کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست
معرفی کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست
کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست نوشتهٔ مهدی جودی و سپهر اسمعلیان افشار است و انتشارات چتر دانش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست
کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست در خلال چهار فصل تهیه شده است، فصل اول مقدمه و در فصل دوم، به منظور به دستدادن پیشنیاز اطلاعاتی لازم، به بیان مفاهیم و مبانی مرتبط با بیسرپرستی و خودسرپرستی زنان پرداخته شده است. فصل سوم بیانگر انواع معضلاتِ اجتماعی، اقتصادی و فردی است که زنان بیسرپرست با آن مواجه هستند، هدف از نگارش این فصل تبیین مواردی است که نیاز به حمایت در آن احساس میشود. در فصل چهارم به شرح و مطالعه راهکارهای تئوریک و قانونمحور در حمایت از زنان بیسرپرست پرداختهایم. در این فصل سعی شده تا در حد امکان، برخی خلأها، تناقضات و چالشها بیان گردد و در نهایت به جمعبندی مجموعه فصول و نتیجهگیری اختصاص دارد.
در زندگی امروز بیسرپرستی میتواند مشکلات متعددی علاوه بر مشکل خلأ روانی برای شخص ایجاد کند. اینکه ما زنان بیسرپرست و بدسرپرست را در جامعه رها کنیم و آنان را در مسیر صحیح و پیشرفت قرار ندهیم و از لحاظ اجتماعی تأمین نکنیم و در مقابل از آنها انتظار نقش مثبت و سازنده در جامعه داشته باشیم، امری ناصواب و غیرمنطقی است. بر کسی پوشیده نیست که رسیدن به منزلتهای اجتماعی برای زنان بیسرپرست و بدسرپرست، با حمایتهای کنونی و فرهنگ حاکم بر جامعه، بعید به نظر میرسد.
از جمله مواردی که به این قشر از جامعه، امید و نشاط میبخشد و مایه تحرک و دلگرمی بیشتر آنها میشود، تأمین زندگی و روشن بودن وضعیت آینده این قشر است. وظیفهٔ فراهمآوردن امکانات و زمینه احقاق حقوق زنان بیسرپرست و بدسرپرست و بهطور کلی تحقق آرمان عدالت اجتماعی برعهده دولت است. دولت اگرچه به دلایل مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه در تحقق عدالت با دشواریهایی روبهروست، اما تحقق حداقل شرایط زندگی و تأمین اجتماعی اقشار آسیبپذیر جامعه در حدی که امید به زندگی و امکان پیشرفت برای آنان وجود داشته باشد، از وظایف بدیهی هر دولتی است که قبول مسئولیت مینماید.
کشور ما از لحاظ ثروت و منابع و امکانات در میان کشورهای جهان، از موقعیت مناسبی برخوردار است و بنابراین باید با برنامهریزی و سیاستگذاریهای زیربنایی و مدیریت صحیح، امکانات معیشتی ضروری و برابری نسبی در فرصتها، درآمدها و ثروتها را برای همه اقشار آسیبپذیر به خصوص زنان بیسرپرست و بدسرپرست فراهم سازد.
در کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست آنچه مدنظر است، پرداختن به تمامی ابعادی است که میتواند حمایتگر یک بانوی بیسرپرست یا خودسرپرست باشد. این ابعاد میتواند اجتماعی، فرهنگی و خلأهای قانونی باشد که ممکن است در حیطه تقنینی یا اجرایی وجود داشته باشد که تا کنون از دید محققین و قانونگذاران دور مانده است.
وجود زنان بیسرپرست، با توجه به تلفاتِ دورانِ جنگ تحمیلی، مرگومیر ناشی از حوادث رانندگی و کار و همچنین آمارِ طلاق در حال حاضر یکی از مسائل مبتلابه در جامعه کنونی ایران است. وجودِ نابسامانیهای اقتصادی و شرایطِ بازار کار بهشدت این گروهِ آسیبپذیر را مورد تهاجم قرار میدهد. با توجه به اینکه تحقق عدالت اجتماعی در حکومت اسلامی همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و در اصل ۲۱ قانون اساسی نیز تأکید ویژهای بر آن شده؛ فراهمکردنِ شرایط حمایت از زنان بیسرپرست الزامی مینماید.
خواندن کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ حقوق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چالش ها و خلاهای قانونی در حمایت از زنان بی سرپرست
«سرپرست خانواده به کسی اطلاق میشود که قدرت قابل ملاحظهای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد معمولاً مسنترین فرد خانواده است و مسئولیتهای اقتصادی خانواده به عهدهٔ وی است.
اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق میشود که مسئولیت تأمین معاش زندگی یا ادارهٔ امور خود و یا خانوادهٔ خود را بهطور دائم یا موقت عهدهدار هستند. زنان سرپرست خانوار از جمله گروههای آسیبپذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت یا اعتیاد همسر، ازکارافتادگی و رهاشدن توسط مردان موجب آسیبپذیرشدن این طیف وسیع در جامعه میشود. بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی زنان زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار است.
در یک دستهبندی خانوارهای دارای سرپرست زن به چند گروه عمده تقسیم شدهاند:
گروه اول: خانوارهایی هستند که در آنها مرد بهطور دائمی حضور ندارد و زنان بهدلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شدهاند یا دخترانی که ازدواج نکردهاند و تنها زندگی میکنند.
گروه دوم: خانوادههایی هستند که مرد بهطور موقت بهدلیل مهاجرت، مفقودالاثربودن، متواریبودن یا زندانیبودن یا سربازبودن غایب هستند، زنان مجبور به تأمین معاش زندگی خود و فرزندانشان هستند.
گروه سوم: خانوارهایی هستند که مرد حضور دارد، ولی بهعلت بیکاری و ازکارافتادگی و یا اعتیاد، در امر معاش نقش ندارد و عملاً زن سرپرستی را بر عهده دارد. سال ۸۵ برای نخستین و آخرین بار تعدادی از مسئولان تعداد تقریبی این زنان در کشور را ۵۰۰ هزار نفر عنوان کردند.
بر اساس نتایج سرشماری، ۱۳۸۵ نسبت سرپرستان خانوار زن با ۱/۱ درصد افزایش به ۹/۴۶ درصد و در مقابل، تعداد سرپرستان مرد خانوار با ۹۰/۱ درصد کاهش به ۵۴/۹۰ رسیده است؛ بهطوری که طرفداران نظریهٔ زنانهشدن فقر معتقدند که خانوارهای زن سرپرست نهتنها در همهٔ کشورهای جهان گسترش یافتهاند، بلکه بهطور فزاینده بر تعداد خانوارهای زن سرپرست که در جمعیت کمدرآمد قرار میگیرند، افزوده میشود. آمارها نشان میدهند که بیش از ۱ میلیون و دویست هزار نفر زن سرپرست خانوار در ایران وجود دارد. از این تعداد تنها ۷۵۵ هزار نفر (۶۳ درصد) تحت پوشش سازمانهای دولتی هستند. از این میان، ۲۵۵ هزار نفر (۲۱ درصد) تحت پوشش سازمان بهزیستی و حدود ۵۰۰ هزار نفر (۴۱ درصد) تحت پوشش کمیته امداد هستند.»
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه