کتاب ملت ها مهم اند
معرفی کتاب ملت ها مهم اند
کتاب ملت ها مهم اند نوشتهٔ کریگ کلهون و ترجمهٔ محمدرضا فدایی است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب ملتها و اهمیت آنها.
درباره کتاب ملت ها مهم اند
کتاب ملت ها مهم اند (Nations Matter) گفته است که ملتها مهمند؛ نهفقط از آن جهت که گنجینهای از راهکارهای علمی برای همزیستی افرادی هستند که به هر دلیلی، خواه جامعهگرایی و خواه فردگرایی خود را از جوانبی با یکدیگر متفاوت میدانند؛ بلکه از آن جهت که نقشهٔ راه و ردپایی هستند از روشها و رویههایی که مردم برای زیستِ کرامتمند خویش ابداع کردهاند. کتاب حاضر هفت فصل دارد و نخستینبار در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شده است. کریگ کلهون (یکی از سرشناسترین دانشمندان علوم اجتماعی در دنیا) ملتگرایی را از دریچۀ شیفتگیِ پس از سال ۱۹۸۹ به جهانیشدن و دلنگرانیهای جدید در سدۀ ۲۱ میلادی بازنگری کرده است. کتاب «ملتها مهمند» میگوید جستوجوی سیاستی کاملاً پساملی در بهترین تعبیر، نابههنگام است و چهبسا خطرناک.
خواندن کتاب ملت ها مهم اند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب ملتها و اهمیت آنها پیشنهاد میکنیم.
درباره کریگ کلهون
کریگ کلهون با نام کامل «کریگ جکسون كلهون» در سال ۱۹۵۲ به دنیا آمد. او یک جامعهشناس آمریکایی و یکی از سرشناسترین دانشمندان علوم اجتماعی در دنیا است که استاد علوم اجتماعی در دانشگاه ایالتی آریزونا بوده است. او که از مدافعان استفاده از علوم اجتماعی برای پرداختن به موضوعات مورد توجه مردم بوده است، مدیر دانشکدهٔ اقتصاد و علوم سیاسی لندن بوده و پس از آن بهعنوان اولین رئیس مؤسسهٔ «برگ گرون» انتخاب شده است. او انسانشناسی و سینما را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، انسانشناسی و جامعهشناسی را در دانشگاه کلمبیا و انسانشناسی اجتماعی را در دانشگاه منچستر خوانده است. دکترای خود را در رشتهٔ جامعهشناسی و تاریخ اجتماعی و اقتصادی مدرن از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده است. کتاب «ملتها مهمند» (Nations Matter) اثر اوست.
بخشی از کتاب ملت ها مهم اند
«این بافت فرهنگی و سیاسی و نیز پروژۀ صهیونیسم «فرهنگی» یا «قومی» بر هانس کوهنِ جوان تأثیر بسیار گذاشت. در دانشگاه آلمانیِ پراگ درس خواند و دکترای حقوق گرفت. در همانجا، در سازمان مطالعات صهیونیستی فعالیت کرد. مثل بسیاری دیگر، دیدن مارتین بوبِر، برای او هم سرنوشتساز بود. دانشجویان پراگ به گوش جان، به سخنان بوبر گوش میدادند. او هم چند شاگرد نزدیکش را به سوی صهیونیسم فرهنگی کشاند. صهیونیسم فرهنگی، بدیلی بود برای نگاه دولتگرایِ تئودور هرتسل به ملّتگرایی یهودی. اصل بنیادینِ صهیونیسم فرهنگی، نیازمندی یهودیت به نوسازی درونی بود. اما این اصل، برای تغییر شرایط بیرونیای که یهودیها گرفتارش بودند یا حتی برای ساختن دولتی جدید که مأمنی برای یهودیها باشد ناکافی بود. اگر بنا بود که یهودیها و یهودیت ببالند میبایست فرهنگ یهودی، دیگرگون میشد و جانی تازه در آن دمیده میشد. بوبر نیز در این راستا، کوهن و دیگر شاگردانش را با نگاهش به صهیونیسم فرهنگی آشنا کرد. نگاه او به آرای آهاد هاآم نزدیک بود و هاآم هم در این مورد با هرتسل اختلاف اساسی داشت. هرتسل، نجات یهودیها را میخواست و هاآم و بوبر، نجات یهودیت را. هرتسل صراحتاً از برنامۀ مدرنیزاسیون سکولار غربی پشتیبانی میکرد، بر دولت به معنای دقیق کلمه تأکید داشت و به پویاییهای هویت، انسجام اجتماعی، یا ارزشهای دینی نمیاندیشید. اما دلمشغولی هاآم و بوبر عمدتاً این بود که چه چیزی، یهودیها را یهودی میکند و یهودیت را ارزشمند. و شگفتا که این دو، نگاهِ بسیار مسالمتآمیزتری به عربهای فلسطین داشتند.»
حجم
۳۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه