کتاب خشونت و نظام های اجتماعی
معرفی کتاب خشونت و نظام های اجتماعی
کتاب خشونت و نظام های اجتماعی نوشتهٔ داگلاس سی نورث و جان جوزف والیس و باری آر. وینگاست و ترجمهٔ بهنام ذوقی رودسری است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ چارچوبی مفهومی برای تفسیر تاریخ مکتوب بشر.
درباره کتاب خشونت و نظام های اجتماعی
کتاب خشونت و نظام های اجتماعی که با یادداشتی از «مراد ثقفی» آغاز شده، هفت فصل دارد. نویسندگان این کتاب مجموعهای از مفاهیم را ارائه کردهاند که نشان میدهد چگونه جوامع در طول ۱۰/۰۰۰ سال از کنترل فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی و آموزشی بهمنظور محدودکردن و جلوگیری از خشونت استفاده کردهاند. گفته شده است که در بیشتر جوامع، قدرتهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی و نظامی از طریق نهادهایی ایجاد شده که سازمانها و روابط انسانی را ساماندهی میکرد. این نهادها کنترل منابع و کارکردهای اجتماعی را بهطور همزمان به اشخاص اعطا میکند و از این طریق با ایجاد انگیزههایی برای گروهها و اشخاصی که متوسل به خشونت میشدند، بروز خشونت را محدود میکرد. این الگوهای سازمانهای اجتماعی را «نظامهای اجتماعی» (social orders) نامیدهاند. هدف این اثر فهم آن است که نظامهای اجتماعی، چگونه روابط اجتماعی را ساماندهی میکنند.
خواندن کتاب خشونت و نظام های اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خشونت و نظام های اجتماعی
«گذار مطلوب زمانی آغاز میشود که نخبگان خواستهای مشترک بیابند تا برخی امتیازاتشان را به حقوق غیرشخصی که همۀ اعضای نخبه در آن سهیم باشند، تبدیل کنند. این فرایند به هیچوجه اجتنابناپذیر نیست. گروههای قدرتمند که با عدم قطعیت و وضعیتهای جدید مواجه هستند، به طور طبیعی به تثبییت امتیازات تمایل دارند و نه گسترش آنها، تا نخبگان بیشتری را دربرگیرند. گذار مطلوب فرایندی است که نخبگان با آن دسترسی را در ائتلاف غالب باز میکنند، از طریق تغییرات نهادی دسترسی باز را محفوظ میدارند و بسط دسترسی به حقوق شهروندی به بخش گستردهتری از مردم را آغاز میکنند.
نخبگان در منطق گذار، تمایل مییابند تا با تبدیل امتیازات خود به حقوق، از آنها محافظت کنند. بزرگترین تهدید برای امتیازات نخبگان، نخبگان دیگر، مخصوصاً جناحهای درون ائتلاف غالب هستند. پیش از این گمان میرفت که رقابتِ دروننخبهای در دولتهای طبیعی بالغ، بزرگترین تهدید درونی برای نخبگان است. آن نگرشها در قرن هجدهم هستۀ نظریهای سیاسی در حال تبلور را شکل داد که سنت جمهوریخواهی یا آنطور که برخی میگویند انسانگرایی مدنی نام گرفت (با ریشههایی که به یونان و جمهوری روم باز میگردد).
این نگرشِ واپسگرا که رقابت دروننخبهای بزرگترین تهدید پیش روی نظام اجتماعی است به جای نظام دسترسی باز، دولت طبیعی را توصیف میکرد. و به طور خاصّ، این نگرش که ادارۀ سیاسی امتیازات اقتصادی، بزرگترین تهدید پیش روی جمهوریت را شکل میدهد، فرضیۀ محوری ویگ یا تفکر دولت مردمی در قرن هجدهم در بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده بود.
ما با تمرکز بر احزاب سیاسی و شرکتهای اقتصادی، این نگرشها را بررسی میکنیم. احزاب و شرکتها در اسناد تاریخی بسیار نمایان هستند، موضوع بسیاری از مباحثات در قرون هجدهم و نوزدهم بودند و از آن زمان در منابع تاریخی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. این دو نوع سازمان نه تنها در طول گذار مطلوب تغییر میکنند، بلکه برای گذار نیز حائز اهمیت هستند. حاٍئز اهمیت اساسی است که نگرشهایی مبنی بر اینکه گروهها، احزاب و شرکتها خطرناک بودند و نیاز بود تا توسط قیود نهادی محدود شوند به ما کمک میکند تا باورهای رایج در حدود سال ۱۸۰۰ در این هر سه کشور را درک کنیم. اما آن نگرشها به تنهایی گذار را توضیح نمیدهند. این جوامع گذار کردند، زیرا از محدود ساختن دسترسی به سازمانهای سیاسی و اقتصادی دست کشیدند. چگونه این جوامع تا ۱۸۸۰ به سوی نهادهایی حرکت کردند که دسترسی باز را هم برای احزاب سیاسی و هم برای شرکتهای اقتصادی رسماً سازمانیافته ممکن ساختند؟»
حجم
۶۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه
حجم
۶۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه