دانلود و خرید کتاب دریاچه مخفی کارن اینگلیس ترجمه منصوره خمکده
تصویر جلد کتاب دریاچه مخفی

کتاب دریاچه مخفی

معرفی کتاب دریاچه مخفی

کتاب دریاچه مخفی نوشتۀ کارن اینگلیس و ترجمۀ منصوره خمکده است و انتشارات نگاه آشنا آن را منتشر کرده است. کتاب دریاچه‌ مخفی رمانی ماجراجویانه با خیال‌پردازی‌های کودکانه است. تام و برادرش استلا، بعد از نقل مکان به خانۀ جدیدشان ماجراجویی‌های جالبی را آغاز می‌کنند. این گشت‌وگذارها به مواجهۀ آن‌ها با اتفاقات گذشته ختم می‌شود و سفری اسرارآمیز را رقم خواهد زد.

درباره کتاب دریاچه مخفی

سفر در زمان، موضوعی‌ پرتکرار در رمان‌های علمی - تخیلی کودکان است اما این موضوع آشنا، در ذهن کودکان ابهاماتی دارد که پرداختن به آن با منطق ریاضی مقدور نیست. خوشبختانه در کتاب دریاچه مخفی قرار است با بیانی سرگرم‌کننده این سفرِ خیال‌انگیز را به سبک کارن اینگلیس تجربه کنید. شخصیت‌های این اثر بعد از گم‌شدن سگشان، یک قایق قدیمی را در باغ پیدا می‌کنند. همین اتفاق ساده مقدمۀ سفر اسرارآمیز آن‌ها به تونل زمان می‌شود و در حقیقت آن‌ها با قایق‌رانی در دریاچه‌ مخفیِ اکتشافی‌شان به ۱۰۰ سال قبل برمی‌گردند. در این سفر عجیب تام و استلا به موانع و امدادهای غیبی برمی‌خورند، در طول مسیرشان صداهایی می‌شنوند و با دوستان و دشمنان خود روبه‌رو می‌شوند. اتفاقات هر مرحله این سفر با دلهره و هیجانات کودکانه همراه است.

خواندن کتاب دریاچه مخفی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کودکان ۷ تا ۱۲ سال نوشته شده و می‌تواند مناسب کودک خیال‌پرداز پرجنب‌و‌جوش شما باشد

بخشی از کتاب دریاچه مخفی

«تام و استلا روی تپهٔ چمن محبوبشان در «جزیره» نشسته بودند. جزیره وسط باغ بود؛ چهار درخت بلوط داشت و دورتادورش گل‌های صدتومانی روییده بودند. ا ستلا دستبند دوستی‌اش را چرخاند... وقتی داشتند نقل‌مکان می‌کردند، هانا این هدیه را به او داده و پرسوزوگداز گفته بود: «نه زمان و نه مکان پیمان دوستی‌مون رو نمی‌شکنه» حالا، چقدر آن حرف‌ها معنا پیدا کرده بودند.

تام که با بیلچه‌اش خاک تپه را زیرورو می‌کرد، اخم‌آلود گفت: «خیلی دوست دارم بدونم هری هردفعه کجا می‌ره؟»

استلا به او توپید: «اون کار رو نکن! اگر چارلی گرین مچت رو بگیره، اون‌وقت توی...»

«اوه! این چیه؟» چشم‌های تام گرد شد و همان‌طور که نشسته بود، به زمین زیر پایش زل زد.

استلا به جلو خم شد. «چی چیه؟» تام کندن چمن‌ها را از سر گرفت.

فریاد زد: «فکر کنم این خود گنجه!» به کندن خاک ادامه می‌داد و چشمانش گردتر می‌شد؛ حق با تام بود، آن زیر چیزی شبیه درِ گردِ ظرفی چوبی معلوم شد؛ یک صندوق گنج واقعی.

ناگهان استلا بازوی برادرش را محکم گرفت و تام داد زد: «آخ، می‌شه ول کنی؟»

استلا گفت: «هیس...!» و بعد شق‌ورق نشست و مستقیم زل زد به جلو. بوته‌های روبه‌رویی خش‌خشی کردند. استلا و تام مثل مجسمه خشکشان زد. اگر سروکلهٔ چارلی گرین پیدا می‌شد، کارشان تمام بود.

بوته دوباره ساکت و بی‌حرکت شد. تام نفس راحتی کشید و نجوا کرد: «حتماً یه پرنده بوده.» تام به زمین نگاه کرد و دوباره شروع به کندن کرد؛ نفس‌زنان گفت: «یه جعبه‌ست، یه شیارهایی هم رو درش داره!» تام گودال را بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌کرد، اما انگار درِ گرد صندوق گنج تمامی نداشت.

در همین زمان چشمان آبی روشن استلا چهارتا شد.

ناباورانه زمزمه کرد: «تام! این جعبه نیست! یه قایقه!» تام گفت: «یه قایق؟ امکان نداره قایق باشه، خنگول. اینجاها که اصلاً آب نیست!»

همان لحظه، بوتهٔ مقابلشان تکان شدیدی خورد. این‌دفعه دیگر گیر افتاده بودند؛ آن‌ها خُرخُرهای عصبی چارلی گرین را هرجا می‌شنیدند، می‌شناختند. حتماً از وسط بوته‌ها چهاردست‌وپا یواشکی آمده بود تا غافل‌گیرشان کند.

بعد با آخرین تکان شدید، برگ‌ها کنار رفتند و معلوم شد... هری بود...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۷۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۷۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان