کتاب دختر اژدهای کوچولو
معرفی کتاب دختر اژدهای کوچولو
کتاب دختر اژدهای کوچولو نوشته میکائیل لوند گرن و ترجمه سوزان صاحب جمعی است. این کتاب را انتشارات مهراندیش منتشر کرده است.
درباره کتاب دختر اژدهای کوچولو
داستان دختر اژدها بهمنظور پاسخدادن به پرسشهایی است که کودکی که مورد آزار قرار گرفته در ذهن خود میپروراند. این کتاب به کودکان بین ۳ تا ۷ سال کمک میکند که پرسش و افکار خود را در ذهن خویش بهتر تنظیم و آماده بیان کنند. پیام کلیدی داستان این است که کودک جرئت بیان مشکلات خود را به فردی که مورد اعتماد اوست پیدا میکند، حتی اگر در نظرش مخاطرهانگیز به نظر رسد. زمان خواندن کتاب برای حمایت و یاری کودک بنا به تشخیص فرد بزرگسال تعیین میشود. خواندن این کتاب بهعنوان یک کتاب داستان معمولی توصیه نمیشود، مگر در موارد تراپی و حمایت از کودکی که مورد آزار قرار گرفته باشد.
خواندن کتاب دختر اژدهای کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب دختر اژدهای کوچولو برای کودکان بین ۳ تا ۷ سال نوشته شده است.
درباره میکائیل لوندگرن
میکائیل لوندگرن، با ۳۰ سال تجربه کاری، روانشناس و مشاور گروههای فعال در زمینههای گوناگون، در شهر گوتنبرگ کشور سوئد فعالیت دارد. او سالها در زمینه حمایت کودکان و نوجوانان، تراپی نوجوانان و بزرگسالان، تراپی گروهی و خانواده، همچنین در دانشگاه در رشتههای مختلف از جمله پزشکی و روانشناسی تدریس میکند. میکائیل لوندگرن به جز کتاب دختر اژدهای کوچولو کتابهای دیگری نوشته است؛ قدرت شفابخش افسانه، افسانه بهعنوان آینه زندگی، روایت شفاهی در کلاسهای چندزبانه و افسانههایی برای جسم و روح.
درباره سوزان صاحب جمعی
سوزان صاحب جمعی دارای فوقتخصص در رشته روانشناسی بالینی، در امور تراپی و تحقیقات اعصاب و روان در شهر گوتنبرگ کشور سوئد فعالیت دارد. سوزان در امور تراپی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از متدهای مختلف
رواندرمانی از جمله EMDR حساسیتزدائی و پردازش مجدد حرکت چشم، ACT درمان تعهدپذیرش و CBT رفتاردرمانی شناختی و همچنین تراپی و درمان PTSD استفاده مینماید.
بخشی از کتاب دختر اژدهای کوچولو
«یه روزی، توی یه جای خیلی دور، یه بچه اژدها با مامان و بابا اژدها زندگی میکرد. خونه خانواده اژدها توی یه غار بود؛ روی یک کوه بلند.
وقتی که اون بچه اژدهای کوچولو روی قله کوه میایستاد و به جنگلهای انبوه و درختهای فراوان، دریاچههایی که میدرخشید و به کوههای دوردست نگاه میکرد، ذوق میکرد و قلبش پر از شادی و تمنا میشد. دنیا به نظرش بینهایت بزرگ و هیجانانگیز میآمد.
بچه اژدها عادت داشت روزا بره پایین جنگل و اونجا با دوستاش توی چمنزار بازی کنه. بیشتروقتها با بهترین دوستش، آهو، بازی میکرد. اون دو تا اونقدر باهم خوش بودند که مامان بچه اژدها مجبور میشد خیلی وقتها یکی دو بار دخترش رو صدا کنه تا بیاد خونه.
به دریاچه اون طرف کوه بود، جایی که دختر اژدها و آهو بعضی وقتها که خورشید گرمتر بود، باهم بازی میکردند. اونا تو آببازی میکردند و از خوشحالی جیغ میکشیدند.
وقتی خورشید به پوست قشنگ دختر اژدها میتابید، بالهاش مثل رنگینکمان به رنگهای گوناگون در میاومدند. بعضی وقتها فکر میکرد قشنگ ترین دختر اژدهای دنیاست.»
حجم
۴۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۴۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه