دانلود و خرید کتاب راه باز است عبدالحسین فخاری
تصویر جلد کتاب راه باز است

کتاب راه باز است

انتشارات:انتشارات گوی
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راه باز است

کتاب راه باز است به‌قلم عبدالحسین فخاری را انتشارات گوی منتشر کرده است. این کتاب به معرفی راهکارهای کسب آمادگی معنوی در پذیرش مسئلهٔ مهدویت و انتظار می‌پردازد.

درباره کتاب راه باز است

مسئلهٔ مهدویت و انتظار از مفاهیمی است که از دیرباز در فرهنگ شیعه بسیار به آن پرداخته شده است و کتاب‌ها و مقالات زیادی پیرامون آن به رشتهٔ تحریر درآمده است. در کنار این متون که قصد تبیین این مسئله و روشن نمودن ابعاد گوناگون آن را دارند، تربیت منتظران و آماده کردن قلوب آنان هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. کتاب راه باز است تلاش دارد تا در قالب گفتارهایی کوتاه راه‌های کسب این آمادگی را به مشتاقان بنمایاند و همچون راهنمایی، طی مسیر پرفرازوفرود و بعضاُ پرابهام انتظار را تسهیل نماید. 

خواندن کتاب راه باز است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به مطالعهٔ کتاب‌های مذهبی و نیز کسانی که مباحث تربیتی و معنوی پیرامون مسئلهٔ انتظار و مهدویت را دنبال می‌کنند، از خواندن این کتاب سود خواهند برد. 

بخشی از کتاب راه باز است

«وجودش سراپا عشق‌ بود و چنان در آتش‌ این‌ عشق‌ شعله‌ور بود که‌ با هر کسی‌ که‌ صحبت‌ می‌کرد، این‌ آتش‌ را در قلب‌ او نیز شعله‌ور می‌ساخت‌. می‌گفت‌: نمی‌دانید او چقدر زیباست‌؛ مهربان است‌؛ رفیق‌ است‌؛ شفیق‌ است‌؛ دستگیر است‌؛ مونس‌ است‌؛ انیس‌ است‌؛ خورشید مهر است‌؛ ماهتاب درخشان است‌... من‌ به‌ او رسیده‌ام؛ راه به‌ سوي او بسته‌ نیست‌؛ باز است‌؛ اگر به‌ سویش‌ بروید، او را می‌یابید؛ او غایب‌ نیست‌: حاضر است‌؛ او در قید حیات است‌؛ روي همین‌ زمین‌ ماست‌؛ در خیابان‌های ما قدم می‌زند اگرچه‌ او را نبینیم‌؛ بر فرش‌های ما گام می‌زند، اگرچه‌ او را نشناسیم‌؛ او غمخوار ماست‌؛ شبی‌ نیست‌ که‌ برای ما دعا نکند؛ روزی نیست‌ که‌ در فکر نجات ما نباشد؛ او بهترین‌ است‌؛ او برترین‌ است‌.

آن قدر می‌گفت‌ که‌ شما را نیز هوایی‌ می‌کرد؛ می‌گفت‌: راه بیفتید به‌ سوی او؛ راه باز است‌. آن‌ها که‌ رفته‌اند؛ به‌ او رسیده‌اند؛ او را دیده‌اند؛ از چشمهّ وصال او چشیده‌اند؛ بیهوده نمی‌گویم‌؛ تجربه‌ کرده‌ام؛ بسیار کسان حکایت‌ها با او داشته‌اند؛ حلوای تنتنانی‌ است‌؛ تا نخوري، ندانی‌ است‌! دست‌ تو را می‌گیرد و بلندت می‌کند؛ زندگی‌ات را نورانی‌ می‌کند؛ دیگر نمی‌توانی‌ بی‌ او زندگی‌ کنی‌؛ می‌شود همهٔ زندگی‌ات‌؛ آرمانت‌؛ دینت‌؛ دنیایت‌؛ آخرتت‌؛ دارایی‌ات؛ دغدغه‌ٔ روزهایت‌؛ نجوای شب‌هایت‌؛ خورشیدت؛ ماهتابت‌؛ستارههایت‌؛ بوی خوش نسیم‌ صبایت‌؛ ترنم‌ بلبلکانت‌؛ شمیم‌ بهارانت‌؛ خرمی‌ بوستانت‌؛ درخشش‌ نگاهت‌؛ آرامش‌ لحظه‌هایت‌. نمی‌توانستی‌ این‌ها را از او بشنوی و آرام باشی‌، احساس می‌کردی، این‌که‌ این‌قدر سوخته‌ و گداخته‌ است‌، بدون حقیقت‌ نیست‌؛ او به‌ حقیقتی‌ رسیده که‌ این‌گونه‌ بی‌تابی‌ می‌کند؛ بیهوده سخن‌، این‌ همه‌ طوفانی‌ نیست‌.بگذار با او دمی‌ همراه شوم شاید کمی‌ من‌ هم‌ هوایی‌ محبوب شوم. می‌ گویم‌: مرا هم‌ مثل‌ خود شعله‌ور کن‌؛ من‌ او را می‌شناسم‌ اما تا به‌ حال طعم‌ دیدارش را نچشیده ام؛ از جام وصالش‌ ننوشیدهام؛ این‌گونه‌ در هوایش‌ نسوخته‌ام؛ می‌خواهم‌ مثل‌ تو مجنون کویش‌ شوم؛ آیا امکان‌پذیر است‌؟»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۶۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان