کتاب بازی سرباز
معرفی کتاب بازی سرباز
کتاب بازی سرباز نوشتهٔ چارلز فولر و ترجمهٔ محمدرضا طیبی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است؛ نمایشنامهای درمورد نژادپرستی و زیست نظامی.
درباره کتاب بازی سرباز
کتاب بازی سرباز (A soldier's play) حاوی یک نمایشنامهٔ آمریکایی است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شده است. این متن نمایشی به مضووعاتی مانند زندگی نظامی و نژادپرستی پرداخته است. داستان در ارتش ایالات متحدهٔ آمریکا رخ میدهد؛ در سال ۱۹۴۴ میلادی. نخستین تصویری که تماشاگران باید ببینند، تصویر یک قتل است. این نمایشنامه که دو صحنه دارد، حاوی معمایی جنایی و تنیده در بافتاری از نژادپرستی در ارتش آمریکا در طول جنگ دوم جهانی است. در سال ۱۹۸۲ بود که نمایشنامهٔ بازی سرباز موفق به کسب جایزهٔ بهترین نمایشنامهٔ آمریکایی از جانب منتقدان تئاتر نیویورک، جایزهٔ بهترین نمایشنامه از نظر منتقدان حلقهٔ خارج از برادوی و جایزهٔ پولیتزر شد. در ۱۹۸۴، اقتباسی سینمایی از این اثر با عنوان «داستان یک سرباز» بهکارگردانی «نورمن جوئیسون» و نویسندگی خودِ چارلز فولر ساخته شد. چارلز فولر برای نویسندگی این فیلمنامه، نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب بازی سرباز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره چارلز فولر
چارلز فولر (Charles Fuller) با نام کامل «چارلز اچ فولر جونیور» (۲۰۲۲ - ۱۹۳۹) در فیلادلفیا در آمریکا زاده و پرورده شد و در ۱۹۸۲ بدل به دومین آمریکاییِ آفریقاییتبار تاریخ شد که موفق به کسب جایزهٔ پولیتزر نمایشنامهنویسی میشود. دوران تحصیلش را در کالج لاسال و دانشگاه ویلانُوا گذراند و پس از سپریکردن دورهای چهارساله در ارتش ایالات متحده، روی به نوشتن نمایشنامههای کوتاه آورد. پیش از اینکه در سال ۱۹۷۰ به نیویورک برود، به تأسیس «تئاتر آفریقاییآمریکایی فیلادلفیا» کمک کرد. او موفق به دریافت دکتری افتخاری از دانشگاه ویلانُوا در رشتهٔ هنرهای زیبا شد. عمدهٔ شهرتش علاوهبر نگارش نمایشنامهٔ «بازی سرباز» (۱۹۸۱) متأثر است از دیگر نمایشنامههایش مانند«یورش به براونزویل» (۱۹۷۶) «زومن و نشانهها» (۱۹۸۰) و «ما» (۱۹۹۰) که همگی را «گروه دستهٔ سیاهان» تهیه و تولید کردند.
بخشی از کتاب بازی سرباز
«نور بهآرامی روی برزخ زیاد میشودکمی از آهنگ «زیر درخت سیب نَشین» را میشنویم و درهمانحال دَوِنپورت که لبهٔ تختی نشسته است لباس پوشیدنش را تمام میکندپیراهن، کراوات، نشان و چه و چه میپوشد، و در حین لباس پوشیدن با تماشاگران صحبت میکند.
دَوِنپورت: مهٔ ۴۴ بود که متفقین داشتن تدارکات نهایی رو برای تهاجم به اروپا مهیا میکردنتهاجم! حتی آوای این کلمه باعث میشد سیاهها فکر کنن قراره که بخشی از اون باشن ــ که میون موجی از مرد و مهمات بهسمت اروپا سرازیر بشن ــ خود من که حسش کردم(غرق فکر) ما عملیاتهای زیادی ندیده بودیم، بهجز تو شمال آفریقا ــ یا سیسیلولی شایعاتی که بهار اون سال تو دفترهای عالیرتبهها میچرخید میگفت که بهزودی بیشتر ماها تو میدون نبرد خواهیم بود ــ یکی میگفت دوست داره بدونه بروبچههای سیاه هم میتونن بجنگن یا نه ــ اَهاَه، ما از همون روز اولش هم میجنگیدیم ــ درست همین جا، تو همین شهرکهای کوچیک جنوبی..(عصبانی) من قدرت دستگیر کردن یه سرباز سفید رو بدون حضور یه افسر سفید ندارم! (مکث کوتاه) و بعد یه پرونده مثل این گیرم میآد؟ امکان نداشت که تا آخرِ راه ادامهش ندم(لبخند میزند.) و بعد از اولین ۲۴ ساعت، کارم چندان هم بد نبوددو تا مظنون درجهیک داشتم ــ این یعنی انگیزه، و فرصت! (مکث) رفتم پیش سرهنگْ نیونز و متقاعدش کردم که خبر نقش داشتن بِرد و ویلکاکس توی ماجرا رو نمیشه بیش از این مخفی نگه داشتالبته، قبل از اینکه کسی توی مطبوعات بتونه اون رو به همدستی با اونها متهم کنه ــ من تموم شکوشبههها رو با ادامهٔ علنی تحقیقاتم، مطابق دستور اون، از بین میبرم(ادای خودش را درمیآورد.) «بله، جنابسرهنگ! شما حتی میتونید یه افسر سفید رو هم در ادامهٔ تحقیقات دخیل کنید ــ البته نه سروانْ تیلور رو ــ احساس میکنم ایشون زیادی به پرونده و افراد حاضر توی اون نزدیکن.» سرهنگْ نیونز به من اجازه داد تا از بِرد و ویلکاکس بازجویی کنم، و چون خیلی راحت به موفقیت دست پیدا کرده بودم، تصمیم گرفتم مقداری از زمانم رو صرف شناخت بهتر واترز و ممفیس کنمیهجورهایی بهنظر میرسید که قصهٔ اصلی اونجا در جریان بوده، و کنجکاویم اجازه نمیداد که نادیدهش بگیرم.»
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه