دانلود و خرید کتاب پریزاد زلیخا رخشانی
تصویر جلد کتاب پریزاد

کتاب پریزاد

معرفی کتاب پریزاد

کتاب پریزاد نوشتهٔ زلیخا رخشانی است. انتشارات طلایه این رمان معاصر، ایرانی، عاشقانه و تاریخی را منتشر کرده است. داستان این رمان در دوران قاجار می‌گذرد.

درباره کتاب پریزاد

کتاب پریزاد حاوی یک رمان معاصر و ایرانی و داستانی از زندگیِ دختری با نام «پریزاد» است. رویارویی پریزاد با مشکلات و عشق‌و‌عاشقی‌های شخصیت‌های داستان،‌ تجربه‌ای خاطره‌ساز است که با خواندن کتاب حاضر به دست می‌آید. این دختر در دوران پادشاهی محمدخان‌ قاجار زندگی می‌کند. او پدری سخت‌گیر و مادری بیمار دارد. مادر پریزاد که می‌میرد، پدرش تجدید فراش می‌کند؛ با زنی با نام «منور». نامادریِ پریزاد دختری از ازدواج پیشین خود دارد. این دختر ۵ساله است و «لیلا» نام دارد. مهر پریزاد به دل منور و لیلا میفتد؛ در نتیجه ارتباط خوبی میان او و نامادری و خواهر ناتنی‌اش ایجاد می‌شود. بعد سروکلهٔ خواهر ناتنی منور در زندگی پریزاد پیدا می‌شود. نام او «آینه» است؛ دختری آب‌زیرکاه. زلیخا رخشانی شخصیت‌پردازی‌ِ کاراکترهای این رمان را به‌خوبی انجام داده است. داستان، زندگی ایرانیان در دوران قاجار را به‌شکلی شایسته به مخاطب منتقل می‌کند. نویسنده دقت بسیاری برای توصیف سبک‌ زندگی ایرانیان دوران قاجار به خرج داده است. خواندن این رمان عاشقانهٔ تاریخی، حس‌و‌حال خوش روزگاران قدیم را در ذهن مخاطب تداعی و حس‌ همذات‌پنداری را در مخاطب ایجاد می‌کند. پریزاد رمانی است که ته‌مایه‌های فلسفی در آن مشاهده می‌شود. نویسنده با طرح زندگی شخصیت‌های رمان، خواننده را به فکر دربارهٔ مفاهیمی مانند سرنوشت و عدالت وا می‌دارد.

خواندن کتاب پریزاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان عاشقانه و تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پریزاد

«مرد افسار اسب را به دست گرفت و از آنجا دور شد بعد از دور شدن وی قرقی رو کرد به طرف دختر جوان و با اشارهٔ سر به وی فهماند که به دنبالش بیاید. دخترک بی‌هیچ چند و چونی در پی او روان شد، مرد که حرف شنوی او برایش عجیب بود ابرویی بالا انداخت و جلو افتاد. ورودی عمارت چندین پلکان پهن و عریض بود و بعد از آن در بزرگ نقش و نگار شده‌ای که درخشش نور خورشید در شیشه‌های کوچک رنگی آن انعکاس خوبی داشت. درون عمارت به وسیلهٔ راهروی بزرگی به سه قسمت تقسیم می‌شد چپ، راست و طبقهٔ بالا. قرقی به سمت چپ رفت از عرض یک دالان کوچک که دو در منتهی به دو اتاق در آن قرار داشت گذشت. دیوارها با تابلوهای گران قیمت و زمین با فرش‌های نفیس مزین شده بود. همه جا از تمیزی برق می‌زد. بعد از دالان یک سالن بزرگ قرار داشت که قسمت میانهٔ سقفش از شیشه بود و می‌شد به راحتی آسمان را مشاهده کرد نور خورشید به سالن جلوهٔ زیبایی بخشیده بود. چهار طرف آن میزهای از چوب آبنوس قرار داشت. وسط سالن میز چوبی کنده‌کاری شدهٔ زیبایی بود که اطرافش چندین صندلی مشابه با همان میز قرار داشت. قرقی به دختر جوان اشاره کرد که روی یکی از صندلی‌ها بنشیند. دختر جوان همین کار را کرد و در نهایت خونسردی بر روی صندلی نشست. قرقی لبخند معناداری زد و از دری که به اتاقی دیگر منتهی می‌شد بیرون رفت. دختر جوان فهمید که تنها گذاشتن او به این معناست که شخصی مهم می‌خواهد به نزدش بیاید. لحظات به کندی می‌گذشت تا اینکه همان دری که قرقی از آن بیرون رفته بود گشوده شد. ابتدا سایهٔ مرد و بعد از آن خودش داخل شد. دخترک به خوبی وی را از نظر گذراند جوان بود. چهارشانه بود و بلند. سفید رو با چشمانی کشیده و بینی باریک. پیراهنی از جنس کرباس خالص و بر روی آن عبای فاخر سیاه رنگی بر تن داشت شالی از جنس حریر بر شانهٔ راستش انداخته بود سرتا پا شکوه بود این مرد. سرش پایین بود و دستانش را به پشت حلقه کرده بود. بدون اینکه سر بلند کند به آرامی عرض اتاق را می‌پیمود. اندکی بعد با همان حالت لب گشود و گفت:

- از اینکه به اینجا آورده شده‌ای نترس و نگران نباش. کسی با تو کاری ندارد. بهتر است این‌طور بگویم که تو فقط اینجا مهمان هستی و همانند یک مهمان از تو پذیرایی خواهد شد. یکی از خدمه می‌آید و تو را به اتاقت راهنمایی می‌کند وقتی خستگی راه از تنت بیرون رفت می‌توانی با دختران جوان دیگر نیز آشنا شوی. اگر چیزی هم لازم داشتی به خدمه بگو. همه چیز را در اختیارت می‌گذارند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

حجم

۱۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان