دانلود و خرید کتاب الفبای قطعه ای از جهنم روح الله کاملی
تصویر جلد کتاب الفبای قطعه ای از جهنم

کتاب الفبای قطعه ای از جهنم

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب الفبای قطعه ای از جهنم

کتاب الفبای قطعه ای از جهنم نوشتهٔ روح الله کاملی است. گروه انتشاراتی ققنوس این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب الفبای قطعه ای از جهنم

کتاب الفبای قطعه ای از جهنم حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. عنوان برخی از این داستان‌ها عبارت است از «گربه کوچک ماورایی من»، «شاهکاری برای آن فتانه دل‌سنگی»، «اتاق‌های متروک ارباب لاهوتی»، «تذهیب مهره‌های متروک» و «الفبای قطعه‌ای از جهنم». این کتاب از ۱۹ داستان کوتاه تشکیل شده است که هر کدام فضای خاصی دارد. نویسندهٔ کتاب، بعضی از این‌ها را از دل عیب‌هایش به کابوس‌هایی وابسته کرده که او را وادار به نوشتن کرده است. او می‌نویسد تا عالم امنی خلق کند، اما نمی‌تواند؛ چراکه از رؤیاهای درهم‌وبرهم او ماشینی سر بر می‌آورد که گردن می‌زند و صدایی که می‌خواهد با خون او گل کوزه‌گری را ورز بدهد. برخی داستان‌های روح الله کاملی، جوایز ادبی اصفهان را کسب کرده است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب الفبای قطعه ای از جهنم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب الفبای قطعه ای از جهنم

«چرخِ فلک ارتفاع بلندی دارد و کنار پایه‌هایش، حفره‌های متعددی است که از آن‌ها دود بیرون می‌آید و باعث می‌شود که بالاترین کابین‌های چرخِ فلک از سطح زمین ریز و محو دیده شوند انگار که انحنای بالایی چرخِ فلک در ابرها گم شده. وقتی که مأمورِ مراقبِ چرخِ فلک دکمه توقف را می‌زند، در جایگاه سوار شدن، عده‌ای سوار یا پیاده می‌شوند و آن وقت می‌شود ته‌مانده‌هایی از جیغ و هلهله مردمی را که سوار کابین‌های بالایی شده‌اند شنید؛ اما آن‌قدر محو که در هیاهوی هلهله مردم پای چرخِ فلک گم می‌شود. وقتی کابین‌ها پر می‌شود، مأمور دکمه قرمز روی سکوی کوچک کنترل چرخِ فلک را می‌فشرد و صدای قیژقیژ حرکت چرخِ فلک و غریو مسافران تا دوردست‌ها می‌پیچد. بعد مأمور دست‌هایش را به دو طرف باز می‌کند و با هیجان و شور و شوقی ماورایی از چرخِ فلک یکتایش حرف می‌زند و این‌که مسافرانش می‌توانند در رأس قوس بالایی، دنیاهای دیگری را ببینند و تجربه کنند، بعد کمی رو به جمعیت خم می‌شود و دست راستش را پشت گوش چپش می‌گذارد و داد می‌زند: «ساکت... ساکت...» و انگار به صدای ریزش آبی در دوردست گوش بدهد، چشم‌هایش را می‌بندد و آن لحظه در سکوت جمعیت می‌شود ته‌مانده صداهای محوِ مسافران کابین‌های بالایی چرخِ فلک را شنید و مأمور باز ادامه می‌دهد: «گمان کنم بهترین صداها و عجیب‌ترین صحنه‌های کل عمرشان را آن بالا می‌شنوند و می‌بینند... صداهایی که فقط یک بار، آن هم در بچگی وقتی از مادر متولد می‌شویم، می‌شنویمش.» بعد کف دو دستش را به هم می‌کوبد و فریاد می‌کشد: «هو... هو... هوی... آریا... هو... هو... هوی» و جوانکی که ژاکت پشمی سیاه تنش است و از زیر ژاکتش زیرپیراهن کثیفش بیرون افتاده به طرف مأمور کنترل می‌دود و کنار پایه کنترل زانو می‌زند و سرش را خم می‌کند و سفیدی پشت گردنش دیده می‌شود. بعد مأمور دست‌هایش را باز می‌کند انگار بخواهد تماشاچیانش را در آغوش بکشد و فریاد می‌زند: «این پسر را من آن بالا پیدا کردم.» و وقتی جمعیت مشتاقانه جلوتر می‌آید، ادامه می‌دهد: «ده سال قبل، وقتی برای اولین بار این چرخِ فلک را دیدم، مثل خیلی از شماها نوجوان بودم و نادان. غروب یک روز مست می‌دویدم...»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان