کتاب اوژنی گرانده
معرفی کتاب اوژنی گرانده
کتاب اوژنی گرانده نوشتهٔ اونوره دو بالزاک و ترجمهٔ عبدالله توکل است. انتشارات ناهید این رمان کلاسیک را منتشر کرده است.
درباره کتاب اوژنی گرانده
کتاب اوژنی گرانده که منتقدان آن را در شمار بهترین آثار اونوره دو بالزاک قرار میدهند، از بدو انتشار با اقبال بسیاری روبهرو شد؛ بهگونهای که بالزاک از تعریفها و تمجیدهایی که از این رمان میشد به ستوه آمد و آن را در شمار شاهکارهای خرد و کوچک خود خواند. این رمان در سال ۱۸۳۳ منتشر شد و ستیزهٔ مرگبار میان خواستههای مادی و قدرت رهاییبخش احساسات را به تصویر کشید. در رمان «اوژنی گرانده»، مسئلهٔ تأثیر وراثت و وابستگی زندگی انسان به تاریخ گذشته نیز نشان داده شده است، اما بیش از هر چیز این رمان، داستان شکست همهٔ فضایل در برابر پول و جاهطللبی است. بالزاک در این اثر داستان دختری به نام «اوژنی» از خانوادهای فرانسوی به نام گرانده را روایت میکند. «شارل» پسرعموی اوژنی پس از ورشکستگی پدرش به جمع خانواده آنها میپیوندد. دختر، عاشق و شیفتهٔ شارل میشود، ولی پدر متمول و عاری از عشق و محبت اوژنی برخوردی دیگر با این جریان دارد. این احساسات باعث میشود اوژنی در نقطهٔ مقابل پدرش قرار گیرد و اتفاقاتی تراژیک برای همه رخ دهد. چه اتفاقاتی در انتظار آنها است؟ بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب اوژنی گرانده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره انوره دوبالزاک
انوره دوبالزاک در سال ۱۷۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۸۵۰ درگذشت. او نویسنده و نمایشنامهنویسی فرانسوی است. بالزاک بهواسطهٔ شرح بیپرده و دقیق از جامعهٔ فرانسه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته میشود. شخصیتهای داستانهای بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بیجان، بهخوبی با شخصیتهای انسانی همراه و آمیخته میشوند؛ بهگونهای که پاریس بهعنوان یک شهر، ویژگیهای انسانی مییابد. بالزاک بر روی بسیاری از نویسندگان همعصر خود مانند «امیل زولا» و «چارلز دیکنز» تأثیر گذاشت.
او در دوران کودکی اهل مطالعه و پرشور بود؛ ازاینرو در ساختار بستهٔ مدارس آن زمانِ فرانسه نمیگنجید. دوران کودکی سختی را گذراند؛ زیرا روشهای تربیتی خاص و البته آزاردهندهای در آن زمان رایج بود که با سختگیری اجرا میشد. ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسبوکار ایجاد کرد. زمانی که از مدرسه فارغالتحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد، اما اتفاقهای غیرانسانی و روند کسالتبار آن موجب شد بالزاک از این کار کنارهگیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربهٔ کار در دفتر حقوقیاش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت میسازد و او تحمل این زندگی را ندارد؛ بالزاک همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... را امتحان کرد، اما در همهٔ آنها شکست خورد.
آنچه او در کتاب «کمدی انسانی» مینویسد، انعکاسی از دشواریهای زندگی شخصی او در همین دورانها است. «کمدی انسانی» مجموعهای نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمانهای او است که در کنار هم میکوشند تصویری همهسویه از جامعهٔ انسانی را به نمایش بگذارد. پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، رمان «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمانهای پرفروش بالزاک به شمار میروند. پس از این، موفقیت بیشتری برای رمانهای بعدی بالزاک به دست آمد. «بابا گوریو» و «زنبقدره» از دیگر آثار مشهور و شناختهشدهٔ بالزاک برای پارسیزبانها هستند. رمان «آرزوهای بربادرفته» نیز یکی دیگر از آثار این نویسندهٔ فرانسوی است.
انوره دوبالزاک عادت کاری عجیبی داشت. او بیشتر، شبهای طولانی به نوشتن میپرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در ۵۱سالگی و درحالیکه تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش میگذشت، در پاریس درگذشت.
بخشی از کتاب اوژنی گرانده
«نانون لندهور شاید یگانه موجودی بود که میتوانست جور و استبداد صاحب خود را بپذیرد. تمام شهر بهوجود این زن در خانواده مسیو و مادام گرانده رشک میبرد. نانون لندهور که پنج پا و هشت انگشت قد داشت و بههمین سبب نیز لندهور خوانده میشد از سیوپنج سال پیش به گرانده تعلق داشت. اگرچه در سال بیشتر از شصت فرانک مواجب نمیگرفت، یکی از توانگرترین کلفتهای شهر سومور بهشمار میرفت و در سایه این شصت فرانک که در عرض این سیوپنج سال روی هم انباشته بود آن روزها چهار هزار فرانک در محضر «متر کروشو» بهمرابحه داده بود و این پول که نتیجه قناعتها و پساندازهای دور و دراز و پایدار نانون لندهور بود، بهنظر خارقالعاده میآمد. هر کلفتی از مشاهده اینکه پیرزن بینوا و شصت ساله نانی برای ایام پیری خود فراهم آورده است به او حسد میبرد و به زحمت و خدمت جانکاهی که این پول در سایه آن بهدست آمده بود، توجهی نمینمود. دختر بینوا از بسکه قیافهای کراهتبار داشت تا بیستودو سالگی بهخانه کسی راه نیافته بود و بیشک چنین احساسی بسیار دور از عدالت بود. صورت این زن اگر مال یکی از سربازان گارد میبود، بیشک مایه تحسین و اعجاب میشد اما بهقول مردم در همه چیز باید تناسبی باشد. این زن که در دهکدهای گاوچران بود، پس از آنکه دهکده طعمه حریق شد، ناگزیر به سومور آمد و چون در سایه شجاعت و تهور شکستناپذیر خود بههر کاری آماده بود، در جستوجوی کار برآمد. مسیو گرانده در آن ایام درصدد ازدواج بود و میخواست خانه و کاشانهای برای خود فراهم آورد. در همان روزها چشمش به این دختر افتاد که از دری بهدر دیگر میرفت و چون بشکهساز آزمودهای بود و در زمینه نیروی جسم و قوت بازو قاضی خوبی بود، دانست که از این زن «غول پیکر»، زنی که مثل بلوط شصت سالهای بر ریشههای خود سربرافراشته بود، زنی کپل درشت و چهارشانه که دستهایش مثل دستهای ارابهران بود و مثل عفت دستنخوردهاش صداقت و امانت بسیار داشت چه استفادهای میتوان کرد. بشکهساز اگرچه در آن ایام در مرحلهای از عمر خود بود که دل میلرزد، نه از زگیلهایی بهوحشت افتاد که این صورت پرخاشجو را زینت میداد و نه از رنگ آجری و بازوهای ماهیچهدار و لباس ژنده نانون بیمناک شد. آنوقت دختر بیچاره را لباس و کفش و غذا و مواجب داد و بیآنکه چندان خشونتی بر وی روا دارد، بهکارش واداشت و نانون لندهور وقتی که این لطف و مرحمت را در حق خود دید، در خفا از شادی اشک ریخت و به بشکهفروش که از سوی دیگر مثل فئودالی به استثمار وی میپرداخت، دلبستگی یافت. نانون همه کارها را صورت میداد. غذا میپخت، لباس میشست، رختها را برای شستن به رود لوار میبرد و به دوش خود بازمیآورد. صبح زود از خواب بیدار میشد و شب دیر میخفت. موقع برداشت محصول، همه موچینان را غذا میداد و بهمراقبت خوشهچینان میپرداخت و مثل سگی وفادار از مال صاحب خود دفاع میکرد و از این چیزها گذشته، چون اعتماد و اطمینان کورکورانهای بهاو داشت به بدترین و شگرفترین هوسهای وی گردن مینهاد... و در آن سال معروف ۱۸۱۱ که محصول زحمتهای ندیده و نشنیدهای بهبار آورد، پس از بیست سال خدمت، گرانده در صدد برآمد که ساعت کهنهاش را به نانون بدهد و این یگانه هدیهای بود که نانون در عمر خود از او گرفت... اگرچه کفش کهنه خود را به نانون میداد (و نانون میتوانست آن را بهپا کند) محال است استفاده سه ماهه از کفش گرانده را که آنهمه کهنه بود، هدیهای شمرد. ضرورت، این دختر بیچاره را چنان گرفتار خست کرد که گرانده عاقبت وی را مثل سگی دوست داشت و نانون طوق نیشداری بهگردن گرفت که دیگر نیشهای آن آزارش نمیداد و اگر گرانده در بریدن نان اندکی بیش از حد قناعت مینمود، نانون بهشکوه در نمیآمد و خوش و خندان از فواید بهداشتی این سختگیریها و ریاضتها در خانهای که هرگز کسی ناخوش نمیگشت، برخوردار میشد.»
حجم
۲۳۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۳۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه