کتاب قصه هایی از موسیقی
معرفی کتاب قصه هایی از موسیقی
کتاب قصه هایی از موسیقی از گروه نویسندگان با ترجمهٔ صوفیا محمودی است و کتاب چ آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قصه هایی از موسیقی
کتاب قصههایی از موسیقی مجموعهای شامل ۱۵ داستان کوتاه و افسانه دربارهٔ موسیقی است. داستانها به شیوهای ملموس از نوازندگان موسیقی، سبک زندگی آنها، و تاثیر نواختن بر روح و مغز و… میگوید.
یکی از داستانها بهنام نیلبک چوپان، افسانهای روسی، دربارهٔ پسرکی به نام ایوانوشکا است که خانوادهٔ فقیری دارد. ایوانوشکا که نیلبک مینوازد برای کمک به خانودهاش به روستاهای دور میرود تا بتواند کاری دستوپا کند. اما هیچکس احتیاجی به کارگر نداشت. تا اینکه دهقانی او را برای شغل چوپانی استخدام کرد. دهقان به ایوانوشکا گفت که اگر گوسفندان را سالم برگرداند در آخر به او دو برابر پول خواهد داد و اگر حتی یک گوسفند هم از دست برود یا گم شود به او هیچ پولی نخواهد داد. در کمال ناباوری ایوانوشکا هر بار گله را با تعداد کامل بازمیگرداند. به این ترتیب سه ماه گذشت. دهقان که هیچوقت مزدی به چوپانها نداده بود، متعجب از چرایی گم نشدن گوسفندها در این مدت بود. برای همین پوستی گوسفندی بر تن کرد و قاطی گوسفندها به چرا رفت. تا ببیند ایوانوشکا چهکار میکند؟ ایوانوشکا که از همان ابتدا متوجه دهقان شده بود. شروع به نواختن کرد، و گوسفندان با نواختن او پایکوبی کردند، دهقان هم، با نوای موسیقی ایوانوشکا شروع به پایکوبی کرد، ایوانوشکا انقدر نواختن را ادامه داد تا دهقان از کاری که کرده بود پشیمان شد و خودش را لو داد. دهقان پس از بازگشتن به خانه، ماجرا را برای همسرش تعریف کرد. همسرش برای اینکه مزد ایوانوشکا را ندهد، به او گفت اگر توانستی با نوای نیلبکت مرا به رقصآوری مزدت را خواهم داد، وگرنه خبری از پول نیست و تو را بیرون میکنم. اینگونه شد که ایوانوشکا نواخت. همسر دهقان میخواست مقاومت کند، اما نتوانست. ایوانوشکا آنقدر نواخت که دهقان و همسرش، گاوها، گوسفندها، مرغها و خروسهایشان به رقص آمدند. روستاییان جمع شدند و قاهقاه خندند و با دست آنها نشان دادند. فردای آن روز ایوانوشکا مزدش را گرفت و پیش خانوادهاش بازگشت.
کتاب «قصههایی از موسیقی»، خوانندهٔ خود را با داستانها و افسانههای موسیقی شوروی سابق آشنا میکند. این کتاب که بهقلم مجموعهای از نویسندگان نوشته شده است؛ تصویر روشنی از تاثیر موسیقی بر نوازنده و شنوندهٔ آن ارائه میکند.
قصههای این مجموعه از این قرار هستند:
جیرجیرک نوازنده/آرلین واسیلف
جنگ ناقوسها/جانی روداری
مغازهٔ لوازم موسیقی/لوتیسنا لگوت
کنسرت شبانهٔ بلبل و.../ الکساندر کوما و ساکورونگه
یانکای آهنگدان/هنریک شینکهویچ
داستان طبل بزرگ/سوفیا ماگیلفسکایا
ماریمبا/بلانکا لیدیا ترخو
شادمانی از کجا پدید آمد/افسانهٔ سامی
چنگارنواز/افسانهٔ گرجی
استادعلی/افسانهٔ قزاقی
ریستو/افسانهٔ آلتایی
آنس چوپان/افسانهٔ لاتیشی
نیلبک چوپان/افسانهٔ روسی
دو برادر/افسانهٔ بلاروسی
آتش فروزان/افسانهای از روسیهٔ سفید
خواندن کتاب قصه هایی از موسیقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان و دوستداران موسیقی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه هایی از موسیقی
«زمانی جنگ سختی درگرفت. جنگی بیرحم و بیامان. سربازان از هر دو سو چون موروملخ کُشته میشدند. عدهای در یک سو و دشمنان آنها در سوی دیگر، روز و شب به جانب هم آتش گشوده، تیراندازی میکردند. و جنگ به این ترتیب پیش میرفت و پیش میرفت و تمامی نداشت.
سرانجام زمانی فرارسید که دیگر فلزی باقی نماند تا با آن بشود سرنیزه و گلولههای توپوتفنگ ساخت. جناب فرمانده بُمب باروُن فُن باروُن گُمب گُمباروُن دستور داد تمام ناقوسهای شهر را از بالای برجها پایین بیاورند، همه را یک جا جمع کرده و ذوب کنند تا با آن یک توپ جنگی بسیار عظیم بسازند. بله، فقط یک توپ! اما آنچنان بزرگ که بشود با شلیک همان یک توپ کار جنگ را یکسره کرد و به پیروزی رسید.
هشتصد و هشتاد و هفت جرثقیل برای بلند کردن این توپ جنگی به کار افتادند. هشتاد و هفت قطار جنگی آن را به جبهه حمل کردند. و جناب فرمانده از خوشحالی دستهایش را به هم مالید و گفت:
«حالا تماشا کنید! همین که توپ جنگیام شروع کند به شلیک، دشمن از وحشت به آسمان هفتم فراری میشود!»
و سرانجام آن لحظهٔ باعظمت فرارسید. لولهٔ توپ را به طرف دشمن نشانه رفتند. سربازان همه به گوشهاشان پنبه چپاندند. چون در اثر چنان غرش وحشتناکی ممکن بود پردهٔ گوششان پاره بشود و یا خداینکرده شیپورهاشان داغان بشود.»
حجم
۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه