کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی
معرفی کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی
کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی نوشتهٔ علی ربانی خوراسگانی و اصغر میرفردی و میلاد ناصری است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی
همزمان با جدیتر شدن بحثهای جهانیشدن در سال ۱۹۶۰ میلادی، نقد اندیشههای علمی اجتماعی غربی نیز آغاز شد. این نقدها برای شرح بیشتر یکتایی و پیچیدگی بیشتر زندگی انسان، بر هویتها و وابستگیهای گروهی متمرکز شدند. زیر سؤال رفتن کلان روایتهای کلیتبخش و ماهیتبخش علوم و معیارهای مسلط آن باعث شده تا جامعهشناسی دارای آینده روشنی نباشد بلکه «به جزیرهای مبدل گشته که علیالظاهر ربط خود را به دوران ما از دست داده است». جامعهشناسی کنونی دارای دو مشخصه آشوبزدگی و خودمحوری است. این جامعهشناسی به تغییرات عظیمی که در سطح جهانی در حال وقوع است، توجه اندکی نشان میدهد. این رشته در گفتگویی خانگی گرفتار شده که چند دهه طول کشیده است. جامعهشناسی علاوه بر افتادن در آشوبی نظری که معلول مناقشات فلسفه علم است، بهسرعت در حال تفکیک شدن و تخصصی شدن است.
با نگاهی اجمالی به کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی ملاحظه میشود که ورود به دوره جهانیشدن موجب بازنگریهای جدی در حوزههای مختلف علوم، خصوصاً مطالعه جامعهشناسی، فرهنگ شناسی، علوم سیاسی، روابط بینالملل، اقتصاد و تجارت شده است. در واقع عوض شدن مفهوم جامعه و فرهنگ، در تعاملات فرد با خود و دیگری، قدرتهای داخلی و بینالمللی دولتها و روابط اقتصادی و تجاری، تغییرات جدی به وجود آورده که منشأ مسائل جدیدی در حوزه مطالعات تجربی و علوم اجتماعی شده است. تصویرسازی جامعهشناسانه متفاوتی در عصر جهانیشدن به وجود آمده است که «تفسیر اجتماعی» و «عمل اجتماعی» متمایزی را به دنبال داشته است.
علی ربانی خوراسگانی و اصغر میرفردی و میلاد ناصری در قالب کتاب حاضر تا حدی کاستیهای نظری را به ویژه در زمینه ادبیات نظری مربوط به موضوع، پوشش میدهند. این کتاب بر آن است که با پرداختن به مبحث جهانیشدن و تأثیر آن بر نظریههای جامعهشناسی؛ از حد کلیات فراتر رفته و گامی هر چند کوتاه در تأمین این نیاز و پر کردن شکاف پژوهشی موجود بردارد. بدین منظور برای بررسی تأثیر فرآیند جهانی شدن بر نظریههای جامعهشناسی، کتاب حاضر در پنج فصل سازماندهی و شده است. در فصل اول به پیشینه مفهومی و نظری جهانیشدن پرداخته میشود، همچنین در این فصل به اجمال به ابعاد متنوع جهانیشدن، مبانی معرفتی و پارادایمهای جهانیشدن اشاره میشود. در فصل دوم به بیان دیدگاه موافقان و مخالفان این فرآیند پرداخته خواهد شد و ادلههایی که بر انکار واقعیتی به نام جهانیشدن دلالت میکنند ارائه میشوند، از سوی دیگر نیز نظریههایی که به وجود این تغییر و دگرگونی در عالم تأکید دارند مطرح میشوند. در فصل سوم سه دسته نظریه در باب جهانیشدن فرهنگ ارائه خواهد شد. تمایز دیدگاههای این سه گروه در خصوص تحولات مؤلفه فرهنگ، مخاطب را به نگاه و درک جامعی در این مورد سوق خواهد داد. به گونهای که بتواند به وضوح این دگرگونی را رصد کند. در فصل چهارم با تکنیک متاسنتز به تحلیل نظریههای فصل قبل پرداخته میشود و به مؤلفههایی که در هر سه گروه قابل بررسی هستند اشاره میشود. در نهایت در فصل پنجم با توجه به تغییرات رخ داده، نمود این تحولات در نظریههای علم جامعهشناسی نشان داده خواهد شد.
خواندن کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاثیر فرایند جهانی شدن بر نظریه های جامعه شناسی
«ویلیام شکسپیر در پرده سوم نمایشنامه «ترویلوس و کرسیدا» از زبان یکی از شخصیتهای نمایش مینویسد:
«شخص عجیبی به من نامه نوشته است که انسان هر چه دارای نبوغ باشد و فضایل درونی داشته باشد، نمیتواند از داشتن آن به خود ببالد یا احساس کند که صاحب آن فضایل است، مگر اینکه تأثیر آن را در دیگران ببیند، چون وقتی خصایل او بر دیگران پرتو افکند، در آنها حرارتی به وجود میآورد که آنها هم بهنوبت خود آن را در منبع اصلی بازمیتابند ... چشم که پاکترین روح احساس است نمیتواند خود را نظاره کند چون از جایگاه خود خارج نمیشود ولی دو چشمی که به چشم دیگران نظر افکند میتواند تصویر خویش را در چشم آن دیگری ببیند» .
شاید این بیان ژرف شکسپیر بتواند نقطه آغاز مناسبی برای فهم مقوله جهانیشدن باشد؛ زیرا پیدایش و سرآغاز درک آنچه با این نام خوانده میشود، خارج شدن از پوسته درون و نظر افکندن به برون است. انسانها، جوامع و گروههای اجتماعی در محیط کنونی حیات بشر در شرایطی زندگی میکنند که حتی برای درک موقعیت و شناخت ویژگیهای و خصایل خود ناگزیر از فهم جهان و محیطی هستند که به جریان زندگی آنان معنا میبخشد (سلیمی، ۱۳۸۴:۱).
جهانیشدن در همهجا به سرعت به عنوان یک اصطلاح با مفهوم خاص پذیرفته شدهاست و میتوان آن را با عناوینی همچون «یک فرآیند»، «یک عصر»، «یک گفتمان»، «یک وعده»، «یک تهدید»، «یک پنجره برای نگاه به جهان»، و یا «نوع جدیدی از نظم و انضباط» نامگذاری کرد، ۲۰۰۱:۳۵۱) (Denning.
جهانیشدن مفهومی درون رشتهای محسوب میشود اما فهم آن متکی بر یک نگاه «چند رشتهای» است و حتی در مواردی، به دیدی «فرارشتهای» نیازمند است تا در همه حوزههای متفاوت علوم مورد بحث قرار گیرد از این دیدگاه این مقوله به نوعی یک «فرا مفهوم» محسوب میشود که بسیاری از مفاهیم را به «بازسازی معنایی» وادار کرده است (عاملی، ۱۳۸۸:۱).
جهانیشدن مفهومی است که از یکسو با مسئله یکپارچگی جهانی و دهکده جهانی و از سوی دیگر با مقولات مدرنیسم و پستمدرنیسم، در ارتباط است. امروزه گفتگو درباره جهانیشدن و جنبهها و ابعاد گوناگون آن، چه در سطح ملی و چه در مقیاس جهانی رونق گرفته است و نقل محافل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شده است (توسلی، ۱۳۸۵:۱۵۸).»
حجم
۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۶ صفحه
حجم
۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۶ صفحه