معلوم شد که اصل قضیه نه موضوع کودکهمسری بلکه پدیدهٔ شارلاتانهمسری است. در واقع مادر متولد سال شصت بود که با زدوبند و لابی و سوءاستفاده از برخی ارتباطات موفق شده بود سنش را در شناسنامه یازده سال کم کند.
حالا مادر در جایگاه متهم جلوِ رویم نشسته بود. وقتی به او نگاه میکردم انگار داشتم به یک دستگاه پژوِ دویست و شش صندوقدار با صد و پنجاههزار کیلومتر کارکرد، چپی، یاتاقانزده، و دور و سقف کاملاً رنگشده نگاه میکردم که کیلومترش را به چهارهزار و پانصد تبدیل کردهاند و به جای خودروِ بیرنگِ متعلق به یک خانم دکتر دندانپزشکِ متخصص ایمپلنت در نمایشگاه اتومبیل به یک آدم بدبخت قالب کردهاند.
Saba_Radmehr
متهم انگیزهٔ خود را در ارتکاب جُرم ادامهٔ تحصیل در خارج از کشور و محدودیت سنی برای گرفتن پذیرش از دانشگاه خارجی عنوان کرد. خدا را شکر میکردم که محدودیت سنی آن دانشگاه خارجی با یازده سال صِغر سنی حل شده است و متهم مجبور نشده بود مثلاً تاریخ تولدش را به بعد از سال هفتاد و هشت تغییر دهد که در این صورت قبل از به دنیا آمدنِ خودش بچهاش را زاییده بود و مأمور گذرنامه و مقامات بالا در تفسیر قضیه به جای پدیدهٔ کودکهمسری باید به فلسفه و دیالکتیک هگل متوسل میشدند و نتیجه را پیش از مقدمه و معلول را مقدم بر علت تصور میکردند.
پیام اخلاقی و نکتهٔ کاربردی این ماجرا اینکه چندان به کیلومتر درجشده در شناسنامهٔ افراد اعتماد نکنید و قبل از اقدام و پیش از مصرف، خودتان از طرفتان یک تست دیاگی بگیرید
Saba_Radmehr