کتاب رهبری
معرفی کتاب رهبری
کتاب رهبری نوشتهٔ الکس فرگوسن و ترجمهٔ علیرضا حیدرفدایی است. نشر آتیسا این داستان بلند را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب رهبری
کتاب رهبری، تلاشی است برای جمعبندی تمام آنچه الکس فرگوسن بهطورکلی در زندگی و در مقام یک مربی و مدیر آموخته است. الکس فرگوسن در این کتاب، اطلاعات جالبتوجهی را از زمان مدیریت خود منتشر کرده است. در این کتاب برخی از مواردی که پیش از این منتشر نشدهاند، لحاظ شده است. فرگوسن در ابتدای کتاب تأکید میکند که او یک متخصص مدیریت یا کسبوکار نیست و علاقۀ کمی هم به سخنرانیهای اینچنینی دارد؛ بنابراین خوانندۀ این کتاب نباید انتظار هیچگونه نسخۀ دانشگاهی یا قوانین مشخصی را داشته باشد. او گفته است که از من نخواهید شیوۀ حسابداری دوبل را شرح دهم یا بگویم چطور میشود ۵۰۰ نفر را در طی شش ماه استخدام کرد؛ زیرا من هیچ ایدهای ندارم. این تخصصها را دیگران دارند، تمام زندگی او حولوحوش فوتبال گذشته است. این کتاب شامل درسها و مشاهدههایی است دربارۀ اینکه او چگونه در میدان فوتبال بهدنبال برترین جایگاه بوده است. فرگوسن، کتاب رهبری را پس از درخواست «مایکل موریتز» نوشته است. موریتز، مدیر سکوییا کپیتال بود؛ کمپانی خصوصی سرمایهگذاری آمریکایی که شهرت آن بیشتر برای طراحی و سازماندهی شرکتهایی چون اپل، سیکسو، گوگل، پیپال، یوتیوب و واتساپ و ایربیانبی بوده است. بخش زیادی از موضوعات این کتاب، حاصل گفتوگوهای فرگوسن و موریتز است؛ موضوعاتی که این دو، پیشتر درمورد آنها فکر نکرده بودند. گفتوگوها امکان دادند که این دو فرد، افکارشان را بر مسائلی متمرکز کنند که هر مدیری با آنها روبهرو میشود، اما بهدلیل گرفتاریهای روزمره فرصت نمیکند آن را سازماندهی کند.
خواندن کتاب رهبری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران زندگینامه و علاقهمندان به حوزهٔ مدیریت پیشنهاد میکنیم.
درباره الکس فرگوسن
سِر الکس فرگوسن در سال ۱۹۴۱ به دنیا آمد. او بازیکن و مربی اسکاتلندی است که ۲۶ سال سرمربی تیم منچستریونایتد بوده است. نخستین کتاب فرگوسن، «نوری در شمال: هفت سال با آبردین» بود که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد؛ ۲ سال پس از پیروزی آبردین در جام قهرمانان اروپا. او در سال ۱۹۹۹ پس از اینکه منچستریونایتد ۳ قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا به دست آورد، کتاب «مدیریت زندگی خودم» را منتشر کرد و چند ماه پس از بازنشستگی نیز در سال ۲۰۱۳ دست به انتشار «زندگینامهام» زدم. فرگوسن در اکتبر ۲۰۱۳، این کتاب را منتشر کرد. او در این کتاب توضیح میدهد چگونه ستارههای منچستریونایتد را هم بهعنوان یک فوتبالیست رهبری کرد و هم بهعنوان یک انسان. پس از این بود که فرگوسن در سپتامبر ۲۰۱۵ با نگارش کتاب «رهبری» بار دیگر به صدر اخبار کتابهای ورزشی آمد. کتابهای این نویسندۀ ورزشی، اغلب دربارۀ وابستگی او به فوتبال است و همگی سرشار از جزئیاتی دربارۀ بازیها، مسابقهها و ساختار تیمهایی هستند که او در آنها بازی کرده و یا مربیشان بوده است. الکس فرگوسن در سال ۲۰۱۴ کلاسی یکروزه در دانشگاه هاروارد (بخش دروس تجارت دانشگاه) برگزار کرد؛ جایی که دربارۀ چگونگی رهبری باشگاه و تیم، وارد جزئیات مدیریتی و روانشناسانه شد. مقامات دانشگاه هاروارد اعتقاد داشتند تجربیات الکس فرگوسن در فوتبال، ورای پیروزیهای کسبشده از سوی اوست و دستاوردهای مدیریتی گرانبهایی دارد.
بخشی از کتاب رهبری
«نگریستن
یکی دیگر از آن فعالیتهای مفیدی که برایمان هزینه بر نیست؛ اما بهراحتی آن را نادیده میگیریم، نگاهکردن است من مشاهده را به دو نوع تقسیم میکنم توجه به جزئیات و توجه به تصویری جامع و کلی از موقعیتهای موجود البته تا پیش از مربیگری در آبردین و استخدام «آرچی ناکس بهعنوان کمکمربی نسبت به این دو نوع مشاهده، یعنی توجه همزمان به جزئیات و کلیات بیاهمیت بودم و درکی از اهمیت آن نداشتم؛ اما بعد از حضور آرچی در تیم و مواجهشدن با سؤالات، او همه چیز برایم عوض شد. آرچی در خصوص چرایی استخدامش از من سؤال کرد و من که از شنیدن این سؤال حسابی گیج شده بودم، از او توضیح بیشتری خواستم او به من گفت که در این تیم کاری برای او نیست؛ زیرا من به طرز عجیبی اصرار دارم همه کارها را خود بهتنهایی انجام دهم. جالب اینجاست که تدی اسکات» که همهکاره تیم بود نیز با او کاملاً هم نظر بود. آرچی معتقد بود
که من آن کسی نیستم که تمرینات تیم را هدایت میکند؛ بلکه صرفاً باید از کنار زمین همه چیز را بهدقت زیر نظر بگیرم هر چند از عملیکردن این توصیه اطمینان نداشتم؛ زیرا تصور میکردم این گونه کنترل همه چیز را از دست میدهم؛ بااینحال به آرچی گفتم باید در این زمینه بیشتر فکر کنم همین اظهارنظر باعث شد تا اصرارهای آرچی بیشتر و بیشتر شود در نتیجه بهرغم خواسته و میل، خودم خواسته او را عملی کردم. به خودم امید دادم که این کار باعث میشود تا بیشازپیش بتوانم بر امور باشگاه احاطه یابم. تا آن روز، مهمترین تصمیمی که در زمینه مربیگریام گرفته بودم، همین تصمیم بود. کافی است فاصله خود را یکقدم بیشتر کنید آن وقت چیزهایی به چشمتان میآید که شما را شگفتزده خواهد کرد. بههرحال گاهی به این شگفتزدگی نیاز دارید. هنگامی که یک سوت در دهانتان گذاشته و به وسط زمین پا میگذارید هرچه تمرکز دارید، فقط و فقط بر روی توپ است و بس؛ اما حضور من در کنار زمین و نظارت صرف بر تمرینها، بر وسعت دیدم چنان افزود که احساس میکردم تمام جلسه تمرین در کنترل من قرار دارد و نه صرفاً جایی که توپ در حال گردش است. با این تصمیم، من به عادات و انرژی و روحیات بازیکنانم پی بردم. امروز بسیار خوشحالم که سیسال پیش چنین درس مهم و ارزشمندی را در زمینه کاریام. فراگرفتم آرچی نگاه من را تغییر داد.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
نظرات کاربران
یعنی هیچکس نخونده این کتابو؟