کتاب پیرمرد و دریا
معرفی کتاب پیرمرد و دریا
کتاب پیرمرد و دریا نوشتهٔ ارنست همینگوی و ترجمهٔ علیرضا آقامیری است. نشر تیرگان این رمان کوتاه مشهور را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب پیرمرد و دریا
کتاب پیرمرد و دریا حاوی یک رمان کوتاه آمریکایی، جذاب، پرکشش، بینظیر و درعینحال دور از پیچیدگی است که در سال ۱۹۵۲ منتشر شده است. گفته شده است که «پیرمرد و دریا» آخرین اثر داستانی ارنست همینگوی بود که در زمان حیات او به انتشار رسید و مانند بسیاری از آثار او از علاقهٔ این نویسنده به ماجراجویی در طبیعت و اینبار در دریا را نشان میدهد. این رمان کوتاه، داستان «سانتیاگو» را روایت میکند؛ پیرمرد ماهیگیر کوبایی که پس از ۸۴ روز ناکامی در صید ماهی، قصد دارد دوباره با قایقش به دریا بزند و اقبال خود را در گلف استریم بیازماید. ناکامیهای متعدد سانتیاگو این انگاره را به وجود آورده که او مبتلا به بداقبالی و شوربختی است. کار سانتیاگو تا به آنجا گره خورده که «مانولین»، دستیار جوان او نیز از سوی والدینش از همراهی با پیرمرد منع میشود. مانولین که خود تمایل به همراهی سانتیاگو دارد از این سفر باز میماند و سانتیاگو بهتنهایی عازم دریا میشود. پس از پیمودن مسافتی طولانی گره بخت ماهیگیر در میانهٔ دریا باز میشود و نیزهماهی بزرگی به قلابش میگیرد. این کامیابیِ نخستین، آغاز ماجرای پرکشمکش سانتیاگو و نیزهماهی است.
گفته شده است که انتشار «پیرمرد و دریا» بازگشتی شکوهمند برای همینگوی بود تا در اوج، سالهای پایانی دوران پرافتخار نویسندگیاش را بگذراند و میراثی گرانمایه برای اهل فرهنگ و هنر در سراسر دنیا باقی گذارد. «پیرمرد و دریا» اولینبار در سپتامبر سال ۱۹۵۲ در مجلهٔ لایف منتشر شد و در دو روز، پنج میلیون نسخه از آن به فروش رسید. از سوی دیگر استقبال و هیجان منتقدان از خوانندگان عمومی اثر کمتر نبود و نقدهای آنان بهطور قابلتوجهی ستایشآمیز بود. این رمان محبوب در ماه می سال ۱۹۵۳ برندهٔ جایزهٔ ادبی پولیتزر شد. ظرایف داستان با وجود سادگیاش از دید صاحبنظران و منتقدان هنری و حتی برخی روانکاوان مخفی نماند. این ویژگیهای منحصربهفرد، تحسین و تعجب مخاطبان خاص و عام ادبیات را همزمان برانگیخت. همینگوی پس از دریافت جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۵۴ از تلاشش برای رسیدن به فرم خاص خود در این داستان سخن گفت. درمورد نمادپردازی و شخصیتسازی همینگوی در کتاب «پیرمرد و دریا» و بهویژه شخصیت سانتیاگو بسیار سخن گفتهاند.
ارنست همینگوی، پیرمرد ماهیگیر داستانش را با الهام از شخصیتی واقعی به نام «گرگوریو فوئنتس» خلق کرد. همینگوی، گرگوریو فوئنتس را در طول سالهای دههٔ ۱۹۳۰ برای نگهداری از قایقش (پیلار) استخدام کرده بود. پس از اینکه در سال ۱۹۴۰ همینگوی همراه با همسرش (مارتا گلهورن) رحل اقامت در کوبا افکند، ماهیگیری و قایقرانی به یکی از تفریحات اصلی و ثابت او بدل شد. پس از مدتی پیوند دوستی عمیقی بین او و گرگوریو (ناخدای پیلار) به وجود آمد. بعد از اینکه همینگوی گوبا را ترک کرد، گرگوریو همچنان مسئولیت نگهداری از پیلار را بر عهده داشت. گرگوریو فوئنتس پیش از مرگش در سال ۲۰۰۲ در ۱۰۴ سالگی پیلار را به دولت کوبا هدیه کرد.
خواندن کتاب پیرمرد و دریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ آمریکا و قالب رمان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره ارنست همینگوی
ارنست همینگوی در ۲۱ ژوئیهٔ ۱۸۹۹ در اوک پارک در ایالت ایلینوی متولد شد. او یک نویسندهٔ بزرگ آمریکایی، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات و پایهگذار سبک وقایعنگاری ادبی است. همینگوی در سال ۱۹۱۷ کار خود را بهعنوان گزارشگر گاهنامهٔ استار آغاز کرد. آنچه او به آن شهره است، ماجراجویی اوست. در جنگ جهانی اول داوطلب ورود به ارتش و حضور در جنگ شد. ضعف بینایی او گرچه مانع حضور او در ارتش شد، نتوانست او را از حضور در جنگ بازدارد. همینگوی عضو صلیب سرخ و رانندهٔ آمبولانس شد. او در ژوئیهٔ سال ۱۹۱۸ مجروح شد تا مجبور شود برای ماهها در بیمارستان بستری شود و بعدها بر اساس همین حادثه رمان «وداع با اسلحه» را بنویسد. او پس از درمان جراحات جنگیاش، بهعنوان خبرنگار مشغول به کار شد. در سال ۱۹۲۱ بههمراه همسر اولش «هادلی ریچاردسون» به پاریس مهاجرت کرد و کار خود را پی گرفت. همینگوی در پاریس همنشین نویسندگان و هنرمندان بزرگی شد که در آن ایام در این شهر بودند. او اولین رمان خود «خورشید نیز طلوع میکند» را در سال ۱۹۲۶ نوشت.
همینگوی در سال ۱۹۳۷ برای پوشش جنگ داخلی اسپانیا بهعنوان خبرنگار عازم این کشور شد و تا سال ۱۹۳۹ نیز در آن کشور حضور داشت. او در اوایل سال ۱۹۳۹ با قایق خود به کوبا سفر کرد و هتل آمبوس موندوس در هاوانا ساکن شد. او در هاوانا با «مارتا گلهورن» آشنا شد و این آشنایی پس از جدایی قطعی همینگوی از همسرش اولش در سال ۱۹۴۰ به ازدواج انجامید. او در سال ۱۹۴۱ بههمراه مارتا گلهورن به چین رفت و برای مدتی در آن کشور زندگی کرد. ارنست همینگوی در سال ۱۹۴۴ وارد لندن شد و در آنجا با «مری ولش» خبرنگار روزنامهٔ مجلهٔ تایم آشنا شد و به او علاقه پیدا کرد. همینگوی پس از جدایی از مارتا در سال ۱۹۴۵ با مری ولش ازدواج کرد. او در جنگ جهانی دوم نیز شرکت داشت. یکی از مهمترین لحظات همینگوی در جنگ دوم جهانی، حضور او در آزادی پاریس در ۲۵ آگوست بهعنوان خبرنگار بود. در سال ۱۹۴۷ بهپاس حضور همینگوی در جنگ جهانی دوم، مدال ستارهٔ برنزی به او اعطا شد. ارنست همینگوی پس از یک عمر فعالیت درخشان ادبیْ نوبل ادبیات را در سال ۱۹۵۴ دریافت کرد. او دوم ژوئیه ۱۹۶۱ پس از یک دوره بستری در کلینیک بهدلیل افسردگی، با تفنگ دولول محبوبش، به خودش شلیک کرد و درگذشت.
از آثار ارنست همینگوی میتوان به کتابهای «در زمان ما» (۱۹۲۵)، «خورشید همچنان میدمد» (۱۹۲۶)، «وداع با اسلحه» (۱۹۲۹)، «برفهای کلیمانجارو» (۱۹۳۶)، «زنگها برای که به صدا درمیآیند» (۱۹۴۰) و «پیرمرد و دریا» (۱۹۵۲) اشاره کرد.
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۴٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
نظرات کاربران
خواندن کتاب از همینگوی بزرگ همیشه لذت بخشه. چه برسه به بهترین کتابش. هر کسی از خوندن این کتاب لذت میبره و هیچکسی نباید خودش رو از خوندنش محروم کنه.
خلاصه کتاب: کتاب راجب پیر مردی که شغلش ماهی گیریه و حالا مدتی که هیچ ماهی صید نکرده اما موقعی که نا امیدانه داره قلاب داخل اب می ندازه و در کمال تعجب ماهی میگیره اما ماهی قصد نداره شکار
واقعا کتابیه که همه باید بخونن. گذشته از اون چه عکسای جذابی داره 😍