دانلود و خرید کتاب آخرین غول سایمن لوی ترجمه پرهام آل داود
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آخرین غول اثر سایمن لوی

کتاب آخرین غول

نویسنده:سایمن لوی
انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آخرین غول

کتاب آخرین غول اقتباسی از رمان «آخرین غول اثر اسکات فیتزجرالد» نوشتهٔ سایمن لوی و ترجمهٔ پرهام آل داود است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این اقتباسْ نمایشنامه است.

درباره کتاب آخرین غول

در دسامبر ۱۹۴۰، اسکات فیتزجرالدِ ۴۴ساله بر اثر حملهٔ قلبی درگذشت و نگارش رمان آخرین غول نیمه‌کاره ماند. او در زمان حیاتش هفده بخش از سی بخشی را که در طرح اولیهٔ رمان مد نظر داشت به پایان برده بود. همچنین، یادداشت‌های پرشماری دربارهٔ ادامهٔ رمان، بازنویسی بخش‌های قبلی و پایان‌بندی احتمالی نوشته بود و با چند تن از نزدیکانش نیز در این باره گفت‌وگو کرده بود. اِدمِند ویلسن، منتقد شناخته‌شده و دوست دیرین فیتزجرالد، ویرایش کتاب را به‌عهده گرفت و در سال ۱۹۴۱ آن را به چاپ رساند. این کتاب تنها نسخهٔ رمان بود، تا اینکه در سال ۱۹۹۳ نسخهٔ دیگری با عنوان عشق آخرین غول: یک وسترن به چاپ رسید. ویراستار این اثر بسیاری از اصلاحات ویلسن، از جمله عنوان اثر را زیر سؤال برد، چراکه در دست‌نوشته‌های فیتزجرالد عنوان و متن نهایی کتاب به درستی مشخص نیست. به هر حال، نسخهٔ نهایی و واحدی از این رمان در دست نیست. همین امر باعث شده کار برای اقتباسگرانی که سراغ این اثر می‌روند دشوار شود، اما از طرف دیگر این امکان را به آن‌ها داده که متن را به هر سمتی که مایل باشند هدایت کنند. در سال ۱۹۷۶، هرولد پینتر، نمایش‌نامه‌نویس مطرح انگلیسی، فیلم‌نامه‌ای از روی این رمان نوشت و جمعی از بزرگان هالیوود در ساخت فیلم مشارکت کردند، از جمله اِلیا کازان در مقام کارگردان و رابرت دنیرو در نقش مونرو اِستار. با این حال، فیلم نه در گیشه موفق عمل کرد و نه مورد پسند منتقدان قرار گرفت.

داستان آخرین غول در هالیوود دههٔ ۱۹۳۰ می‌گذرد، زمانی که امریکا درگیر بزرگ‌ترین رکود اقتصادی تاریخ خود بود. شخصیت اصلی آن نیز از اِروینگ تالبِرگ، تهیه‌کنندهٔ افسانه‌ای هالیوود، در سال‌های حضورش در استودیوی متروگلدوین‌مایر الهام گرفته شده است. تالبرگ حتی از فیتزجرالد هم کمتر عمر کرد ولی تأثیر فوق‌العاده‌ای بر دنیای سینما گذاشت.

نقش تهیه‌کننده در آن دوران با تعریف فعلی ما از آن تفاوت چشمگیری دارد. فردی چون تالبرگ بر همهٔ مراحل ساخته شدن فیلم نظارت می‌کرد و مانند عروسک‌گردانی همه را در کنترل خود داشت. در جلسات فیلم‌نامه تک‌تک مراحل نگارش را زیر نظر داشت و ممکن بود چند نویسنده را به کار روی فیلم‌نامه‌ای بگمارد یا کارگردان را در حین کار عوض کند. در واقع او خدایی بود که فیلم را خلق می‌کرد. عنوان کتاب نیز به همین موضوع اشاره دارد: کلمهٔ Tycoon در زبان انگلیسی به معنای آدمی است که در صنعت یا فعالیتی دارای جایگاه غول‌مانند و صاحب قدرت فراوان است. واژهٔ «قارون» که بسیاری آن را معادل Tycoon دانسته‌اند بیشتر به ثروت زیاد اشاره دارد و شاید تا حدی بار منفی هم داشته باشد. 

در سال ۱۹۹۸، سایمن لِوی با سال‌ها سابقهٔ نمایش‌نامه‌نویسی و کارگردانی تئاتر به سراغ رمان ناتمام فیتزجرالد رفت. او که چند سال پیش‌تر کار روی آثار فیتزجرالد را با اقتباسی بسیار موفق از رمان لطیف است شب آغاز کرده بود، این بار نیز، با کسب اجازه از بنیاد فیتزجرالد، نمایشنامه‌ای منسجم از نسخهٔ چاپ ۱۹۹۳ آخرین غول اقتباس کرد. کار به بیست صحنه (کلاً در یک پرده) به همراه یک پیش‌درآمد و یک پس‌گفتار تقسیم شده و تا بخش‌های پایانی با رمان مطابقت دارد. این نمایشنامه نخستین بار در همان سال ۱۹۹۸ به کارگردانی خود لِوی و در تئاتر فانتین لس‌آنجلس به روی صحنه رفت و با استقبال زیادی مواجه شد. چندین جایزه، از جمله جوایزی برای بهترین اقتباس و کارگردانی، به این اثر لِوی تعلق گرفت.

در متن نمایشنامه اشارات زیادی به دنیای سینما و هالیوود وجود دارد که مترجم توضیحی برای درک بهتر متن افزوده است.

خواندن کتاب آخرین غول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آخرین غول

«استار: کتی، ببین می‌تونی اون پلیسی رو پیدا کنی که دیشب بعد از زلزله اون دو تا خانمو تا بیرون استودیو همراهی کرد. به‌گمونم اسمش مالون بود.

دوشیزه دولِن: بسیار خب.

استار: ازش بپرس ___ اسم‌شون به گوشش خورده؟ اسم هرکدوم‌شون که باشه. یا هرچیزی که بشه باهاش ردّی ازشون پیدا کرد.

دوشیزه دولِن: کار دیگه‌ای هم هست؟

استار: آره، یکی‌شون یه کمربند بسته بود با طرح ستاره. بسیار خب، شروع کنیم.

دوشیزه دولِن: آقایون. (پروژکتور شروع به کار می‌کند. روی پرده‌ها: «کار من خلق کردن خیالات است.» سه مرد وارد می‌شوند. رِینی رِینمِند، تهیه‌کننده، که قلباً به استار علاقه دارد؛ میچ کَپِر، مدیر هنری، از قدیمی‌های اهل کار؛ وایلی وایت، سرپرست نویسنده‌ها، اهل جنوب و خوش‌سرووضع. همزمان با هم:)

رِینمِند: صبح‌بخیر، مونرو.

کَپِر عجب شبی بود، آقای استار.

وایلی: سلام، مونرو!

استار: بیاین شروع کنیم.

رِینمِند: باشه، کارل! (نور می‌رود. رو به تماشاگران می‌نشینند، انگار مشغول تماشای پردهٔ نمایش‌اند. نور پروژکتور پشت سرشان چشمک می‌زند. صحنه‌هایی از یک فیلم کمدی، مثلاً شبی در اُپرا از برادران مارکْس، پخش می‌شود که صدایش را می‌شنویم اما آن را نمی‌بینیم.)

استار: برداشت دو رو استفاده کنین. سه و چهارشو نگه دارین. برداشت سه بهترینه. عاشق اون بچه‌هام. خوب داره پیش می‌ره، رِینی.

رِینمِند: ممنون، مونرو. کامیل رو پخش کن!

استار: میچ، دکور اتاق خواب جمع شده؟

کَپِر بله، آقا.

رِینمِند: نیازش داشتن برای ___

استار: بگو سریع دوباره به پا کنن.

رِینمِند: تا همین حالا هم بیشتر از بودجه‌مون خرج کردیم برای ___

استار: نگران نباش، رِینی. گاربو هیچ‌وقت ضرر نمی‌ده. یه صحنه با بازی‌های زیبا هدر شد. دوربین وسط کادر نیست، می‌بینی؟ دوربین طوریه که بالای کلّهٔ گاربو رو می‌گیره. این چیزیه که ما می‌خوایم، آره؟ این چیزیه که مردم به خاطرش می‌رن فیلم می‌بینن ___ بالای کلّهٔ یه دختر خوشگل. به جورج بگو اگه بدلِ گاربو بازی می‌کرد، این صحنه هدر نمی‌رفت. یه تار مو هم تو تصویره.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان