کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان
معرفی کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان
کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان نوشتهٔ نیما سبلانی طالشمکاییل و سمیرا جدیدباف حقیقی است. انتشارات گیوا این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مبانی، مؤلفهها و راهبردها.
درباره کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان
کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان برای کمک به اصلاح رابطهٔ شما با فرزندانتان نوشته شده است. این کتاب شش فصل دارد. میدانید که کودکی یکی از مراحل مهم زندگی است که در آن شخصیت فرد تکامل مییابد. بیشتر تناقضها و اختلالات رفتاری در دوران بلوغ و بزرگسالی، از سهلانگاری دررابطهبا مشکلات عاطفی و رفتاری کودکی مثل فقدان راهنمایی مناسب در فرایند رشد و تحول نشئت میگیرد. مشکلات رفتاری معمولاً در سالهای نخستین دورهٔ کودکی مشاهده میشود و بین ۸ تا ۱۵ سالگی به اوج خود میرسد. اگر فرزندی دارید یا میخواهید داشته باشید، این کتاب را بخوانید تا بدانید چگونه باید فرزندپروری کرد.
خواندن کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ پدرها و مادرها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ارتباط عاطفی والدین و فرزندان
«کودک مدل رفتار خود را از نمونه افرادی انتخاب خواهد کرد که در محیط زندگی او در دوروبر او بسر میبرند و او در این انتخاب فقط تحت تأثیر تقلید خویش است. عقل و خرد او به میزان کافی رشد نکردهاند تا او بتواند آنها را موردسنجش و ارزیابی قرار دهد و بهترین را برگزیند. کودک با چنین وضع عقلانی و با چنین درجه از آگاهی در برابر نقشهای متعدد اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، مهر و عاطفه و رفتار و کردار والدین قرار میگیرد و میخواهد شیوه زندگی خود ر از آنان بیاموزد و بر اساس نیک و بدرفتارشان گام بردارد و بهپیش رود. طبیعی است که همه آنچه را که کودک میبیند برای او درس و مدل است، والدین از نخستین و مهمترین مدلهای مورد تقلید کودک میشوند. صفات اجتماعی کودک از آنجا کسب میشود و از طریق همبستگیها، انسها، درگیریهای والدین درمییابد که چگونه باشد و این سعادتی و یا در مواردی مرضی است که دامنگیر همه کودکان از خانوادههای فقیر و ثروتمند خواهد شد. کانون خانواده از این دید کانون بسیار مجهزی است یادگیریها در آن دوره از هر گونه پیچیدگی و بهگونهای بسیار ساده و طبیعی هستند و کودک نمیتواند از تأثیرپذیریهای خانواده دور و برکنار بماند (قائمی، ۱۳۸۶).
خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت ما است و در تعیین سبک و خطمشی زندگی و آینده، اخلاق، صحت و سلامت روانیمان نقش بزرگی بر عهده دارد. رشد عاطفی و سلامت روانی کودک به خانواده و محیط خانوادگی بستگی دارد. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط را فراهم میکند. کودک در خانواده نگرشهای اولیه را درباره جهان فرامیگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و اجتماعی میشود. یکی از مهمترین مباحث در این حوزه فرزندپروری نامیده میشود (غلامی تکالو و نیکخو، ۱۳۹۴).
اصطلاح فرزندپروری از ریشه پریو به معنی زندگیبخش گرفته شده است (کریمی ۱۳۸۹). فرزند پروری، به شیوه غالب بر تربیت فرزندان از سوی والدین اشاره دارد و بر چگونگی رشد و تکوین شخصیت کودکان تأثیر به سزایی دارد (شکوهی یکتا و همکاران، ۱۳۸۵). سبک فرزندپروری مجموعهای از نگرشهای والدین نسبت به فرزندان است که منجر به ایجاد جو هیجانی میشود که در آن جو رفتارهای والدین بروز مینماید. این رفتارها هم دربرگیرنده رفتارهای مشخص (رفتارهایی که در جهت هدف والدین است) که از طریق آن رفتارها، والدین به وظایف والدینیشان عمل میکنند (اشاره به رفتارهای فرزندپروری دارد) و رفتارهای غیر مرتبط با هدفهای والدینی است که شامل ژستها، تغییر در تن صدا یا بیان هیجانهای غیرارادی میباشد. درواقع فرزندپروری فعالیتی پیچیده و دربرگیرنده رفتارهای خاصی است که فرزند را تحت تأثیر قرار میدهد. سبکهای فرزندپروری یا شیوههای تربیتی والدین بر بروز نابهنجاریهای رفتاری فرزندان اثرات قابل توجهی دارد. نقش کیفیت رفتار والدین بر عملکرد تحصیلی، روابط با همسالان و سازگاری در دوره نوجوانی مشخص شده است (شکوهی یکتا و همکاران، ۱۳۸۵).»
حجم
۱۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه