کتاب پیامبر هزار و یک درخت
معرفی کتاب پیامبر هزار و یک درخت
کتاب «پیامبر هزار و یک درخت» نوشتۀ مسلم ناصری است و نشر جمال آن را منتشر کرده است. این کتاب اولین جلد از مجموعۀ پیامبران اولوالعزم است.
درباره کتاب پیامبر هزار و یک درخت
واژۀ اولوالعزم در آیه ۳۵ سوره احقاف آمده است. عزم به معنی حکم و شریعت است و اولوالعزم به پیامبرانی که گفته میشود که صاحبشریعت و دین مستقل و جدید بودهاند. بهعبارتدیگر، آن پیامبر، دارای دینی خاص است که پیامبران هم عصر و یا بعد از او باید آن دین را رواج دهند. تنها ۵ تن از پیامبران یعنی حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) دارای چنین ویژگیهایی بودهاند. مجموعۀ ۵ جلدی پیامبران اولوالعزم، داستان زندگی پیامبران خدا را روایت میکند. مسلم ناصری تلاش کرده است با زبانی ساده و روان و همچنین با استفاده از داستانهای قرآنی و ارائۀ روایتهای جذاب از اتفاقات زندگی پیامبران، کودکان و نوجوانان را با آنها آشنا کند.
کودکان و نوجوانان با مطالعۀ کتاب پیامبر هزار و یک درخت اولین جلد مجموعۀ پیامبران اولوالعزم، با زندگی حضرت نوح و معجزاتش آشنا میشوند. فهرست مطالب کتاب پیامبر هزار و یک درخت عبارت است از: «هزار و یک درخت»، «کشتی بزرگ بالای تپه شنی»، «گرگی نگهبان کشتی»، «آب در تنور»، «شیر در شهر»، «ابر سیاه ترسناک» و «کبوتری با شاخه زیتون»
جلد دوم مجموعۀ پیامبران اولوالعزم، دربارۀ زندگی حضرت ابراهیم علیهالسلام است، جلد سوم زندگی حضرت موسی علیهالسلام را روایت میکند، جلد چهارم مربوط به زندگی حضرت عیسی علیهالسلام است و پنجمین جلد درمورد پیامبر رحمت حضرت محمد صل الله علیه و آله است. عناوین جلدهای مجموعۀ پیامبران اولوالعزم عبارت است از: «جلد اول: پیامبر هزار و یک درخت»، «جلد دوم: پیامبر تبر آتشین»، «جلد سوم: پیامبر اژدهای چوبی»، «جلد چهارم: پیامبر شفابخش» و «جلد پنجم: پیامبر گل سرخ».
خواندن کتاب پیامبر هزار و یک درخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان ۸ تا ۱۲ ساله پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پیامبر هزار و یک درخت
«هیچکس نمیدانست آن مرد چهقدر عمر دارد صدسال؟ شاید! بیشتر پانصد سال؟ شاید خیلی! بیشتر هفتصد سال؟ نه بازهم شاید بیشتر هزار سال؟ شاید هم کمتر، فقط خدا میدانست. پدرها او را به فرزند خود نشان دادند. ولی خودشان مرده بودند. البته چند نفر دیگر هم بودند که کموبیش عمر نوح را داشتند. ولی چیزی از گذشته به یاد نداشتند. نوح از همه سرحالتر و شادابتر بود. زنها قصهٔ مردی را برای بچههای خود میگفتند که همیشهجوان به نظر میرسید جوان جوان که نه؛ البته پیر هم نبود. ریشش سفید بود. ولی چشمان جوانی داشت که مثل ستاره میدرخشید. وقتی راه میرفت سبک اما آرام قدم بر میداشت. شمرده و محکم گویی عجلهای نداشت! صحبت که میکرد صدایش نمیلرزید. بهدور دست نگاه میکرد لب باز میکرد و از گذشتههای دور میگفت. روزگار خیلی دور؛ آن قدر دور که خیلیها فکر میکردند دروغ میگوید؛ چون فرق او با دیگران در این بود که نوح خیلی عمر کرده بود؛ کموبیش نزدیک به هزار سال.»
حجم
۱۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۱۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه