دانلود و خرید کتاب جدایی ناپذیرها ژان پیر سارازاک ترجمه لاله شهابی قریب
تصویر جلد کتاب جدایی ناپذیرها

کتاب جدایی ناپذیرها

معرفی کتاب جدایی ناپذیرها

کتاب جدایی‌ناپذیرها نوشتۀ ژان پیر سارازاک با ترجمۀ لاله شهابی قریب در نشر قطره به چاپ رسیده است. این کتاب، نمایشنامه‌ای  دربارۀ دو پیرمرد بدون نام است که یکی در اتاق و دیگری در آشپزخانه با دیواری حائل میانشان قرار دارند. نمایشنامه خلقیات این دو پیرمرد معمایی و جدایی‌ناپذیر را توصیف می‌کند.

درباره کتاب جدایی ناپذیرها

جدایی‌ناپذیرها نمایشنامه‌ای است که ویژگی‌های قصه‌های تخیلی را مستقیماً به زندگی روزمره پیوند داده است و در آن خواننده یا تماشاگر با معمایی مواجه می‌شود که راه‌حل آن عقلانی نیست. زمان در آن تحریف شده است و ۲۴ ساعت آخر هفته گول‌زننده است. خلقیات دو پیرمرد، یکی در آشپزخانه و دیگری در اتاق، از پسِ دیوار حائل به تصویر کشیده می‌شود، دیواری که بیش‌ از آنکه دو پیرمرد را از هم دور کند آن‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کند. آن‌ها کیستند؟ چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ آیا دو چهره از یک شخص هستند؟

این دو فرد جدایی‌ناپذیرند و انتظار آمدن پسر را می‌کشند. پسر ۴۰ساله‌ای که مدام به حضورش متوسل می‌شوند؛ اما هرگز نمی‌آید. جریان‌های کنش، رفت‌وبرگشت‌ها بین گذشته، حال و آینده زاییدهٔ برخوردهای معنایی و احساسی است و خواننده را به تشویش و جذبه می‌کشاند تا جایی که بعد از بستن کتاب، ابهام تمام و کمال باقی می‌ماند.

نمایشنامۀ جدایی‌ناپذیرها تقریباً در ۲۴ ساعت بی‌وقفه جریان دارد. یک روز شنبه بعد از ناهار شروع می‌شود و یکشنبه حدود ظهر پایان می‌یابد. فضا به دو بخش تقسیم می‌شود: سمت چپ، آشپزخانه‌ای ساده اما مجهز که از پنجرهٔ مشرف به گوشه‌ای از باغ و آن‌طرف‌تر، مشرف به خیابان نور می‌گیرد؛ سمت راست اتاقی تاریک و نامرتب که تختی باریک در طول دیوار مشترک آن گذاشته شده است. از نام و نام خانوادگی دو مردی که در هرکدام از این دو بخش ساکن‌ هستند اطلاعی در دست نیست. برعکس، سن و سالشان را می‌شود حدس زد، باید بیش‌ از ۷۰ سال داشته باشند.

شخصیت‌های نمایشنامه عبارت‌اند از:

پیرمردِ داخل آشپزخانه

پیرمردِ داخل اتاق

زنی از همسایگان

خواندن کتاب جدایی‌ ناپذیرها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ژان پیر سارازاک

ژان پیر سارازاک متولد ۱۹۴۶، شخصیتی کاملاً در عرصهٔ نمایش است. او استاد تحلیل نمایش در دانشگاه پاریس، کارگردان، نمایشنامه‌نویس، نظریه‌پرداز و مشاور ادبی است. جستارها و نمایشنامه‌هایش به بیش‌ از ۱۵ زبان ترجمه شده است. به‌ویژه کتابی نوشته به‌ نام بوطیقای نمایش مدرن (۲۰۱۹) که از کتاب‌های مرجع در تحقیقات نمایشی است. آیندهٔ نمایش و واژگان نمایش معاصر دو اثر کلیدی از اوست. او همچنین مجموعه آثار بسیاری را هدایت کرده و در آن‌ها مشارکت داشته است.

هر کدام از جستارهای ژان پیر سارازاک معرف جنبهٔ دقیق‌تری از چشم‌انداز تئاتر مدرن و معاصر است و او پیوسته در پژوهش‌هایش به‌تفصیل این را در نظر داشته است. از آنجا که به نمایش و نگارش به یک میزان می‌پردازد، آثارش طرحی انتقادآمیز و نظری دارد.

او نمایشنامه‌نویسی را در ۱۹۷۶ آغاز کرد و تا امروز از این فعالیت دست نکشیده است. از آثار او می‌توان گلولهٔ طلایی (۲۰۰۹)، کودک- پادشاه (۱۹۸۴)، ازدواج مردگان (۱۹۸۶)، اشتیاق باغبان (۱۹۸۹) و آژاکس / بازگشت (۲۰۰۵) را نام برد.

بخشی از کتاب جدایی‌ ناپذیرها

«پیرمردِ توی آشپزخانه: (که غرق در مطالعهٔ دستورالعمل و ضمانت‌نامه شده) «شما بهترین مارک فرانسه و حتی جهان را انتخاب کرده‌اید و در این مارک هم، به محصول رده‌بالا رسیده‌اید. به‌تدریج از ساده‌ترین دستگاه‌ها به پیچیده‌ترین آن‌ها رسیده‌اید.» آره خب. حالا دوباره با قهوه شروع می‌کنیم.

پیرمرد پاکت قهوه را باز می‌کند و کمی از محتوای آن را توی محفظهٔ آسیاب می‌ریزد.

بعد پاکت را خوب می‌بندیم. بدون منفذ، تا هوا نخورد، حتی توی یخچال.

از توی سبدی که روی یخچال گذاشته شده یک گیرهٔ رخت برمی‌دارد، پاکت دست‌خورده را دوباره با گیره می‌بندد و همه‌اش را در یخچال می‌گذارد.

عجله‌ای نداری؟ صبر می‌کنی قهوه را آماده کنم؟ ببین فنجان خوشگل آمد بیرون. نور خورشید ازش رد می‌شود. همین‌طور قندان با قند قهوه‌ای- می‌توانی چند تا حبه برداری. انبر نقره، اگر برایت جالب باشد. آره خب... برای شستنْ ظرفِ زیادی نیست. احمقانه است، (خندهٔ نخودی معذب) اصلاً یادم نمی‌آید با قند دوست داشتی یا بدون قند. آره خب. برایم واقعاً لذت‌بخش است که سرویس اجدادی را در بیارم. یک روزی با خودت می‌بریش. به تو می‌رسد. اگر دلت بخواهد، همین امروز. مطمئنم زنت خوشش می‌آید چنین چیزی داشته باشد. آره خب... دلت می‌خواهد من هم یک فنجان قهوه با تو بنوشم؟ می‌دانی، من تک و تنها، سال‌هاست که افتاده‌ام به قهوهٔ فوری. آره خب. راحت روی صندلی بنشین. الآن آسیاب می‌کنم. لطفاً باهام حرف نزن. نباید اشتباه کرد. باید آهسته شمرد. تا هجده. یک، دو، سه... آهسته و منظم. آهسته و منظم... نبض بچه‌ای که خوابیده... تنفس یک مرد جوان. شروع می‌کنم! یک... دو...

آسیاب را روشن کرده است و به شمردن ادامه می‌دهد. با شمارهٔ سه، پیرمردِ توی اتاق، توی تختش می‌پرد. چهار...

پیرمردِ توی اتاق: (داد و فریادکنان) آشغال!

پیرمردِ توی آشپزخانه: پنج...

پیرمردِ توی اتاق: کثافت! کثافت! آشغال!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۹,۶۰۰
۷۰%
تومان