کتاب جین ایر

کتاب جین ایر نوشتهٔ شارلوت برونته و ترجمهٔ مینا خزندی است. انتشارات متخصصان این رمان عاشقانهٔ کلاسیک و انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب جین ایر

کتاب جین ایر حاوی یک رمان عاشقانه و کلاسیک به قلم شارلوت برونته است؛ نویسندهٔ مشهور انگلیسی. این رمان شما را با دختری به نام «جین ایر» آشنا و همراه می‌کند. او در سن کمی پدر و مادرش را از دست می‌دهد. دورهٔ کودکی و تجربیاتش را می‌توان به‌عنوان داستانی جدا در نظر گرفت. روند شکل‌گرفتن شخصیت او در سال‌های اولیهٔ زندگی‌اش صورت می‌گیرد و بقیهٔ رمان عکس‌العمل‌های او نسبت به دنیایی است که در آن قرار دارد. او پس از گذراندن ایام کودکی در پرورشگاه دلگیر «لوود»، برای کار و به‌عنوان معلم سرخانه به خانهٔ مردی به نام «آقای روچستر» می‌رود. آقای روچستر بعد از مدت کوتاهی عاشق جین می‌شود و با او قرار ازدواج می‌گذارد. داستان اصلی زمانی شروع می‌شود که جین به دنیای بیرون پا می‌گذارد تا زندگیش را بسازد. جین ایر نمی‌تواند زندگی کسالت‌بار را تحمل کند و با اعتقاد کامل به فضیلت‌های اخلاقی قدم به اجتماع می‌گذارد. شارلوت برونته رمان مشهور «جین ایر» را در سال ۱۸۴۷ منتشر کرد. بر اساس این کتاب، فیلم‌های متعددی ساخته شده است. رمان «جین ایر» در هنگام انتشار با استقبال بسیاری روبه‌رو شد. این اثر هنوز هم یکی از برترین آثار کلاسیک دنیا به شمار می‌رود. گفته شده است که شارلوت برونته در نوشتن این کتاب از تجربیات زندگی خودش استفاده کرده است. او و خواهرانش در کودکی در مدرسه‌ای شبانه‌روزی بزرگ شدند. مرگ «ماریا برونته»، خواهر شارلوت، تأثیر بسیاری بر نوشتن این کتاب داشت. در رمان جین ایر، تنها چیزی که به جین کمک می‌کند، تحصیلات و ذهن خلاقش است. با او و سرنوشت او همراه شوید. این رمان پنج فصل دارد.

خواندن کتاب جین ایر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ انگلستان و قالب رمان عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره شارلوت برونته

شارلوت برونته در سال ۱۸۱۶ به دنیا آمد. او در روستایی واقع در شمال انگلستان زندگی می‌کرد. پدرش کشیش و اهل ایرلند بود و مادرشان اهل کورنوال. شارلوت در کودکی مادرش را از دست داد و به همراه ۲ خواهرش «امیلی» و «آن» و نیز برادرشان زندگی می‌کرد. آن‌ها ارتباط بسیار زیادی با دنیای بیرون از کلیسا و مدرسه نداشتند؛ به‌همین‌دلیل در اوقات بیکاری، به ساختن قصه‌هایی عجیب‌وغریب درمورد مردم بیرون می‌پرداختند. هر ۲ خواهرِ شارلوت یعنی «امیلی برونته» و «آن برونته» نیز مانند او نویسنده شدند. شارلوت ابتدا رمان «جین ایر» را که برخی معتقدند، متأثر از تجربیات خودش است، با نام مستعار منتشر کرد.این کتاب بسیار موردتوجه عموم قرار گرفت. زمانی که مردم متوجه شدند نویسندهٔ این کتاب یک زن است، بسیار تعجب کردند. از میان آثار دیگر شارلوت برونته می‌توان به رمان‌های «ویلت»، «شرلی» و «پروفسور» اشاره کرد. شارلوت برونته در سال ۱۸۵۵ درگذشت. به گفتهٔ رضا رضایی، مترجم، شارلوت برونته در مجموع نویسنده‌ای رئالیستی است، اما رگه‌های قوی رمانتیسم در کار او دیده می‌شود. قلمش گرم و پرحرارت است، در مواردی هم شاعرانه، به‌ویژه به هنگام توصیف طبیعت و احساسات بشری.

بخشی از کتاب جین ایر

«صبح که شد، من به دیانا و ماری توضیح دادم که می‌خواهم به یک سفر بروم و چند روزی نیستم. اگرچه آن‌ها نمی‌دانستند، از اینکه با سؤال‌هایشان ممکن است ناراحت شوم، چیزی نگفتند. به سمت تنها خیابان و چهارراه آن دشت رفتم؛ دقیقاً جایی که یک‌سال پیش بدون هیچ غذا و چمدان و پول به آنجا رسیده بودم. کالسکه گرفتم و بعد از ۳۶ ساعت به روستای تورنفیلد رسیدم و با عجله برای دیدن دوباره خانه‌ای که می‌شناختم و صاحبش رفتم، تصمیم گرفتم که از سمت جلوی خانه بروم که بهترین قسمت خانه بود و آنجا به‌خوبی می‌توانستم پنجره اتاق رئیسم را ببینم. احتمالاً الان او برای پیاده‌روی به باغ رفته بود و من می‌توانستم پیش او بروم. قطعاً با این کارم به کسی آسیبی نمی‌رسانم! اما وقتی‌که به دروازه رسیدم، همچنان استرس داشتم. آنجا من انتظار دیدن یک خانه زیبا و خوب را داشتم، اما همه‌چیز سیاه شده بود و انگار رنگ مرده بر آن پاشیده بودند.

تعجبی نداشت که چرا آن‌همه نامه بی‌جواب می‌ماند. آتش‌سوزی عظیمی شده بود. چه چیزی باعث آن شده بود؟ آیا کسی در آتش مرده بود؟ به سمت روستا برگشتم تا جواب سؤال‌هایم را پیدا کنم. خوب، یکی از صاحبان هتل به من ماجرا را گفت. - من یک مدت یکی از خدمتکاران آقای راچستر بودم و می‌توانم بگویم که آن زن دیوانه اتاق معلم را آتش زد. راچستر به‌شدت عاشق آن زن معلم بود و بعد از ناپدیدشدنش دیوانه شد و زنش که متوجه شده بود، از روی حسادتش خانه را به آتش کشید. به‌هرحال او از جانش گذشت تا خدمتکارش را نجات دهد و شجاعانه آن زن بیمارش را هم نجات داد. ما دیدیم که چطور از پشت‌بام برای نجات او پرید، اما در این حادثه به‌شدت زخمی شد و یک دست و هردو چشمش را از دست داد. خیلی ناراحت‌کننده بود.»