کتاب آزادی آزاد بودن
معرفی کتاب آزادی آزاد بودن
کتاب آزادی آزاد بودن و چند مقاله دیگر نوشتهٔ هانا آرنت و ترجمهٔ هاجر خرقانی است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب آزادی آزاد بودن
هانا آرنت با کتاب توتالیتاریسم معروف شد. این اثر تا امروز جزو دروس آموزشی ثابت علوم سیاسی است. آرنت اولین نظریهپردازی بود که به پدیدهٔ توتالیتاریسم همچون شکلی کاملاً جدید از قدرت سیاسی در تاریخ بشریت پرداخت. دیدگاههای او در این اثر مبنایی برای استدلالهای مخالفان اتحاد جماهیر شوروی پس از استالین در جنگ سرد بود و به همین واسطه از سوی سوسیالیستهای ارتدوکس مورد نقد واقع شد. اما همزمان نتایج تحقیقات او دربارهٔ ناسیونال سوسیالیسم و همچنین تحلیلهای او دربارهٔ استالینیسم همچون سیستمی تمامیتگرا در محافل تخصصی از سوی برخی اندیشمندان چپ نیز مورد استقبال قرار گرفت. بهویژه در آمریکا و فرانسه این مباحث باعث رشد جریانهای چپ جدید غیرارتدوکس شد.
پس از فروپاشی کمونیسمِ اقتدارگرا و عقبنشینی نظریهٔ مارکسیسم در سراسر جهان، اندیشهٔ هانا آرنت بهعنوان نظریهٔ نقد سیاسی پساتوتالیتاریسم تثبیت شد. آرنت جایگاهی مهم در جنبشهای زنان در جهان مدرن دارد و به او همچون الگویی رازآلود و اثرگذار نگریسته میشود.
آرنت در دههٔ شصت میلادی پس از شرکت در دادگاه آیشمن، کتاب آیشمن در اورشلیم را نوشت که جنجالهای فراوانی برانگیخت. او در کتاب پیش رو در بخش مصاحبه، دیدگاههای خود و منتقدانش دراینباره را به تفصیل شرح داده است. ازنظر یورگن هابرماسْ آرنت جزو مهمترین نویسندگان قرن بیستم در حوزهٔ فلسفیسیاسی است که به اندیشهٔ این قرن جهت دادهاند. هابرماسْ آرنت و یاسپرس را «دموکراتهای رادیکال بیباک» با «ذهنیتی نخبهگرایانه» توصیف کرده است. امروزه کمتر مکتب فلسفی یا سیاسیای وجود دارد که به آثار و اندیشههای آرنت ارجاع ندهد. آرنت خود را هرگز سوسیالیست، کمونیست و همچنین صهیونیست نمیدانست و در هیچ قالب مشخصی نمیگنجید. به همین دلیل تا سالها جز اندیشمندان اندکی چون یورگن هابرماس و ارنْست فولرات مجموعهآثار او را جدی نمیگرفتند. اما این رویکرد در سالهای اخیر تغییر بنیادین کرده است. در دوران پستمدرن «اندیشهٔ بدون حصارِ» منحصربهفرد آرنت و توصیفات او دربارهٔ کثرتگرایی و چندصدایی تحسین شده است.
کتاب آزادی آزاد بودن از چهار بخش تشکیل شده است.
بخش اول کتاب، مقالهٔ «آزادی آزاد بودن» به زبان انگلیسی و در سال ۱۹۶۳ نوشته شده است. این مقاله بهگفتهٔ توماس مهیر که مؤخرهای بر ترجمهٔ آلمانی این اثر نگاشته، بخشی از مجموعه مقالات و سخنرانیهایی است که هانا آرنت در رابطه با کتاب انقلاب نوشته است. جروم کُهن، شاگرد، همکار و دوست آرنت این متن را در ماترک او پیدا کرد و در تابستان ۲۰۱۷ بر روی اینترنت در اختیار مخاطبان قرار داد.
بخش دوم یادداشتی است که توماس مهیر بهعنوان مؤخره بر ترجمهٔ آلمانی مقالهٔ فوق نوشته است.
بخش سوم کتاب، مقالهٔ «حقیقت و سیاست» درواقع متن یک سخنرانی به زبان آلمانی با همین عنوان است که در سال ۱۹۶۹ ایراد شد. این سخنرانی همراه با پنج سخنرانی دیگر و مصاحبهٔ گونتر گاوس با هانا آرنت (بخش چهارم همین کتاب) بهصورت کتاب صوتی در سال ۱۹۹۹ برای اولین بار در آلمان منتشر شد.
بخش چهارم مصاحبهٔ گونتر گاوس با هانا آرنت است که در چهارچوب مجموعه برنامههایی تحت عنوان معرفی شخصیتها در تلویزیون آلمان به سال ۱۹۶۴ انجام شد. مصاحبه به زبان مادری آرنت یعنی زبان آلمانی است و از همین زبان به فارسی ترجمه شده است.
در مقالهٔ اول کتاب، «آزادی آزاد بودن»، هانا آرنت انقلابها را جزو حوادث روزمره دانسته و با توجه به شرایط سیاسی موجود معتقد است این روند ادامه خواهد داشت.
در «حقیقت و سیاست» آرنت این سؤال را مطرح میکند که آیا حقیقت در مقابل دنیای سیاست که دروغ، خودفریبی و پروپاگاندای رسانههای جمعی از ابزارهای آن هستند، ذاتاً ناتوان است، اگر چنین است چگونه ماندگار خواهد بود و آیا سیاست ذاتاً با تمام اشکال حقیقت سر ناسازگاری دارد.
در مصاحبه با گونتر گاوس آرنت توضیح میدهد که چرا خود را نه یک فیلسوف که یک نظریهپرداز سیاسی میداند و به تفاوت میان این دو حوزه میپردازد. او همچنین به انگیزهٔ اصلی خود از نوشتن اشاره میکند که همانا فهمیدن است و نوشتن را بخشی از پروسهٔ فهمیدن میداند.
خواندن کتاب آزادی آزاد بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران فلسفه، جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره هانا آرنت
هانا آرنت در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در هانوفر آلمان بهعنوان تنها فرزند پاول آرنت و مارتا کوهن چشم بر جهان گشود. خانوادهٔ او از سال ۱۹۰۹ ساکن کونیگسبرگ شدند و در هفتسالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۸ در رشتهٔ فلسفه، الهیات پروتستانی و زبانشناسی و ادبیات یونانی در دانشگاههای ماربورگ، فرایبورگ و هایدلبرگ زیر نظر اساتیدی چون مارتین هایدگر، کارل یاسپرس و ادموند هوسرل تحصیل کرد. او پایاننامهٔ دکترای خود را با عنوان «مفهوم عشق نزد آگوستین» زیر نظر یاسپرس ارائه داد. در برلین سال ۱۹۳۳ پس از به قدرت رسیدن نازیها دستگیر شد و از آلمان به فرانسه گریخت. از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۷ در فرانسه با «سازمان کودکان و نوجوانان مهاجر» که کودکان و نوجوانان یهودی آلمانی را به فلسطین میفرستاد، همکاری کرد. آرنت و همسر دومش هاینریش بلوشر از سال ۱۹۴۱ تا زمان مرگش در ایالات متحدهٔ آمریکا زندگی و کار کردند. در سال ۱۹۴۹ برای اولین بار پس از ترک آلمان به آلمان غربی سفر کرد و بار دیگر با اساتید خود کارل یاسپرس و مارتین هایدگر دیدار کرد. در سال ۱۹۶۱ از طرف مجلهٔ نیویورکر برای تهیهٔ گزارش در دادگاه آیشمن در اورشلیم شرکت کرد. در طول سالهای اقامت در آمریکا آثار فراوانی در زمینهٔ نظریههای سیاسی قلم زد. در چهارم دسامبر ۱۹۷۵ در آپارتمان خود در نیویورک درحالیکه هنوز آخرین سیگارش را تا پایان نکشیده بود، جان باخت.
بخشی از کتاب آزادی آزاد بودن
«متأسفانه موضوعی که امروز به آن میپردازم همچنان بهطرز شرمآوری تازگی دارد. در این عصر، انقلابها جزو حوادث روزمره شدهاند، چراکه با پایان عصر استعمارگری، ملتهای بسیاری به پا خاستهاند تا «در کنار قدرتهای جهان جایگاه برابر و مستقل خود را به دست آورند، جایگاهی که طبق قوانین طبیعت و خالقش، آن را حق خود میدانند.» همانگونه که صدور اندیشهٔ دولت ملی تا دورترین نقاط دنیا، از ماندگارترین نتایج گسترش استعمار بوده، پایان عصر استعمارگری تحت فشار ملیگرایی نیز منجر به گسترش اندیشهٔ انقلاب در سرتاسر جهان شده است.
تمام این انقلابها، هرقدر هم که زبان مبارزاتیشان شدیداً ضدغربی باشد، متأثر از سنت انقلابهای غربیاند. موقعیت فعلی، برایند مجموعهٔ انقلابهایی است که پس از جنگ جهانی اول در اروپا رخ دادهاند. از آن هنگام و بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، تردیدی نبود که فردای شکست در جنگ، قطعاً تغییرات انقلابیای در شکل حکومتو نه تغییر در قوای اجراییدر میان قدرتهای باقیمانده (البته تنها آنهایی که بهطور کامل نابود نشده بودند) رخ خواهد داد. البته باید در نظر داشت که جنگها، حتی پیش از آنکه پیشرفتهای تکنولوژیک جنگ بین قدرتهای بزرگ را بهراستی به مبارزه بر سر مرگ و زندگی تبدیل کنند، از نقطهنظر سیاسی به مسئلهٔ مرگ و زندگی تبدیل شده بودند. این نحوهٔ جنگیدن البته امری بدیهی نیست، بلکه نشان میدهد گردانندگان جنگهای بین دولتها اکنون بهگونهای عمل میکنند که گویی در جنگی داخلی شرکت کردهاند. جنگهای کوچک بیست سال اخیرکره، الجزایر، ویتناممشخصاً جنگهای داخلیای بودند که پای قدرتهای بزرگ به آنها کشیده شد، چون وقوع انقلاب در این کشورها، یا سلطهٔ قدرتهای بزرگ را زیر سؤال میبرد یا خلأ قدرتی خطرناک ایجاد میکرد. در این موارد، دیگر جنگ نبود که باعث ظهور انقلاب میشد، بلکه انقلاب چاشنی آغاز جنگ بود. این انقلاب در برخی موارداما قطعاً نه در همهمداخلهٔ نظامی را به دنبال داشت؛ چنانکه گویی ناگهان در قرن هجدهم میلادی هستیم، هنگامی که انقلاب آمریکا جنگ علیه انگلیس را به دنبال داشت و انقلاب فرانسه جنگ علیه پادشاهیهای متحد اروپایی را.»
حجم
۱۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه