کتاب لاک لامورا (جلد دوم؛ دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ)
معرفی کتاب لاک لامورا (جلد دوم؛ دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ)
کتاب دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ (جلد دوم) از مجموعهٔ «ماجراهای لاک لامورا» نوشتهٔ اسکات لینچ و ترجمهٔ سعید سیمرغ است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان فانتزیِ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ
اسکات لینچ در کتاب دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ که جلد دوم از مجموعهٔ «ماجراهای لاک لامورا» است، قهرمان عصیانگر خود را بازگردانده تا آشوبی چنان مرگبار به پا کند که تنها معجزه بتواند آن را خاموش کند. در این رمان، پس از یک نبرد وحشیانه که تقریباً «لاک لامورا» و رفیق شفیقش «ژان» را به مرز نابودی کشاند، آنها از جزیرهای که محل زندگیشان بود به سواحلی عجیبوغریب گریختند تا زخمهایشان را سروسامان دهند، اما حتی در این غربیترین لبهٔ تمدن هم نمیتوانند بیکار بنشینند و دیری نمیپاید که به آنچه در آن بهترینند، برمیگردند؛ آن هم دزدی از اغنیای بیلیاقت و پرکردن جیب خودشان. اگرچه اینبار بزرگترین غنیمت ممکن را هدف گرفتهاند؛ «برج گناه» را که بزرگترین و محافظتشدهترین قمارخانهٔ جهان است.
خواندن کتاب دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره اسکات لینچ
اسکات لینچ در ۲ آوریل ۱۹۷۸ به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ فانتزینویس آمریکایی است که مجموعه رمانهای «جنتلمن باستر» را نوشته است. اولین رمان او با عنوان «Lies of Locke Lamora» در اوت ۲۰۰۴ میلادی توسط Orion Books خریداری و در ژوئن سال ۲۰۰۶ تحتعنوان «Gollancz» در انگلستان و تحتعنوان «Bantam» در ایالات متحده منتشر شد. دو رمان بعدی این مجموعه، «Seas Red Under Skies» و «جمهوری دزدان» بهترتیب در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۳ میلادی منتشر شدند.
بخشی از کتاب دریاهای سرخ زیر آسمان های سرخ
«خلوتکدهٔ زرنگار در هفتمین ساعت از صبح روز پادشاهی خلوتتر از همیشه بود. بیشتر عیاشها و بازرگانها که باعث شلوغی آنجا میشدند، تا دیروقت در پلکان طلایی میماندند و تا چند ساعت دیگر از خواب بیدار نمیشدند. صبحانهٔ آن روز لاک و ژان با توافقی خاموش برای مزهمزه کردنی از روی نگرانی آماده شده بود. برشهایی از گوشت دودی کوسه همراه با لیمو، نان سیاه و کره، یکجور ماهی قهوهایرنگ که در آب پرتقال پخته شده بود و قهوه، که در بزرگترین قوری چینیای سر میز آورده شده بود که پیشخدمت توانسته بود پیدا کند. هر دو دزد هنوز هم به خاطر چرخش ناگهانی شب و روزشان دچار مشکل بودند.
لاک گفت: «مگه اینکه بوندسمیجها حضور ما رو تو تالورار به یه گروه دیگه خبر داده باشن. حتی ممکنه بهشون کمک هم کرده باشن.»
«فکر میکنی اگه بوندسمیجها به اون دوتا تو بندرگاه کمک کرده بودن ما الآن زنده بودیم؟ دست بردار. جفتمون میدونستیم بعد از بلایی که سر فالکونر آوردیم ممکنه بیان دنبالمون و اگه فقط میخواستن که ما مرده باشیم، الآن تبدیل به گوشت دودی شده بودیم. استراگوس یه چیز رو دربارهٔ اونا درست میگفت. اونا میخوان ما رو بازی بدن. پس من هنوز هم میگم به احتمال زیاد یه گروه سومی هم هست که از دست ما تو نقش کاستا و دِ فرا ناراحتن. دورِنا و کوروالیور و لرد لندروال سه تا مظنون مسلم بهحساب میآن.»»
حجم
۸۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۵۶ صفحه
حجم
۸۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۵۶ صفحه