دانلود و خرید کتاب اسکان عشایر در ایران هوشنگ بهادری قشقایی ترجمه میلاد یزدان پناه
تصویر جلد کتاب اسکان عشایر در ایران

کتاب اسکان عشایر در ایران

معرفی کتاب اسکان عشایر در ایران

کتاب اسکان عشایر در ایران؛ مطالعه موردی ایل قشقایی نوشتهٔ هوشنگ بهادری قشقایی و ترجمهٔ میلاد یزدان پناه و شیرعلی کیانیان است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب اسکان عشایر در ایران

در یکی از پرآشوب‌ترین سال‌های دهه ۱۳۲۰ ه.ش یعنی در بهار ۱۳۲۲ درحالی‌که قشقایی‌ها در حال نبرد با نیروهای دولتی بودند، و درحالی‌که سهراب خان بهادری قشقایی دوشادوش هم‌رزمانش مشغول نبرد بود، در سیاه‌چادر ایشان در نزدیکی میدان جنگ، دو پسر دوقلو به نام‌های بهمن و هوشنگ دیده به جهان گشودند. آنان دوران کودکی را در دامن مادری پرورش یافتند که همواره شاهد تبعید و رنج و اعدام عزیزان و کسانش بود و در استقامت و صبر به کوهی ستبر می‌مانست و به حق اسطوره مقاومت بود. بهمن خان در حدود دو دههٔ بعد علم مبارزهٔ این خاندان را به دوش کشید و با راه‌اندازی یک حرکت پارتیزانی به قیام علیه حکومت پرداخت و سرانجام اعدام گردید. اما برای برادر و همتایش هوشنگ سرنوشت دیگری رقم خورد. 

هوشنگ خان تحصیلات دوران ابتدایی را در مدارس مختلفی از جمله روستای ابراهیم‌آباد خواجه‌ای، صولت قشقایی فیروزآباد و ابن‌سینای شیراز گذراند. سپس برای ادامه تحصیل در رشته ادبی وارد دبیرستان نمازی شیراز شد. دوران نوجوانی وی در فضایی شکل گرفت که هم‌زمان با سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد و تبعید سران قشقایی به خارج از کشور، و ایجاد فضای رعب و وحشت از سوی مقامات سیاسی و نظامی حکومتی، علیه قشقایی‌ها و به‌ویژه خانواده وی بود؛ ازاین‌رو وی از همان سنین نوجوانی، به مبارزه علیه رژیم پهلوی برخاست.

 آن دوران که هم‌زمان با اوج‌گیری فعالیت‌های نهضت مقاومت ملی بود، وی به‌اتفاق عده‌ای از محصلان قشقایی و سایر هم‌کلاسی‌های خود با راه‌اندازی تشکل دانش‌آموزی آن سازمان در مدرسه نمازی، به فعالیت علیه رژیم وقت پرداخت. او و سایر اعضای گروه، از طریق توزیع نشریات و اعلامیه به مبارزه تبلیغاتی دست زدند و در همین راستا آنان توانستند هم‌زمان با اعتصابات سراسری دانشجویان در بهمن‌ماه ۱۳۴۰ دبیرستان نمازی و تعدادی دیگر از مدارس شیراز را به تعطیلی بکشانند. به دنبال این واقعه وی و عده‌ای از همراهانش دستگیر و پس از بازجویی و تشکیل پرونده در شهربانی و ساواک، برای مدتی از مدرسه اخراج شدند. 

مدتی بعد موافقت شد که وی و سایر دوستان با شرایطی از جمله تحت نظارت مستقیم مأموران ساواک به تحصیل ادامه دهند. بدین ترتیب وی در همان سال موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید؛ اما به دلیل فعالیت‌های مزبور و تشکیل پرونده در ساواک، نتوانست در دانشگاه‌های داخلی به تحصیل بپردازد، ازاین‌رو در سال ۱۳۴۲ عازم دیار غربت گردید. او پس از مدتی اقامت در آمریکا در دانشگاه سن دیگو به تحصیل در رشته علوم سیاسی پرداخت و توانست دانشنامه لیسانس و سپس فوق‌لیسانس خود را از این دانشگاه اخذ نماید. ازآنجایی‌که دوران تحصیل وی هم‌زمان اوج‌گیری فعالیت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی با گرایش ملی‌گرایانه بود وی نیز باتوجه‌به پیشینه خانوادگی خود و فعالیت‌های سابق خویش به این جنبش پیوست.

 وی که از سردمداران این جنبش در دانشگاه سن دیگو بود، پیوسته از طریق انتشار و توزیع نشریات این سازمان و برپایی جلسات سخنرانی و اعتراضات به مبارزات خود ادامه داد. یکی از ماندگارترین فعالیت‌های وی، جریان برپایی تحصن و اعتراض دانشجویی در مقابل دانشگاه لس‌آنجلس هنگام اعطای دکترای افتخاری به شاه از سوی این دانشگاه بود که به دلیل درگیری و برخورد محافظان شاه و مأموران ساواک با آنان، این واقعه انعکاس وسیعی در روزنامه‌ها و سایر رسانه‌های آمریکایی داشت. دکتر هوشنگ خان برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا وارد دانشگاه بین‌المللی آمریکا در سن دیگو شد و پس از پایان تحصیلات، مدتی در دانشگاه بین‌المللی اروپا شعبه انگلیس به تدریس علوم سیاسی پرداخت. سپس در آمریکا، در کالج‌ها و دانشگاه‌های مختلف به تدریس مشغول گردید. 

به دلیل گرایش‌های صلح‌جویانه وی و همسر وفادارش کَرِن، همواره در اغلب اعتصابات و اعتراضات ضدجنگ و حقوق بشری حضور پیدا می‌کردند. طبق گفت‌وگوهای صورت‌گرفته با کَرن، هوشنگ خان مردی مهربان و خوش‌برخورد و در وطن‌پرستی و ایران‌دوستی بی‌نظیر بود. به‌خصوص توجه و حمایت‌های وی از دانشجویان قشقایی در خارج از کشور همواره ورد زبان هست. او انسانی صلح‌جو و نوع‌دوست بود و همواره همگان را به قدرشناسی و توجه به یکدیگر توصیه می‌کرد. 

دکتر هوشنگ خان قشقایی در موضوع زندگی عشایر و قشقایی‌ها تحقیقات و مجموعه نوشته‌هایی دارند که کتاب اسکان عشایر در ایران به‌عنوان رساله دکترای ایشان در دانشگاه سن دیگو است.

خواندن کتاب اسکان عشایر در ایران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و تاریخ محلی ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اسکان عشایر در ایران

«ایران، کشوری که قبلاً گاهی آن را با نام پرشیا می‌شناختند و از ناحیه‌ای با مساحت تقریبی ۶۲۸.۰۰۰ مایل مربع تشکیل شده است. این کشور از سمت شمال با شوروی، از شرق با افغانستان و پاکستان هم مرز بوده، در بخش جنوبی آن خلیج‌فارس و دریای عمان قرار دارد و از سمت غرب با عراق و ترکیه هم مرز است. مناطق مرتفع و دشت‌های داخلی توسط کوه‌هایی که ارتفاع آن‌ها به ۱۸.۹۳۴ پا می‌رسد، احاطه شده‌اند. بیابان‌های شور بخش زیادی از منطقه را فراگرفته است، بااین‌حال، آبادی و مناطق جنگلی زیادی نیز وجود دارد.

عشایر ایران با وجود برخی استثنائات، همیشه برای بقا به گله‌های خود وابسته بوده‌اند. آن‌ها در جستجوی علف و مراتع برای دام‌های خود و شرایط زندگی مناسب‌تر به ییلاق و قشلاق‌ها کوچ می‌کنند. بارث بیان می‌کند: «کوچ بخش جدایی‌ناپذیر و ضروری در زندگی عشایری است». در سال ۱۹۱۸، بیست و پنج درصد از ۹.۸ میلیون جمعیت ایران عشایر بودند و زندگی عشایری مستحکم بود. کشاورز و ناظم رضوی (۱۹۷۵) ارزیابی کردند که جمعیت ایل‌ها در ایران در سال ۱۹۷۵، ۴.۸۱۹.۹۲۱ نفر بوده که بیشتر از نیمی از آن‌ها هنوز عشایر هستند. آداب‌ورسوم گسترده‌ای از روش‌های کوچ و زیست عشایری وجود دارد و سازمان‌های اقتصادی و سیاسی - اجتماعی عشایر ایران محصول این آداب‌ورسوم هستند. در بسیاری از موارد، این مجموعه‌ها با دیگر سازمان‌های دیگر اجتماعات تفاوت داشته است. در مناطق روستایی و شهری، فعالیت‌های اقتصادی معمولاً در ناحیهٔ جغرافیایی محدودی متمرکز شدند درحالی‌که عشایر در معرض این محدودیت‌ها قرار ندارند.

منبع اصلی معیشت عشایر ایران که اینجا بررسی شده، دامداری است که باعث پایداری و دوام آن‌ها می‌شود. آداب‌ورسوم در حوزه‌های گوناگون اقتصاد نقش بازی می‌کند. کوچ کردن بخشی از اقتصاد است که آداب‌ورسوم آن را کنترل می‌کند. عشایر به هنگام حرکت از یک یورد به یورد دیگر از مسیرهای از قبل تعیین شده استفاده می‌کنند. استفاده از چراگاه‌ها توسط آداب‌ورسوم خاص آنان تعیین می‌شود. عشایر از چراگاه‌هایی استفاده می‌کنند که به طور مرسوم حق استفاده از آن را دارند. تا بیست و پنج سال پیش، در ایل قشقایی بیشتر چراگاه‌ها متعلق به اعضای خانواده خوانین و رؤسا بود. ولی به‌طورکلی، صاحب برخی از چراگاه‌ها افراد ایل بودند. از زمان اصلاحات ارضی شاه در اوایل دهه شصت میلادی، مقداری از این چراگاه‌ها به دارایی‌های حکومت انتقال داده شد. مقداری از این چراگاه‌ها در اختیار اعضای ایل قرار گرفت و مقداری دیگر آن‌ها در تسلط خان‌های کوچک‌تر و رؤسای ایل‌ها که وفاداری خود را به رژیم ثابت کرده بودند، باقی ماند.

یک‌سری از رؤسای عشایر از قبیل افرادی از بخش دره شوری قشقایی‌ها که از حمایت کامل رژیم شاه بهره‌مند بودند، قرارداد رسمی را نقض کرده و افراد شاخه‌های کوچک‌تر را از استفاده چراگاه‌ها محروم می‌کردند. این افراد چراگاه‌ها را به برندگان مزایده اجاره می‌دادند یا برای استفادهٔ شخصی خود نگه می‌داشتند. چنین اعمالی باعث ایجاد مشکل اقتصادی و آسیب زیاد به تعداد زیادی از عشایر شد.

از زمان سقوط شاه در سال ۱۹۷۹، افراد گوناگونی که چراگاه‌های خود را ازدست‌داده بودند، برای گرفتن دوبارهٔ امتیازهای مشروع و مرسوم خود تلاش و برنامه‌ریزی کردند. آداب‌ورسوم همچنین فعالیت‌های اقتصادی جنسیت‌ها را تعیین می‌کند. کارها دسته‌بندی شده‌اند: زن‌ها یک‌سری وظایف خاص و مردها وظایف دیگری دارند. مانند دیگر جوامع، ارزش‌هایی که بر اساس آداب‌ورسوم هستند به کار و تلاش پیوند خورده‌اند. آداب‌ورسوم روابط اجتماعی را کنترل و محدود می‌کند. تمام مجموعه‌ها شامل ارتباط بین جنسیت‌ها و رده‌های سنی، مسئولیت در قبال کار، خانواده و تولید تحت‌تأثیر آداب‌ورسوم هستند. در تمام جوامع، آداب‌ورسوم نقش مهمی در ارتباط بین افراد و محیط آن‌ها ایفا می‌کند؛ ولی نه به شکل یکسان. آداب‌ورسوم درحالی‌که محصول زمان گذشته و زیست‌بوم‌های خاص بوده به شکل‌های متفاوتی خود را نشان داده، بنابراین در جوامع مختلف به حالت و محتواهای متفاوتی درآمده است. وقایع سیاسی اجتماعات عشایر نیز ریشه در آداب‌ورسوم دارد. مردم عشایر در بخش‌های مختلف ایران در سیستم‌های سیاسی لازم برای بقا سازمان‌دهی شدند. برای مثال ایل قشقایی یک اتحادیه است که از طایفه‌های مختلف از جمله شش بلوکی، دره شوری، عمله، فارسی مدان و کشکولی تشکیل شده است. هرکدام از این طوایف از چندین دودمان و تیره و هر تیره از بنکو، بیله و خانوارهای زیادی تشکیل شده است. در رأس اتحادیه به طور مرسوم ایلخانی با یک دستیار به نام ایل‌بیگی قرار داشت. بالاترین مقام در طایفه معمولاً یک یا چند کلانتر است که بعضی وقت‌ها خان نامیده می‌شوند. زیردست کلانترها، کدخداها هستند که کیخا نیز نامیده می‌شوند. ریش‌سفیدها پایین‌ترین مقام در سلسله هستند. به‌طورکلی، رهبران عشایر بنا بر سنت به مقام خود می‌رسند. قدرت و مقام از طریق نژاد انتقال می‌یابد افرادی که دارای نژاد مناسب و مشخصه‌های ضروری باشند، واجد شرایط هستند. عشایر پراکنده و آن‌هایی که مدام در حال کوچ هستند، به‌ویژه عشایر استان فارس، توسط این نظام سیاسی سنتی با یکدیگر متحد باقی می‌مانند و یک اتحاد را ایجاد می‌کنند. این اتحاد سیاسی اساس زندگی عشایری را تشکیل می‌دهد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۱۱۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان