کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب سیزدهم)
معرفی کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب سیزدهم)
کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب سیزدهم) برگردان نثر از سیدعلی شاهری و ویراستهٔ فرمهر منجزی است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل بخش تاریخی؛ از پادشاهی اشکانیان تا پایان پادشاهی بهرام پسر شاهپور است.
درباره کتاب شاهنامه فردوسی
شاهنامه در وهلهٔ نخست ناجی زبان پارسی است. بعد از سلطهٔ عربها بر ایران، زبان فارسی بهتدریج جای خود را به زبان عربی داد؛ دانشمندان ایرانی رسالههای خود را به زبان عربی مینگاشتند و اگر فردوسی شاهنامه را نمیسرود، چهبسا ما نیز هماکنون به زبان عربی سخن میگفتیم و زبان شیرین پارسی بهدست فراموشی سپرده میشد.
گرچه عربها با خود دینی آوردند که ایرانیان را از ظلم و فسادی که دولت ساسانی را فراگرفته بود نجات میداد و ایرانیان آمادهٔ دریافت آیینی بودند که برایشان برابری و عدالت بههمراه میآورد و آنها از دین اسلام استقبال کردند، عربها پس از استیلا بر این سرزمین و افتادن خلافت بهدست خلفای فاسد بنیامیه که اسلام را از روح اصلی خود خالی کردند، انواع توهینها را به مسلمانان غیرعرب از جمله ایرانیان روا میداشتند. مردم ایران که در مقابل قدرت عربها خود را ضعیف میدیدند، ناچار پناه آوردند به افسانهها و گذشتهٔ خود تا با یادآوری تمدن و قهرمانیهای قوم خود، در ذهن خود هم که شده، به ایرانیبودنشان تفاخر کنند.
فردوسی با شاهنامه درحقیقت سند قومیت مردم ایران را سروده است. داستانهای شاهنامه در نزد مردم دورهٔ ساسانی در حکم تاریخ و گذشتهٔ آنان بود. این داستانها در زمان یزدگرد سوم با نام خداینامه تدوین شد و پس از فتح ایران توسط عربها، این کتاب از جمله کتابهایی بود که بهدست ابنمقفع، حکیم و ادیب ایرانی، به عربی ترجمه شد ولی نمیدانیم که خداینامه کِی و بهدست چه کسی به فارسی برگردانده شد؛ تنها مطلبی که در این مورد میتوان گفت این است که این کتاب مهمترین اثری بود که ایرانِ بعد از اسلام را به ایرانِ گذشته پیوند میداد.
نکتهٔ دیگر اینکه شاهنامه متعلق به یک کشور و ملت خاص نیست و همان گونه که اختراعات و اکتشافات را نمیتوان به یک کشور متعلق دانست، شاهنامه را هم نمیتوان منحصر به مرزهای ایرانزمین کرد؛ برگردان شاهنامه به بسیاری از زبانهای دنیا خود گویای این مطلب است.
زبانی که فردوسی برای سرودن شاهنامه برگزیده، بسیار ساده و روان است و داستانها آنچنان شیرین و جذاب هستند که خواننده گاه در کشاکش داستانهای آن خود را بهجای پهلوانان داستان گذاشته با آنها زندگی میکند؛ با خشم پهلوانان آن خشمگین میشود و با پیروزی پهلوانان آن احساس پیروزی و با اندوه و شادی آنها احساس غم و شادی میکند. همین امر باعث شده که سالها پردههای نقالی شاهنامه یکی از ارکان تفکیکناپذیر قهوهخانههای ایران باشد.
یکی دیگر از مسائلی که فردوسی خود را ملزم به رعایت آن میدید، پاکی زبان و عفت کلام است. در تمام شاهنامه حتی یک لفظ یا عبارت مستهجن دیده نمیشود و در جایی که میبایست بهخاطر ضرورت داستان مطلب شرمآوری بگوید، لطیفترین و زیباترین عبارات را برای آن مییابد، مثلاً در داستان ضحّاک آنجا که میخواهد بگوید پسری که به کُشتن پدر راضی شود حرامزاده است، چنین میسراید:
به خون پدر گشت همداستان
ز دانا شنیدستم این داستان
که فرزند بد گر بود نرّهشیر
به خون پدر هم نباشد دلیر
مگر در نهانی سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است
و در داستان زال و رودابه آنجا که این دو بههم میرسند، میگوید:
همی بود بوس و کنار و نبید
مگر شیر کو گور را نشکرید
حتی در داستان رستم و تهمینه که بهاقتضای طبیعت در شرایط جبر پیش آمده، راضی نمیشود که پهلوان او مغلوبِ نفس شده و از حدود شرعی تجاوز کند. تهمینه در دل شب، درحالیکه رستم خواب است، بهبالین او میرود و خود را در اختیارش میگذارد، با آنکه رستم مسافر بوده و تنها یکشب در آنجا اقامت داشت، واجب میداند که موبدی حاضر شده تا او را از پدر خواستگاری کند.
دربارهٔ شاهنامه و فردوسی هر چه بیشتر بگوییم باز هم ناگفتههای بسیاری باقی است. نکتهٔ آخر اینکه شاهنامه نهتنها بهعنوان یک دیوان شعر حماسی و یک شاهکارِ ادبی بینظیر ارزشمند است، بلکه آن را از هر جنبهای که مورد بررسی قرار دهیم دارای قدر و منزلتی والاست. شاهنامه سرشار از حکمت، پند و اندرز و حتی نکاتِ پزشکی است. رستم اولین نوزادی است که با عمل سزارین بهدنیا میآید و حکیم سخن چنان با مهارت و از زبان سیمرغ آن را شرح میدهد که گویی خود جراحی زبردست است و برخلاف گفتهٔ مشهور که بهخاطر تولد سزار روم این عمل سزارین نام گرفته، هنوز هم در نقاطی از سیستان و بلوچستان این گونه تولدی، موسوم به تولد رستمی است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و میخواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده (در حد توان) برگردانده شده و در سه بخش شامل:
۱. بخش اساطیری
۲. بخش پهلوانی
۳. بخش تاریخی
تنظیم شده است. بخش اساطیری از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد.
بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع میشود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد.
بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه مییابد.
خواندن کتاب شاهنامه فردوسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان و جوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب سیزدهم)
«وقتی نُهماه از آن ماهرو گذشت، کودکی همچون خورشید تابان از او جدا شد که بسیار به اردشیرشاه شباهت داشت و ملاحت و دلپذیریاش از او بیشتر بود. پدر نامش را اردشیر نهاد و از دیدار او شاد میشد و همیشه او را در ناز و نعمت میپروراند. مدت درازی از این ماجرا گذشت و اکنون مردم دانا او را به نام اردشیر بابکان میشناختند.
به اردشیر از هرگونه هنر آموختند و نژادش را با هنر آراستند تا اینکه در فرهنگ و هنر و قدوبالا و زیبایی گویی بر آسمان برتری گرفته است.
در این هنگام از هنر و دانش آن جوان به اردوان خبر رسید که او چگونه در رزم همچون شیر ژیان است و در بزم با ستارهٔ ناهید برابری میکند. پس نامهای برای بابک، آن پهلوان نامی، به اینگونه نوشت: «ای مرد دانشمند و پاکرای و ای گویندهٔ دانا و راهنما! به من خبر رسید که فرزندت، اردشیر، سواری سخنگوی و خردمند است. پس همان دم که این نامه را خواندی او را بهشادی نزد من بفرست تا من چنانکه سزاوارش باشد او را از گنجها بینیاز کنم و او را در میان پهلوانان سرافرازی دهم. وقتی او نزد فرزند ما باشد، هیچگاه نخواهیم گفت که او بستهٔ خونی ما نیست و بین او و فرزندم هیچ فرقی نخواهم گذاشت.»
وقتی بابک آن نامه را خواند، از دیدگان خون بارید و امر کرد تا دبیر و آن جوان نورسیده به حضورش آمدند. آنگاه به او گفت: «نامهٔ اردوان را بخوان و با روح روشنت آن را بسنج. من هماکنون نامهای برای شاه مینویسم و فرستادهای نیکخواه را نزدش میفرستم و به او میگویم که این مایهٔ روشنی دل و دیده و جوانِ دلاور و پسندیدهام است که نزد تو فرستادم و اندرز بسیار به او دادم. پس وقتی به بارگاه نامی تو رسید، آنچنان کن که سزاوار آیین شاهان است و او را چنان دار که حتی بادی بر او نَوَزد.»
بابک درِ گنجهایش را گشود و به جوان هدیههای بسیار داد. او چیزی از فرزند دریغ نداشت، پس، از برگستوان زرّین و گُرز و شمشیر و سکههای طلا و جامههای دیبا و اسب و بنده و پارچههای زربفت چینی شاهانه، همه، را آورد و نزد آن جوان گذاشت و اردشیر برای خدمت به اردوان روانه شد.
بسی هدیهها نیز با اردشیر
فرستاد و دینار و مُشک و عبیر
ز پیش نیا کودک نیکپی
به درگاهِ شاه اردوان شد به ری»
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه