تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب آخرین کلمه ها
معرفی کتاب آخرین کلمه ها
معرفی کتاب آخرین کلمه ها
کتاب الکترونیکی «آخرین کلمهها» (آخرین کلمهها) نوشتهٔ جیلیان مکالیستر با ترجمهٔ الهام قدوسی و نشر کم، داستانی معمایی و روانشناختی است که در بستر یک بحران خانوادگی و اجتماعی روایت میشود. این رمان با محوریت یک گروگانگیری در لندن، زندگی زنی به نام «کامیلا» را دنبال میکند که ناگهان با ناپدید شدن همسرش و اتهام گروگانگیری او روبهرو میشود. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آخرین کلمه ها
«آخرین کلمهها» در فضایی معاصر و شهری میگذرد و با روایتی چندلایه، بحرانهای خانوادگی، اضطرابهای والدگری و فشارهای روانی زندگی مدرن را به تصویر میکشد. داستان در لندن و در طول یک روز تابستانی آغاز میشود و به سرعت به یک موقعیت اضطراری و پرتنش کشیده میشود؛ جایی که زندگی آرام و روزمرهٔ شخصیتها با یک حادثهٔ غیرمنتظره دگرگون میشود. نویسنده با استفاده از زاویه دیدهای مختلف، همزمان با روایت زندگی «کامیلا» و همسرش «لوک»، به نقش پلیس و مذاکرهکنندگان گروگانگیری نیز میپردازد و فضای داستان را از سطح یک معمای خانوادگی به یک بحران اجتماعی گسترش میدهد. این کتاب در دورهای نوشته شده که دغدغههای هویت، روابط خانوادگی و فشارهای روانی ناشی از مسئولیتهای والدین، در ادبیات معاصر جایگاه ویژهای یافتهاند. روایت داستان با جزئیات دقیق و تمرکز بر احساسات و واکنشهای شخصیتها، خواننده را به دل بحران میبرد و او را با پرسشهایی دربارهٔ اعتماد، حقیقت و معنای خانواده روبهرو میکند.
خلاصه کتاب آخرین کلمه ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با صبحی عادی برای «کامیلا» آغاز میشود؛ زنی که پس از نه ماه مرخصی زایمان، قرار است به کارش بازگردد. همسرش «لوک» ناگهان ناپدید میشود و تنها یک یادداشت مبهم از خود به جا میگذارد. در حالی که «کامیلا» سعی دارد روزش را با نگرانی و تردید سپری کند، خبر یک گروگانگیری در لندن منتشر میشود و پلیس به سراغ او میآید. به تدریج مشخص میشود که «لوک» مظنون اصلی این گروگانگیری است. روایت با جابهجایی میان دیدگاه «کامیلا»، پلیسها و مذاکرهکنندهٔ گروگانگیری، لایههای مختلفی از ماجرا را آشکار میکند. در این میان، گذشتهٔ مشترک «کامیلا» و «لوک»، فشارهای والدگری، اضطرابهای پنهان و نشانههای تغییرات رفتاری «لوک» به تدریج بازگو میشود. داستان با تعلیق و ابهام پیش میرود و خواننده را با این پرسش مواجه میکند که چه چیزی یک انسان معمولی را به مرز یک بحران بزرگ میرساند و حقیقت پشت این حادثه چیست.
چرا باید کتاب آخرین کلمه ها را خواند؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی و روانشناختی، تجربهای متفاوت از یک بحران خانوادگی و اجتماعی را ارائه میدهد. روایت چندصدایی و پرداختن به جزئیات احساسی شخصیتها، امکان همذاتپنداری عمیق با دغدغهها و اضطرابهای زندگی روزمره را فراهم میکند. همچنین، کتاب به موضوعاتی چون اعتماد، مسئولیت والدین و تأثیر بحرانها بر روابط خانوادگی میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ مرزهای حقیقت و قضاوت دعوت میکند.
خواندن کتاب آخرین کلمه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معمایی، روانشناختی و خانوادگی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ روابط خانوادگی، بحرانهای هویتی و فشارهای زندگی مدرن را دارند، میتوانند با فضای داستان ارتباط برقرار کنند. همچنین، مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتپردازی دقیق علاقه دارند، از این کتاب بهره خواهند برد.
فهرست کتاب آخرین کلمه ها
- فصل اول: شروع یک روز عادی روایت زندگی روزمرهٔ «کامیلا» و خانوادهاش و زمینهچینی برای بحران اصلی. - فصل دوم: ناپدید شدن غیبت ناگهانی «لوک» و واکنشهای احساسی و ذهنی «کامیلا». - فصل سوم: بحران وقوع گروگانگیری و ورود پلیس به زندگی «کامیلا»؛ آغاز تعلیق و ابهام. - فصل چهارم: گذشته و نشانهها بازگشت به خاطرات و نشانههای تغییرات رفتاری «لوک» و تأثیر آن بر خانواده. - فصل پنجم: مذاکره و حقیقت روایت از دید مذاکرهکنندهٔ پلیس و تلاش برای کشف انگیزهها و حقیقت ماجرا. - فصل ششم: مواجهه با واقعیت رویارویی شخصیتها با پیامدهای بحران و پرسش دربارهٔ اعتماد و معنای خانواده.
بخشی از کتاب آخرین کلمه ها
«کم با بیمیلی لباس و کفشهای پولی را پوشاند تا به سمت مهدکودک پایین خیابان بروند. او پذیرفته بود که لوک به موقع و قبل از رفتن به مهدکودک برای دیدن پولی نمیرسد. خانه بهطرز عجیبی ساکت بود و کم که آمادة رفتن شده بود، سعی میکرد این سکوت را نادیده بگیرد. امروز روز مهمی بود: روز بازگشت به کار. کم زمان کافی برای پردازش این تغییر نداشت. با این حال مدتی برای از بین بردن استرس، پیادهروی میکرد. اما حالا لحظهای که مهدکودک را شبیه به یک یتیمخانهٔ دورهٔ چارلز دیکنز ببیند که پر از بچههای یتیم است. گاهی با خود فکر میکرد زیادی رمان میخواند. اما آن روز فرا رسیده؛ روزی که مادر و دختر باید از هم جدا میشدند. همین دیشب این حرف را به لوک گفت و او به شوخی پاسخ داد: «وای گندش بزنن! یعنی دیگه قرار نیست بری دنبالش؟» و باز هم با حرفهایش کم را خندانده بود. به نظر او بین زوجها همیشه یکی خونسرد و آن یکی مضطرب و عجول است و بهطور قطع لوک اولی و کم دومی بود.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه