کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی
معرفی کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی
کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی (پانوشت سفر آمریکا) نوشتهٔ محمود طیاری است و انتشارات مازیار آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی
«من، فقط میتوانی کنجکاو باشی. مثل یک جور نگاه کردن به آسمان است. میبینی که ابرها دارند جابهجا میشوند. فقط میتوانی احتمال یک روز بارانی یا آفتابی را بدهی. کار دیگری از دستت ساخته نیست.»
داستان با Ellie در واشینگتن دی سی دربارهٔ خاطرات نویسنده با دوستی است که در سفر به واشینگتن دی سی رخ داد. روایت عشقی عجیب... این کتاب را میتوان مشابه با کتاب «روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه ی امریغ» از احمد شاملو دانست. اما در ژانری متفاوت و عاشقانه.
این کتاب داستان کوتاه ایرانی از نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی، محمود طیاری است.
خواندن کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ داستانهایی با موضوع سفر به آمریکا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب با Ellie در واشینگتن دی سی
«آقای Mat یکی از خواستگاران اسبقتان را کاملا به یاد میآورم. با اشتهایی برای استیکِ گوشتی با رگه های خونی، در رستورانی کنار دریاچه، و قوهای چوبیِ تک سرنشینِ شناور در آن؛ با چند بارمن و فانوسبان، تنانگی در پرِ طاووسی به استتار، دیوارهایی به رنگ قهوهای پوشیده از پوست گاومیش، و تفنگ باروتیوشاخ گوزن، وچند تابلوی شکار؛ اینطور که تو وانمود ای بیش از آن که راندهٔ درگاهِ تو از پشت درِ کلیسا باشد، انگار دوستِ Angela است! چیزی که نمیدانی، گاهی بلا، شکل یک دخترکوچولو، به قد و قوارهٔ آنجلا، میتواند بر آدمی مثل آقای Mat نازل شود؛ خب، مثل همیشه این که گفتی end week خوب، و گردشی با خریدِ ارزان، ویژهٔ کریسمس در Mal داشتی، لب و لوچه مخاطبتان به آب افتاد. آن گردش توی Mal را، نه Feman ها، که مردان پا به توپِ بیضه در کلاهْ شکن، در میادینِ بازی با دستکش سیاه هم، مال باختگانِ آن حوالیاند! به خصوص آن دو تا مرکز فروش بیکنی اجناس گَرَمی، ویژهٔ مانکنهای ایستاده در ویترین، و Lady های کفیْ پوشِ میان باریک! راستش اگر ما را یاری به کنار و گردشی دوباره به اقمار، از ُترک به آسمانِ نیویورک بود، مشعل از دست آن فرشته سنگی برگرفته، چند تارنمای پرطاووسی را برشرمگاه او می نشاندم!
خب، از شوخی شیوخ که بگذریم، بر خلاف دفعه پیش، که نزدیک بود انعامِ rest room ِآقای Mat، در رستورانی که در آن استیکِ نیم گریلشده با رگه های خونی را خورده بودین، به گردنت بیافتد؛ این بار، حسابیکلاسِ جُبرانی برایش گذاشته، از عروسک آنجلا، تا تیشرت Alax را هم به گردنِ این بار نه نازکتر از موی اوگذاشتی و اینجور چوب ها را انگار شما، ژانت عزیز هم مثل بعضیها، با نگاهت میزنی و بس!»
حجم
۱۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه