کتاب نظریه روانکاوی
معرفی کتاب نظریه روانکاوی
کتاب نظریه روانکاوی نوشتهٔ کارل گوستاو یونگ و ترجمهٔ عباس علیخانی است. انتشارات جامی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی سخنرانیهای کارل گوستاو یونگ در باب روانکاوی.
درباره کتاب نظریه روانکاوی
کتاب نظریه روانکاوی دربردارندهٔ سخنرانیهایی است که کارل گوستاو یونگ در آنها سعی كرده تا تجربيات عملی خود در زمينهٔ روانكاوی را با نظريهٔ موجود و تا حدی ديدگاههای كنونی نسبت به اين نظريه، تطبيق دهد. نگرش او متأثر از اصولی است كه آموزگارش «زيگموند فرويد» از دل دههها تجربه آنها را تكامل بخشيده است. زمانی که کارل گوستاو یونگ فهميد فرويد چه راه درازی را در آن سوی مرزهای دانش معاصر پديدههای روانپزشكی پيموده است، بهويژه روانشناسی فرآيندهای پيچيدهٔ ذهنی. کتاب حاضر در ده فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «بررسی فرضيههای ابتدايی»، «تمايلات جنسی دورهٔ نوزادی»، «مفهوم ليبيدو»، «اهميت علتشناختی تمايلات جنسی دورهٔ نوزادی»، «ضمير ناخودآگاه»، «رؤيا»، «مضمون ضمير ناخودآگاه»، «علتشناسی روانرنجوری»، «اصول درمانی روانكاوی» و «برخی نكات مهم پيرامون روانكاوی».
خواندن کتاب نظریه روانکاوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانکاوی و علاقهمندان به آرای کارل گوستاو یونگ پیشنهاد میکنیم.
درباره کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو یونگ در سال ۱۸۷۵ میلادی، در سوئیس و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدر و عموهای او همگی کشیش بودند و اولین زمین بازی او گورستان کلیسا بود. او فیلسوف و روانپزشکی بود که با فعالیتش در حوزهٔ روانشناسی و ارائهٔ نظریاتی تحتعنوان «روانشناسی تحلیلی» شناخته میشود. «فریدا فوردهام» (پژوهشگر آثار یونگ) معتقد است که هر چه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کرده است. یونگ بعضی از معروفترین مفاهیم روانشناسی را ابداع کرده است؛ مانند ناخودآگاه جمعی، سایهها، پرسونا، عقدهها، آنیما و آنیموس، درونگرایی و برونگرایی. از آثار مکتوب او میتوان به کتابهای «تحلیل رؤیاها» و «انسان و سمبولهایش» اشاره کرد. کارل گوستاو یونگ در ۸۵سالگی و در سال ۱۹۶۱ میلادی درگذشت.
بخشی از کتاب نظریه روانکاوی
«فانتزیها و تخيلات در ناخودآگاه كودك متناسب با محيط اطراف او به شكل قابل توجهی ساده هستند. به لطف تلاشهای همسو و هماهنگ در مكتب روانكاوی دريافتيم كه شايعترين فانتزی در دورهٔ كودكی عقدهٔ موسوم به اديپ۹۱ است. البته اين اصطلاح نيز در جای خود بسيار متناقض به نظر میرسد. میدانيم كه سرنوشت غمانگيز اديپوس۹۲ كشتن پدر و ازدواج با مادر خود بود. به نظر میرسد كه اين كشمكش در دوران سالخوردگی فاصلهٔ بسيار زيادی با ذهن كودكانه دارد. اما به نظر افراد ناآشنا بعيد است كه يك كودك درگيرهای اينچنينی داشته باشد. پس از تامل و تفكر دقيق مشخص خواهد شد كه حد واسط مشترك تنها در محدودهٔ باريك سرنوشت اديپوس در چارچوب خانواده قرار دارد. اين محدوديتها برای كودك امری معمول به شمار میروند، زيرا والدين هرگز برای افراد بالغ تا اين حد شرايط و محدوديت قايل نمیشوند. طبيعتا عبارت «عقدهٔ اديپ» به معنی آنچه در بزرگسالی رخ میدهد نيست، بلكه در چارچوبی متناسب با دورهٔ كودكی اتفاق میافتد. پسر بچه میخواهد كه مادر را تنها برای خودش داشته و از دست پدر خلاص شود. همانطور كه میدانيد بچههای خردسال گاها خود را با حسادت تمام در ميان والدين قرار میدهند. در اين حالت آرزوها و اهداف در ضمير ناخودآگاه چهرهٔ واقعیتر و جدیتری به خود میگيرند. بچهها انسانهای اوليهٔ كوچكی بوده و به سرعت برای كشتن آماده میشوند. اما از آنجايی كه كودك معمولا بیآزار است، پس آرزوهای خطرناك او نيز قاعدتا بیخطر خواهند بود. از كلمهٔ «قاعدتا» استفاده كردم، همانطور كه میدانيد بچهها هم گاهی به انگيزه و تمايل خود برای قتل پاسخ داده و اين هميشه به شكل غيرمستقيم و پوشيده نيست. اما چون كودك ناتوان از پيادهسازی طرحها و نقشهها به صورت سيستماتيك است، پس انگيزههای او برای ارتكاب قتل نيز كمتر خطرناك خواهند بود. همين قاعده در مورد ديدگاه اديپوس نسبت به مادر نيز صدق میكند. ردپاهای جزيی اين فانتزی در خودآگاه به راحتی قابل صرفهنظر كردن هستند؛ به همين خاطر تقريبا همهٔ والدين متقاعد میشوند كه فرزندان آنها هيچگونه عقدهٔ اديپی ندارند. والدين عموما مانند عشاق كور هستند. اكنون اگر بگويم كه عقدهٔ اديپ در وهلهٔ اول تنها فرمولی برای تمايل بچهگانه نسبت به والدين و كشمكشی است كه اين تمايل شديد به وجود میآورد، آنگاه اين تفسير از شرايط به راحتی پذيرفته خواهد شد. تاريخچهٔ فانتزی اديپ مورد توجه خاصی قرار دارد، زيرا چيزهای زيادی دربارهٔ فانتزیهای ناخودآگاه به ما میآموزد. طبعا مردم تصور میكنند كه مشكل اديپوس مشكل فرزند بودن است. در برخی موارد، ليبيدوی جنسی متناسب با جنسيت فرد خيلی دير به نمود آشكار در بلوغ میرسد. اين نوع ليبيدو قبلاً كاراكتر غيرمتمايزی داشته است، چيزی كه میتوان آن را دوگانگی جنسی هم ناميد. بنابراين چندان مايهٔ شگفتی نيست كه يك دختر بچهٔ خردسال هم عقدهٔ اديپ داشته باشد. تا آنجا كه میدانم نخستين عشق بچه، فارغ از جنسيت او، به مادر تعلق دارد. اگر عشق به مادر در اين مرحله شديد باشد، پدر به عنوان يك رقيب حسود ترد میشود. البته مادر برای كودك در مرحلهٔ ابتدايی خردسالی هيچگونه اهميت جنسی خاصی ندارد. در واقع «عقدهٔ اديپ» برای اين حالت عبارت چندان مناسبی نيست. در اين مرحله، مادر همچنان از لحاظ محافظت، مراقبت و تهيهٔ غذا حائز اهميت بوده و به همين خاطر منبع خرسندی محسوب میشود. همانگونه كه پيشتر گفتم، فینفسه وجود احساس لذت ناشی از ميل جنسی در اين عقده را درك نمیكنم. اما در اوايل كودكی لذت جنسی خفيفی با اين احساس همراه است. در عين حال، حس حسادت میتواند نقش مهمی ايفا كند، زيرا كاملا به قلمرو ميل جنسی تعلق ندارد. همچنين، ميل به غذا خوردن ارتباط تنگاتنگی با حس حسادت دارد. در اينجا مشخصا يك ميل شهوانی در حال شكلگيری نيز مشاهده میشود. اين المان طی گذر ساليان رشد میكند، به طوری كه عقدهٔ اديپ خيلی زود قالب كلاسيك خود را به دست میآورد. اين كشمكش در مورد فرزند پسر حالت مردانهتر و متداولتری دارد، حال آنكه در مورد فرزندان دختر محبت نسبت به پدر و همراه با حس حسادت نسبت به مادر شكل میگيرد. ما به اين حالت «عقدهٔ الكترا» میگوييم. همانطور كه همه میدانند، الكترا به دليل قتل شوهرش از مادر خود انتقام گرفت، زيرا مادرش او را از پدرش دزديده بود.»
حجم
۱۶۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۶۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه