کتاب کریم خان زند و زمان او
معرفی کتاب کریم خان زند و زمان او
کتاب کریم خان زند و زمان او نوشتهٔ پرویز رجبی است و انتشارات اختران آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب کریم خان زند و زمان او
بررسی و کاوش در تاریخ ایران و نگارش آن، در سدهای که هستیم، پیشرفتهای شایان توجهی کرده است. کوشش و کار ایرانشناسان بزرگ و ارجمندی چون بارتولد و مینورسکی راه را برای پرداختن به تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران تا اندازهٔ زیادی هموار ساخت و سپس مورخان زیادی که بیشتر غیر ایرانی بودند و کمتر ایرانی، دست به یک سلسله تحقیقات و تفسیرات زدند که نتیجهٔ آن روشن ساختن نکات بسیاری از تاریخ تاریک این ملت و کشور کهنسال بود.
دربارهٔ تاریخ سلسلهٔ زندیه و پیدایی و مرگ سردودمان این سلسله تاکنون بررسی علمی و همهجانبهای به عمل نیامده است. هدف کتاب کریم خان زند و زمان او پرداختن به این قسمت از تاریخ ایران است که از بسیاری جهات در میان کلیهٔ دورههای زندگی سیاسی و اجتماعی ایران ویژگیهایی کاملاً مشخص دارد.
با پیروزی بدون نتیجهٔ افغانها بر صفویه و شکست دولت مقتدر صفوی در سال ۱۱۳۵، ایران برای همیشه قدرت سیاسی و اقتصادی خود را در خاورمیانه از دست داد و دورهٔ تازهای در تاریخ ایران آغاز شد که تا انقراض سلسلهٔ قاجاریه در سال ۱۳۰۴ شمسی دوام داشت. این دوره از نظر بیشتر جنبههای خود با تمام دورانهای تاریخ گذشتهٔ ایران پس از اسلام فرق دارد. مانند اختلاف بزرگی که میان تاریخ پیش از اسلام و پس از آن وجود دارد.
تاریخنویس با اندوه به بررسی این محدودهٔ زمانی از تاریخ ایران میپردازد. از ویژگیهای خاص این زمان، از سرگذشت پرفرازونشیب میهن ما، ضعف قدرت مرکزی، فساد دستگاه حاکمه، رکود امور اقتصادی و در نتیجه سقوط مداوم ارزش پول و کم شدن درآمد خصوصی و دولتی، از بین رفتن سنتهای محلی و ارزشهای هنری، ناامنی و آشفتگی روستاها و راهها و بخشها و شهرها و بالاخره پایتخت و دیگر باز شدن پای مغربزمینیها به این سامان است. در کشاکشهای سیاسی این دوره نهتنها ایران قسمتهایی از خاکش را از دست داد بلکه روز به روز پایههای استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعیاش لرزانتر و سستتر شد و آمادگی پیدا کرد برای سقوط هرچه بیشتر زمان قاجارها... .
در یک دورهٔ سقوط تقریباً دویست ساله، فقط حکومت کریمخان زند است که به ورشکستگی تاریخ ایران و ایرانیان رنگی دیگر میدهد و در آن وقفهای ایجاد میکند. کریمخان توانست یک بار دیگر کشورِ از هم پاشیده را سامان داده و با برقراری نظم و امنیت به اقتصاد و بازرگانی جانی تازه بخشد.
زندگی و فعالیت سیاسی کریمخان، اگر جنگ بصره را به حساب نیاوریم بسیار فقیر بود. با این همه در این نوشته کوشیده شده به همهٔ رویدادهای سیاسی که عبارت از برخوردهای نظامی باشد پرداخته شود، حتی اگر این رویدادها بسیار ناچیز باشند. چون اهمیت این حوادث درست در کمتر اهمیت داشتن آنهاست.
در کتاب کریم خان زند و زمان او کوشش شده است تا جایی که منابع اجازه میدهد جسته گریخته در حین شرح رویدادهای تاریخی و سپس در بخشی جداگانه، اندکی به اوضاع اجتماعی ایران نیز پرداخته شود، زیرا تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران پس از اسلام، در زمان کریمخان زند، به حکم جبر زمان، بهطور رنگباختهای، آخرین مظاهر خود را نشان میدهد. بلافاصله پس از دودمان زند، با قاجاریه، مخصوصاً از زمان فتحعلیشاه قاجار تحت تأثیر تمدن مغرب زمین، چهرهٔ اجتماعی ایران بهشدت و با سرعت رو به دگرگونی میگذارد که پرداختن به این دگرگونی و سیر تطور آن جایی دیگر دارد.
خواندن کتاب کریم خان زند و زمان او را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالب این کتاب با اینکه با دقت زیاد برای استفادهٔ دانشپژوهان دانشگاهی تهیه شده است، طوری تنظیم یافته و به نگارش درآمده است که میتواند مورد استفادهٔ همگان قرار گیرد.
بخشی از کتاب کریم خان زند و زمان او
«میگویند و مینویسند چون نادرشاه، افغانها را از ایران بیرون راند و موفق به فتوحات بزرگی شد، یکی از بزرگترین چهرههای مثبت تاریخ ایران است. در اینجا ما بیآنکه قصد درافتادن با نادرشاه را داشته باشیم، به خاطر ضرورتی که پیش آمده است، یک بار دیگر اما با دیدی تازه، مسئلهٔ افغانها را مورد بررسی قرار میدهیم. اگر بخواهیم موضوع «خراسان بزرگ» را پیش بکشیم و بخواهیم دربارهٔ شناسنامه و کارنامهٔ افغانستان بحث بکنیم، سخن به درازا میکشد و لازم میآید که از کتیبهٔ بیستون داریوش تا کتابهای جغرافیدانهای بزرگ اسلامی مانند ابن حوقل و... همه را مورد مطالعه قرار دهیم که این مطالعه خود میتواند، در جایی دیگر، مقالهای باشد مستقل و مجرد از موضوع این کتاب. در اینجا فقط میخواهیم به دو «عنوان» از دو فصل تقریباً همهٔ کتابهایی که دربارهٔ ایران، چه به دست خارجی و چه به دست ایرانی، نوشته شده است، اشاره بکنیم و امیدوار هستیم که بتوانیم تا حد زیادی، بیآنکه به قبالهٔ افغانستان پرداخته باشیم، نتیجهٔ مطلوب را بگیریم.
برای این منظور کافی است که به «فهرست مطالب» یکی از این کتابهای تاریخ ایران نگاه بکنیم:
«حملهٔ افغانها به ایران» و کمی پایینتر آنجا که صحبت از بیعرضگی قاجارهاست «جدا شدن افغانستان از ایران» و بعد در داخل کتاب داد و فغان اینکه افغانها آمدند و کشتند و سوختند و رفتند و چند صفحه آن طرفتر، قلمفرسایی و افسوس که به خاطر سیاست فلان کشور و بیلیاقتی فلان پادشاه بیعرضهٔ قاجار، افغانستان عزیز از ایران جدا شد و... .
میخواهم بگویم: افغانها به ایران حمله نکردند. آنها ایرانی بودند و در ایران شورش کردند، آن هم علیه حکومتی که حتی چشم دیدن زبان فارسی را نداشت.
میخواهم بگویم که نادرشاه حداکثر خوابانندهٔ شورشی است داخلی، که مثبت و یا منفی بودن این شورش ــ اگر هم قابل مطالعه است و دربارهٔ آن تاکنون یک بررسی عمیق و علمی و همهجانبه به عمل نیامده است ــ موضوع بحث این نوشته نیست. در اینجا هدف ما فقط پرداختن به کریمخان زند و زمان او است و اگر ما در این فصل ناگزیر به نادرشاه و اوضاع اجتماعی ایران در زمان او اشاره میکنیم، به خاطر نیازی است که به شناخت زمان او داریم. کریمخان پروردهٔ زمان نادر بود و بهطوری که خواهیم دید، او پس از قتل نادر، با استفاده از حالت سیاسی و اجتماعی خاصی که وجود داشت توانست به قدرت برسد.»
حجم
۳۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۳۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه