کتاب خواهر، برادرهای سازگار
معرفی کتاب خواهر، برادرهای سازگار
کتاب خواهر، برادرهای سازگار؛ برخوردهای موثر با کشمکش و رقابت فرزندان نوشتهٔ آدل فابر و ایلین مازلیش و ترجمهٔ مژگان جهانگیر است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب خواهر، برادرهای سازگار
«هیچ چیز محال نیست.»
این جمله، که حاوی پیام پویایی، امید به رسیدن و ایمان به تغییر است، کلام آخر کتابی است که پیش رو دارید.
نویسندگان دانشمند کتاب حاضر، به دنبال سالها کار و تحقیق در زمینهٔ روانشناسی خانواده، بار دیگر نکات و راهحلهای عملی بسیار ارزشمندی را به ارمغان آوردهاند.
نیازردن دیگران، صلحطلبی، قانونگرایی، قبول ارزشهای فردی انسانها، ابراز خشم به شیوههای معقول و بیخطر، پذیرش اصل همیاری و نه رقابت، اشعار به اینکه هیچ کس نباید در دام نقشی گرفتار آید و... مطالبی هستند که کتاب به آنها پرداخته است.
مقصود نویسندگان ارائهٔ طرق مختلف مواجهه با اختلافات «بین فرزندان»، «والدین و فرزندان» و حل آنهاست که این مهم را با به کارگیری مکانیسمهای دفاعی بلوغ یافته، به صورت زنده و همچنین در قالب داستانها یا تصاویر کارتونی، میسر نمودهاند.
هدف کتاب خواهر، برادرهای سازگار، آموزش مهارتهای لازم به کودکان امروز و والدین فردای جهانی است که در آن «فرزندان ملیتهای مختلف با عزم راسخ در رفع بیعدالتیهایی بکوشند که بین آنها فاصله ایجاد کرده است. همچنین در راه برقراری صحیح ارتباط متقابل کوشیده و در جستجوی عشق و نیرویی باشند که هر فرد میتواند به خواهر یا برادر خود اهدا نماید.»
خواندن کتاب خواهر، برادرهای سازگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ پدران و مادران و روانشناسان کودک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خواهر، برادرهای سازگار
«همیشه تصور میکردم که فرزندان من با هم رقابت نخواهند کرد.
خودپسندانه فکر میکردم که با پرهیز از همهٔ اعمالی که دیگر والدین با انجام آنها موجب حسادت میان فرزندانشان میشوند، از اسارت آنها در چنگال این دیو جلوگیری میکنم. با خود میگفتم که هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نمیکنم، از هیچ یک در مقابل دیگری جانبداری نمیکنم و هیچ وقت تبعیض قائل نمیشوم. فکر میکردم اگر پسرهایم بدانند که هر دو را به یک اندازه دوست دارم، امکان دارد گاهی درگیری مختصری میان آنها بهوجود آید، اما «دلیلی» برای دعوا کردن نخواهند داشت.
اما آنها دلیل لازم را بهدست آوردند:
گویی از صبح که چشمان خود را باز میکردند تا شب که میخوابیدند، تنها یک وظیفه داشتند: عذاب دادن یکدیگر.
گیج شده بودم. دلیلی برای درگیریهای شدید و وحشیانه و دائمی آنها نمییافتم.
آیا اشکال از فرزندان من بود؟
آیا اشکال از خود من بود؟
اما زمانی که نگرانیام را با دیگر اعضای گروه «هدایت والدین» دکتر گینوت در میان گذاشتم، به آرامش رسیدم. جای خوشحالی بود که افراد زیادی، موقعیت مشابهی داشتند. فقط من نبودم که هر روز شاهد فحاشی، چغلی، مشت و لگد، نیشگون، فریادهای دلخراش و اشکهای جگرسوز فرزندانم بودم. و نیز تنها فردی نبودم که دلی شکسته و اعصابی به هم ریخته داشتم و احساس بیکفایتی میکردم.
پدرها و مادرها فکر میکنند که چون زمانی فرزندان کوچک خانوادههایشان بودهاند، امروز در ارتباط با کودکان خود میدانند با چه مسایلی مواجه خواهند شد. اما همواره مشاهده کردهام که بیشتر والدین، آمادگی مواجهه با خصومت بین فرزندانشان را ندارند. حتی پس از گذشت سالها، وقتی امروز در اولین جلسهٔ این کارگاه، بحث رقابت فرزندان را مطرح کردم، متوجه شدم که هیچ چیز چندان تغییر نکرده است. مردم همچنان از عدم تطابق آرزوهای طلاییشان با واقعیت بیرحم، احساس سرخوردگی میکنند:
«فرزند دوم را به این دلیل میخواستم که کریستی، خواهر و همبازی و مونس داشته باشه. خوب حالا داره، اما از خواهرش متنفره و تنها خواستهاش اینه که اونو سر جای اولش برگردونه.»
«همیشه فکر میکردم که پسرهای من نسبت به هم وفادارند. خیال میکردم حتی اگر در منزل با هم دعوا کنند، در خارج از منزل حامی هم هستند. برای همین وقتی فهمیدم پسر بزرگترم جزو گروهیه که اعضای آن در ایستگاه اتوبوس برادر کوچکترش را آزار میدهند، نزدیک بود از غصه دق کنم.»
«من، که در کنار چند برادر بزرگ شده بودم، میدونستم که پسرها معمولا با هم دعوا میکنند، ولی تصور میکردم که دخترها بهتر با هم کنار میآن. اما این نکته در مورد دخترهای من صادق نیست. بدترین قسمت ماجرا، حافظهٔ بسیار قوی آنها است. هیچ گاه فراموش نمیکنند که هفته، ماه و یا سال گذشته خواهرشون با اونا چه کرده و اصلا همدیگه رو نمیبخشند.»»
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۵ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۵ صفحه