کتاب ژن جغد شب
معرفی کتاب ژن جغد شب
کتاب «ژن جغد شب» نوشتۀ طناز مظفری و ویراستۀ گودرز پایکوب است و انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است. در داستان ژن جغد شب دختری جوان نیمههای شب در خیابانهای تهران قدم میزند و به دنبال چیزی میگردد.
درباره کتاب ژن جغد شب
داستان ژن جغد شب از جایی آغاز میشود که ۲ پلیس دختر جوانی را ساعت ۲ و نیم شب در یک کوچۀ بن بست میبینند و از او علتش را جویا میشوند. دختر جوان راوی است و خودش هم علت به کوچه آمدنش را واضح بیان نمیکند. چیزی او را به بیرون از خانه اش کشانده بود و به گفتۀ خودش آمده بو تا حدسی بزند و برگردد. او به دیوارنوشتۀ توی کوچه نگاه می کند که کسی نوشته لطفاً به محسن زنگ بزن. جملۀ دیگری هم زیر آن. راوی در تخیلاتش به جای اینکه جواب پلیسها را بدهد که چرا نیمه شب آنجا ایستاده با آن ها دربارۀ دیوارنوشته صحبت میکند.
داستان بلند ژن جغد شب معماگونه آغاز میشود. جملات بسیار روان و توصیفات خلاقه هستند و خواننده را به دل داستان میکشانند. بخش اول داستان به شیوۀ اولشخص روایت میشود اما گاهی زاویۀ دید تغییر دانای کل تغییر میکند. داستان که پیش میرود خواننده متوجه میشود که با ۵ شخصیت سروکار دارد. زمان داستان به گذشتۀ زندگی شخصیتها میرود و دوباره به زمان حال برمیگردد و از این رفت و برگشتهاست که ارتباط میان این ۵ شخصیت به یکدیگر آشکار میشود. طناز مظفری از طریق داستان پررمزوراز ژن جغد شب به موضوع تقدیر انسانها و ناتوانی آنها در تغییر سرنوشتشان اشاره میکند.
خواندن کتاب ژن جغد شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به ادبیات داستانی و دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد می کنیم.
درباره طناز مظفری
طناز مظفری در سال ۱۳۶۵ به دنیا آمد. او در رشتۀ ادبیات نمایشی در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تحصیل کرد. طناز مظفری همکاری در مقام نویسنده با مجموعۀ تلویزیونی «قهر و آشتی» و مجموعههای نمایشی «به وقت خانواده»، «نیم رخ» و مجموعه انیمیشن «جان جانا» را در کارنامۀ خود دارد. او همچنین مجموعه داستانی با عنوان «سی و هفت ونیم» دارد که انتشارات مهرگان خرد آن را منتشر کرده است
بخشی از کتاب ژن جغد شب
«محسن قدبلند و کشیده و دست و پایی کشیده داشت. صورت و گردن کشیده و حتی دماغی کشیده. گودی چشمهایش با تو رفتن موهای دو طرف پیشانیبلندش و دو خط عمیق لبخندش این کشیدگی را بیشتر نمایان میکرد. این را بگذارید کنار استایل همیشگیاش که شلوار کتان راسته بود و پیراهنهای تکرنگ است شلوار بین تونالیتههای کرم و نخودی و بژ؛ این رنگها همۀ عمر نقشمایۀ محسن بودند و همۀ اینها از او آدم معمولیای ساخته بود و این معمولی بودن او را به آدمی قابلاعتماد تبدیل کرده بود. قابلاعتماد. صفت برجستهای که در میان انبوه خرده ویژگیهای به چشم آمده و نیامدۀ محسن گمشده یا کمتر دیده شده بود. محسن آنقدر به معمولی بودن خودش واقف بود که توقعی از دیدهشدن از جانب دیگران در وجودش به هم نمیرسید و باز هم به همۀ اینها کمحرف بودن را هم اضافه کنید.»
حجم
۳۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
حجم
۳۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
نظرات کاربران
بسیار جذاب و خواندنی