دانلود و خرید کتاب یه کار تر و تمیز مهناز کریمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب یه کار تر و تمیز

کتاب یه کار تر و تمیز

نویسنده:مهناز کریمی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب یه کار تر و تمیز

کتاب یه کار تر و تمیز نوشتهٔ مهناز کریمی است. گروه انتشاراتی ققنوس این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب یه کار تر و تمیز

کتاب یه کار تر و تمیز برابر با یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. عنوان برخی از این داستان‌ها عبارت است از «آقای دوست‌داشتنی»، «چاره‌ای نیس، باید خودم را جا بگذارم»، «خنده‌ها و پنجرهٔ خاکستری»، «درویش و بانو» و «زنده‌باد سِرُتُنین».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب یه کار تر و تمیز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یه کار تر و تمیز

«سرش را بغل زده بود و خونسرد در میان قیقاج ماشین‌ها می‌آمد. دیدمش، ایستادم. به اندازه یک دم، پلک زدنی. آن قدر که مطمئن شوم خواب و کابوسی در کار نیست. نبود. باد ماشینی که به سرعت از پشت سرم گذشت، پرتم کرد روی چمنکاری وسط خیابان. بی‌درنگی روی دو دست نیم‌خیز شدم. باید فرار می‌کردم، اما رمق از تنم رفته بود. نای برخاستن نداشتم. فقط آن قدر شد که پاهایم را جمع کردم توی شکمم. خودم را محکم بغل کردم، مثل بقچه‌ای که وسط خیابان افتاده باشد، که گم شده باشد. ماشین‌ها با سرعت همیشگی می‌راندند. چشم بستم. همیشه هیچ راهی که نباشد چشم می‌بندم. ندیدن، خیال نبودن را قوت می‌دهد و دلم آرام می‌گیرد. به درنگی اما، حس حضوری چشمم را باز کرد. با محاسن خون‌چکان بالای سرم ایستاده بود. با این‌که جاهل‌مسلک نبود پشت گیوه‌هایش را خوابانده بود. شلوارش از جنس دبیت بود. دامن قبایش چین‌دار بود. و سری که میان دو دست گرفته بود و محکم به شکم می‌فشرد. پاهایم را بیش‌تر جمع کردم توی سینه‌ام. پوست صورتش می‌لرزید. مثل حیوانی که بخواهد مگسی سمج را بپراند. لب‌هایش هم می‌لرزید. انگار می‌خواست چیزی بگوید، اما صدا به مددش نمی‌آمد. بالاخره که زبان باز کرد، اول از همه گفت که داشته از دست مأموران عباسی می‌گریخته تا این‌جا که می‌خواسته به آخرین چله‌اش بنشیند. اما درست در دامنه کوه که تا محل اعتکافش فاصله‌ای نبوده، مأموران سر می‌رسند و سر از بدنش جدا می‌کنند. گفت که خلیفه زنده‌اش را می‌خواسته، اما مأموران بعد از این همه سال سرگردانی، برای این که با خیال راحت پی مرگ خودشان بروند، سر از بدنش جدا کرده‌اند. و بی‌درنگی خودشان را پرت کرده‌اند وسط خیابان. سرعت ماشین‌ها به حدی بوده که در دم شده‌اند نمی بر آسفالت. گفت به زحمت همین را دیده. فقط می‌خواسته از مرگشان مطمئن شود. بعد هم سر فرصت سرش را از روی زمین برداشته و راه افتاده.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۵۰%
تومان