دانلود و خرید کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو مکسین هونگ کینگستون ترجمه صابر مقدمی
تصویر جلد کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو نوشتهٔ مکسین هونگ کینگستون و ترجمهٔ صابر مقدمی است. انتشارات ناهید این مجموعه جستار را منتشر کرده است.

درباره کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو به قلم یک نویسندهٔ آمریکایی چینی‌تبار، برندهٔ جایزهٔ کتاب آنیسفیلد - ولف در سال ۱۹۷۸ و برندهٔ جایزهٔ دایرهٔ منتقدان کتاب ملی در سال ۱۹۷۶ میلادی بوده است. این کتاب از پنج بخش پیوسته که هر کدام شبیه به داستان‌هایی کوتاه است، تشکیل شده است. این اثر را آمیخته‌ای از مفاهیم متضاد همچون خشم و خویشتن‌داری، کینه‌توزی و مدارا و… دانسته‌اند؛ مواردی که در کنار فرهنگ‌های متفاوت طبقات مختلف اجتماعی به تصویر کشیده شده است. مکسین هونگ کینگستون، ردپایی از هویت خود را در گوشه‌وکنار کتابش بر جای گذاشته و با تلفیقی از صداهای فرهنگی و زبانی گوناگون، گاه با صدای آمریکایی و گاه با صدایی چینی و گاه با تلفیقی از هر دو صدا، ماجرای زندگی خود را شرح می‌دهد. او با ناداستان «اشباح چینی سانفرانسیسکو» که موضوعاتی مانند جنسیت، قومیت و تأثیر آن‌ها بر زندگی زنان را مطرح کرده، سهم مهمی در شکل‌گیری و تکوین جنبش فمینیستی ایفا کرده است. این نویسنده به‌خاطر نقش پررنگش در ادبیات آمریکایی، جوایز متعددی دریافت کرده است؛ مانند جایزهٔ کتاب ملی برای ادبیات غیرداستانی برای کتاب «مردان چینی» در سال ۱۹۸۱ میلادی.

خواندن کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات غیرداستانی و قالب جستارهای به‌هم‌پیوسته پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

«ارکیده دلاور وقتی که شصت‌وهشت سال داشت یک روز مرخصی گرفت تا در فرودگاه بین‌المللی سانفرانسیکو منتظر نشستن هواپیمایی شود که خواهرش را به ایالات متحده آمریکا می‌آورد. سی سال می‌شد که ارکیده ماه را ندیده بود. این انتظار از خانه شروع شده بود، چون‌که او نیم ساعت قبل از بلندشدن هواپیمای ارکیده ماه از فرودگاه هنگ‌کنگ از خواب بیدار شده بود. ارکیده دلاور قدرت اراده‌اش را به نیروهایی که هواپیما را در آسمان نگه می‌داشتند اضافه می‌کرد. سرش به‌خاطر این تمرکز درد گرفته بود. هواپیما باید سبکبال پرواز می‌کرد. بنابراین مهم نبود که چقدر احساس خستگی می‌کرد، چون‌که جرأت نمی‌کرد به روحش اجازه بدهد روی بال هواپیما استراحت کند. اما پیوسته و آهسته از زیر هواپیما می‌گرفت و آن را بلند می‌کرد. از نه ساعت پیش در فرودگاه منتظر نشستن هواپیما بود. بیدار بود.

کنار ارکیده دلاور دختر یکی یکدانه ارکیده ماه نشسته بود که خاله‌اش را در این انتظار همراهی می‌کرد. ارکیده دلاور دو تا از بچه‌هایش را که رانندگی بلد بودند مجبور کرده بود با او بیایند اما حواس آنان متوجه چنگک‌های روزنامه‌فروشی‌ها و مغازه‌های گیفت‌شاپ‌ها و کافی‌شاپ‌ها شده بودند. بچه‌های آمریکایی‌اش نمی‌توانستند برای مدت طولانی یک جا بنشینند. در قاموس آن‌ها کلمه نشستن وجود نداشت. پاهای‌شان یک جا بند نبود. ارکیده دلاور امیدوار بود تا قبل از نشستن هواپیما از بازی‌های کامپیوتری، توالت یا هر جایی که پول‌شان را خرج می‌کردند بازگردند. اگر زود برنمی‌گشتند باید دنبال‌شان می‌رفت. اگر پسرش فکر می‌کرد که می‌تواند توی توالت مردان قایم شود سخت در اشتباه بود.

خواهرزاده‌اش پرسید: حالت خوبه خاله؟

نه، تو این صندلی راحت نیستم. کمک کن چند صندلی را کنار هم بچینم و پاهامو روش بذارم.

پتویی را باز کرد و آن را پهن کرد تا رختخوابی برای خودش مهیا کند. روی زمین دو نایلون پر از کمپوت هلو، هلو و لوبیای پیچیده در برگ گوشِ فیل، فلاکس و خوراکی کافی برای همه دیده می‌شد. فقط خواهرزاده‌اش با او غذا خورده بود. دختر و پسر تخسش احتمالا دزدکی همبرگر خورده بودند و پول‌شان را هدر داده بودند. به‌خاطر همین موضوع سرزنش‌شان می‌کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۹ صفحه

حجم

۲۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۹ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان