تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب زنگله ام
معرفی کتاب زنگله ام
کتاب الکترونیکی «زنگلهام» نوشتهٔ الناز بختیاری آقمسجد را نشر متخصصان منتشر کرده است. این اثر در قالب داستانی کوتاه و با نگاهی شاعرانه، به روایت سفری درونی و تجربهٔ مرگ و تولد دوباره میپردازد. نویسنده با الهام از اسطورهها، عرفان ایرانی و عناصر طبیعت، داستانی را خلق کرده که در آن مرز میان واقعیت و خیال، زندگی و مرگ، و زن و مرد در هم میآمیزد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زنگله ام
«زنگلهام» اثری داستانی است که در فضایی میان واقعیت و خیال روایت میشود. الناز بختیاری آقمسجد در این کتاب، با بهرهگیری از عناصر اسطورهای، عرفانی و نمادین، سفری درونی را به تصویر کشیده است. داستان حول محور تجربهٔ مرگ و تولد دوباره میچرخد و شخصیت اصلی با عبور از سه عنصر آتش، خاک و آب، به نوعی پالایش و دگرگونی دست مییابد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر بخش با الهام از یکی از عناصر طبیعت و با ارجاع به اشعار مولانا و دیگر شاعران کلاسیک ایرانی، پیش میرود. روایت، گاه به شکل گفتوگوهای درونی و گاه با حضور شخصیتهایی نمادین مانند مار سلامتی، کفشدوزک ثروت، کلاغ آگاهی و جغد بصیرت، پیش میرود. این کتاب در قالب داستان کوتاه و با زبانی آمیخته به شعر و نثر، دغدغههای وجودی، ترس از مرگ، میل به تغییر و بلوغ روحی را واکاوی میکند. «زنگلهام» اثری است که مرزهای ژانر را درمینوردد و با ترکیب عناصر داستانی، عرفانی و نمادین، تجربهای متفاوت از روایت را ارائه میدهد.
خلاصه داستان زنگله ام
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «زنگلهام» با صدای درونی شخصیت اصلی آغاز میشود؛ صدایی که او را به «مردن پیش از مرگ» و تجربهٔ دگرگونی دعوت میکند. شخصیت اصلی، که درگیر روزمرگی و ترس از مرگ است، تصمیم میگیرد با عبور از مرزهای امن ذهنی و عاطفی خود، به سفری درونی قدم بگذارد. این سفر با الهام از آیینهای کهن بختیاری و اسطورهٔ ققنوس، از آتش آغاز میشود؛ جایی که شخصیت با جمعآوری هفت تکه چوب و افروختن آتش، خود را به دست نیروهای معنوی میسپارد تا در آتش بسوزد و از خاکسترش آگاهی تازهای متولد شود. در ادامه، او وارد مرحلهٔ خاک میشود؛ جایی که حس سنگینی، بیوزنی و معلقبودن را تجربه میکند و در آغوش مادر زمین آرام میگیرد. این بخش با تداعی بلوغ، درد رشد و پذیرش تغییر همراه است. سپس، عنصر آب وارد داستان میشود و شخصیت با غرقشدن در آب، به مواجهه با خاطرات، فقدانها و گفتوگو با عزیزان ازدسترفته میرسد. در این مسیر، شخصیتهایی نمادین مانند مار، کفشدوزک، کلاغ، جغد و پروانه، هرکدام با ویژگیهای خاص خود، او را در مسیر تحول همراهی میکنند. در نهایت، شخصیت اصلی با عبور از این سه عنصر، به نوعی آشتی با خود و جهان میرسد و معنای تازهای از زندگی، مرگ و هویت را کشف میکند. روایت با ارجاع به اشعار مولانا، سهراب سپهری و دیگر شاعران، لایههای معنایی عمیقتری به داستان میبخشد و تجربهٔ سفر درونی را به سفری جمعی و انسانی پیوند میزند.
چرا باید کتاب زنگله ام را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی نمادین و شاعرانه، تجربهٔ عبور از بحرانهای درونی، ترس از مرگ و میل به دگرگونی را به تصویر میکشد. «زنگلهام» با ترکیب عناصر اسطورهای و عرفانی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ معنای زندگی، هویت و بلوغ روحی فراهم میکند. خواندن این اثر میتواند الهامبخش کسانی باشد که در جستوجوی معنا، رهایی از روزمرگی و مواجهه با ترسهای وجودی هستند. همچنین، ارجاعات متعدد به اشعار کلاسیک فارسی و بهرهگیری از نمادهای طبیعت، لذت خواندن را برای علاقهمندان به ادبیات و عرفان ایرانی دوچندان میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای نمادین، اسطورهای و عرفانی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ خودشناسی، عبور از بحرانهای روحی و معنای زندگی را دارند، میتوانند با «زنگلهام» ارتباط برقرار کنند. همچنین، دوستداران ادبیات معاصر فارسی و روایتهای شاعرانه از این اثر بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب زنگله ام
«امروز سیونهمین روزه که از دلم این صدا شنیده میشه: «قبل از آنکه مرگ به سراغتان بیاید» بمیرید و اینگونه حاودانه خواهید شد». تصمیمم رو گرفتهم. کیفیت زندگیم اون چیزی نیست که حالم رو خوب کنه. ترس از مرگ دارم؛ درحالیکه هر روز مردگی رو زندگی میکنم. وقت اون رسیده که با تمام توانم در روزمرگی و افکار پوسیدهم بمیرم و بار دیگه در افکار جدیدم زاییده بشم: «و اینگونه حاودان خواهی شد.» ستارههای چشمکزن آسمونِ شب عجیب سوسو میزنن؛ انگار خبر دارن فردا واسم روز سرنوشتسازیه. بهتره چشمهام رو ببندم؛ تا گرگوميیش صبح چیزی نمونده» صدای هوهوی باد میاد. فکر کنم داره صبح میشه. خیلی استرس دارم. یعنی قراره چی بشه؟ هرچی بشه از حال جهنم درونم که بهتره. انگار دو نفر تو مغزم با هم مشاجره میکنن؛ یکیشون میگه: «بازم اين شرایط هرچقدرم بد و تکراری» چیزیه که بهش خوکردی و واسهت امنیت داره»؛ اون یکی میگه: «تغییر درد داره؛ عحله کن! از نقطهی امنت بیرون بیه جهانت رو تغییر بده. حالّت مثل آرامش زمین بعد طوفانه؛ مطمتن باش قراره این طوفان درونت با حال خوب آروم بشه».
حجم
۳۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۳۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه