کتاب عصر آوانگارد
معرفی کتاب عصر آوانگارد
کتاب عصر آوانگارد نوشتهٔ هیلتون کرامر و ترجمهٔ پرتو اشراق است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است. نقدهای آوانگاردیسم که در این کتاب میخوانید یک سیر تاریخی تقریباً صد و بیست ساله را آشکار میکند و پژوهندگان علاقهمند درمییابند که تکامل ذهنی و اندیشه بشری چگونه رشد کرده و تا کجا رسیده است.
درباره کتاب عصر آوانگارد
عصر آوانگارد در نیمه قرن نوزدهم با رئالیسم آغاز شد و در سالهای پُرکار و رنگین قرن بیستم به کوبیسم و اکسپرسیونیسم رسید و در آغاز دهه ۸۰ به هنر پاپ خاتمه یافت. این سیر بزرگ هنری یک پدیده، نمود، و تجلّی تاریخی بود که بیش از یکصد سال ریشههای هنر را آبیاری کرد، تازه و بانشاط نگهداشت و بخش بزرگی از تاریخ هنر را به خود اختصاص داد. دبستانهای نوین در جوامع گوناگون که برگرفته از خیزشهای اجتماعی و امواج اغلب سهمگین بود این عصر بزرگ را تقویت کرد و بر اهمیت آن افزود. شعر، نمایش [درام]، نقاشی، موسیقی و رُمان تحت تاثیر این سیلاب عظیم قرار گرفت و به عنوان واقعهای بزرگ به سرعت و قدرت در جهان به حرکت درآمد و بر روابط متنوّع انسانی از جمله سیاست اثر گذاشت و فنون و روشهای نوین را ــ مانند عکاسی ــ از جهاتی با هنر پیوند داد.
آوانگارد بزرگترین تاثیر را بر درام، سینما و نقّاشی بر جای نهاد. در این میان سهم بزرگتر از آن نقّاشان بود.
هیلتون کرامر در این کتاب به دلیل اهمیت مبانی و اصول اساسی و بنیادین نقّاشی، استوار بر ایهام، حدود ۱۶ سال از مهمترین دوره حیات آوانگارد برگزیده و به تحلیل آن پرداخته است. دلیل واقعی انتخاب نقاشی به عنوان عنصر شناخت آوانگاردیسم این است که این هنر تصویرهای عینی از شکل، فُرم و فضا را که فرصت جداگانهای میطلبد در اختیار بیننده قرار میدهد و در باب انواع گویشهای بصری در زمینه رنگ و شکل با او گفتگو میکند.
خواندن کتاب عصر آوانگارد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ و فلسفهٔ هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عصر آوانگارد
«اگر گستاخی و بیپروایی همیشه هم به تحقیر و توهین خاتمه نمییابد ولی گاهی کاملا خطرناک است که ممکن است صدمات غیرقابل جبران ایجاد کند. این مقال بهطور ویژه دارای مقدمهای بوده است که از نقّاشی امپرسیونیسم آمده. میگوید تنها شیوه تصویری عصر مدرن قادر نیست که به عنوان یک عامل مشترک اجتماعی معنا شود. هیچکس آنقدر حسّاس نیست که به احساسات ما دسترسی بیابد و به قصه زندگی ما استناد کند، و یا به مقررات و تشکیلات ما دل ببندد. با این حال ــ علیرغم کثرت نمایشگاهها و چاپ کتب مربوط به این مقال، و اقدام دکانهای حراج با قیمتهای حیرتانگیز ــ هنوز هم فرسنگها از ادراک مطلق اینگونه نقّاشان خارقالعاده و آثارشان دور هستیم.
بیش از ده سال از وقتی که کشف کردیم مونه ــ شاید مردمپسندترین نقّاش امپرسیونیسم ــ مدتها پیش از مرگش با آن رفاهی که از بیوه رییس فروشگاههای زنجیرهای ارزان بخرید به او رسیده بود، چنین احساس میکرد که دیگر صاحب ذوق نقّاشی نیست و آن شور و شعف دوره فقر را که با هر تابلو به او جان تازه میدمید وجود ندارد. کشف مجدد آخرین آثارش در نیمه دوّم قرن بیستم اطلاعات تازهای راجع به نقّاش و آثارش در اختیار ما قرار داد ــ ارزشیابی این آثار کار سختی بود، اینکه بتوانیم به عقب نگاه کنیم و مثل آن روزها فکر کنیم مثل جنگل بیقانون نیست که هرطور بخواهیم رفتار کنیم. بحث درباره مونه را باید در آثار کلمنت گرینبرگ از جمله هنر و فرهنگ پیدا کنیم که راجرفرای در کتاب کیفیت نقّاشی فرانسه از آن بهرهمند بوده است. در اینجااِشعار میدارد که ادراک و میزان درک هنرمند نه با شخصیت فانی او، بل با آثار جاویدش صورت میگیرد.
اکنون نیز ظاهراً همان ارزشیابی با همان شکل و شمایل باید درباره دوگا انجام گیرد. هنگامی که دانشگاه هاروارد و سپس موزه نقّاشی فاگ به همّت اوژینا پِری یاینس نمایشگاهی از آثار ادگار دوگا برپا کردند، من نیز از جمله تماشاییان بودم. دیدار از این آثار کافی بود که پرسپکتیو ذهنی ما را جایگزین آنچه پیشتر تصویر میکردیم کند. این دوگا دیگر مربوط به قرن نوزدهم نبود، دوگایی که از وسط این نمایشگاه سر درآورد به لحاظ مبانی بسیار حیاتی و مهمّ هنرمندی است که به طرز شگفتانگیز ناشناس مانده است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه