دانلود و خرید کتاب چهره یک غریبه آن پری ترجمه بیتا ابراهیمی
تصویر جلد کتاب چهره یک غریبه

کتاب چهره یک غریبه

معرفی کتاب چهره یک غریبه

کتاب چهره یک غریبه نوشتهٔ آن پری و ترجمهٔ بیتا ابراهیمی است. نشر قطره این رمان پلیسی انگلیسی را منتشر کرده است. این اثر نامزد جایزهٔ «آگاتا» برای بهترین رمان در سال ۱۹۹۰ است.

درباره کتاب چهره یک غریبه

کتاب چهره یک غریبه، نخستین رمان از مجموعه ماجراهای بازرسی به نام « ویلیام مونک» است. آن پری نگارش این مجموعه و این رمان را در سال ۱۹۹۰ میلادی آغاز کرد. وقایع این اثر بین سال‌های ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۰ میلادی می‌گذرد. بازرس مونک همکاری دارد به نام «هستر لترلی». این زن، پرستاری است که در جنگ کریمه شرکت داشته و در برخی موارد تیزهوش‌تر و نکته‌بین‌تر از مونک جلوه می‌کند. داستان از کجا آغاز می‌شود؟ ویلیام مونک متوجه می‌شود که حافظهٔ خود را از دست داده است. او یک کارآگاه پلیس لندن است، اما حادثه‌ای که او را به این وضع دچار کرده تنها نیمی از زندگی را برای او به‌همراه داشته است. حافظه و تمام گذشتهٔ او از بین رفته است. درحالی‌که او می‌خواست حقیقت را پنهان کند، به کار خود بازمی‌گردد و مأمور تحقیق درمورد قتل وحشیانهٔ یک قهرمان جنگ کریمه می‌شود. صورت رخ‌دادن قتل و کم‌بودن سرنخ‌های موجود، تلاش‌های مونک را دوچندان می‌کند؛ زیرا او مهارت‌های حرفه‌ای خود را به‌همراه همهٔ موارد دیگر فراموش کرده است! با او همراه شوید تا سرانجامش را بدانید. این رمان نامزد جایزهٔ «آگاتا» برای بهترین رمان در سال ۱۹۹۰ است.

خواندن کتاب چهره یک غریبه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آن پری

آن پری در سال ۱۹۳۸ به دنیا آمد. او نویسنده‌ای انگلیسی و یکی از برجسته‌ترین آفرینندگان رمان‌های تاریخی و پلیسی است که «ملکهٔ بلامنازع رمان پلیسی عصر ویکتوریایی» لقب گرفته است. او در سال ۱۹۷۹ مجموعه ماجراهای زوج کارآگاه، «تاماس» و «شارلوت پیت» را آغاز کرد. از این مجموعه که وقایعش بین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ می‌گذرد، بیش از ۳۰ اثر منتشر شده است. در سال ۱۹۹۰ با رمان «چهرهٔ یک غریبه»، مجموعه ماجراهای «بازرس ویلیام مونک» را آغاز کرد که وقایعش بین سال‌های ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۰ می‌گذرد. بازرس مونک هم مانند پیت، همکاری مؤنث دارد به نام «هستر لترلی». او پرستاری است که در جنگ کریمه شرکت داشته و در برخی موارد تیزهوش‌تر و نکته‌بین‌تر از مونک جلوه می‌کند. بیست‌وسومین رمان از ماجرای ویلیام مونک به نام «پژواک قتل» در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. بیشتر منتقدان، مجموعه ماجراهای ویلیام مونک را موفق‌ترین اثر آن پری قلمداد کرده‌اند. این نویسنده، دو مجموعهٔ پلیسی دیگر هم نوشته است؛ «داستان‌های کریسمس» در ۱۳ جلد (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵) و مجموعهٔ «جنگ جهانی اول» در پنج جلد (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷)؛ همچنین آثاری برای نوجوانان پدید آورده و در نگارش بسیاری از مجموعه داستان‌های کوتاه جنایی و معمایی با سایر نویسندگان نامدار این ژانر مشارکت داشته است.

بخشی از کتاب چهره یک غریبه

«مونک، ایون را فرستاد به امانت‌فروشی‌ها تا به دنبال مجسمهٔ یشم بگردد و خودش سراغ جاشوا ویگتایت رفت. پیدا کردن آدرسش کار سختی نبود. دفترش در یک کیلومتری شرق وایت‌چپل در خیابان مایل‌اند قرار داشت. ساختمان باریکی بود بین یک دفتر وکالت قدیمی و خیاط‌خانه‌ای که زنان در نور کم و فضای خفهٔ آن هجده ساعت از روز خیاطی می‌کردند تا درآمد ناچیزی به دست بیاورند. بعضی از این زن‌ها هم شب‌ها در خیابان گشت می‌زدند تا چند سکهٔ نقرهٔ بیش‌تر به دست بیاورند و خرج غذا و کرایه‌شان را بدهند. چندتایی هم زن یا دختر فقرا، الکلی‌ها یا افراد نالایق دیگری بودند و خیلی‌های‌شان قبلاً خدمتکار خانه‌ای بودند و بنا به دلایلی ـ گستاخی، دروغگویی، بی‌اخلاقی یا فقط چون خانم خانه از آن‌ها خوشش نیامده بود یا آقای خانه از آن‌ها سوءاستفاده می‌کرد و بعد ماجرا لو رفته بود ـ کارشان را از دست داده بودند و در برخی موارد این زن‌ها بچه‌دار هم شده بودند و علاوه بر فقر، بدنامی و توهین هم نصیب‌شان شده بود.

دفتر تاریک بود و بوی واکس، گرد و خاک و چرم کهنه می‌داد. کارمندی با لباس سیاه روی چهارپایهٔ بلندی نشسته بود. به مونک که وارد شد نگاه کرد.

«روز به‌خیر آقا. می‌تونم بهتون کمک کنم؟» صدایش نرم و بی‌حس بود. «فکر کنم مشکلی براتون پیش اومده؟» دستانش را طوری به هم مالید انگار سردش شده بود، گرچه هنوز تابستان بود. «البته یه مشکل موقتی.» این را گفت و لبخند ریاکارانه‌ای زد.

مونک هم به او لبخند زد و گفت: «امیدوارم.»

مرد در کارش ماهر بود. با احتیاط مونک را بررسی کرد. حالتش اضطرابی را که به آن خو کرده بود نشان نمی‌داد؛ فقط می‌شد گفت حالتش شبیه گرگ بود. مونک متوجه شد دست‌وپا چلفتی به نظر می‌رسد. مطمئناً در گذشته بهتر عمل می‌کرد، آیا بهتر می‌توانست قضاوت کند؟

برای این‌که مرد را ترغیب کند گفت: «البته به شما بستگی داره.» می‌خواست با این جمله هر شکی را که به وجود آمده از میان ببرد.

کارمند تصدیق کرد. «البته. کار ما هم همینه که به آقایون محترمی که با مشکلات جزئی مواجهه شده‌اند کمک کنیم. البته می‌دونید که یه شرایطی هم وجود داره؟» یک برگ کاغذ سفید آورد و قلمش را آماده کرد. «ممکنه جزئیات رو بدونم قربان؟»

مونک با لبخند محوی گفت: «مشکل من نداشتن پول نیست.» از رباخوارها، از طمعی که آن‌ها را در این تجارت پر سود موفق می‌کرد، متنفر بود. «حداقل اون‌قدر مشکل ندارم که مجبور شم از شما کمک بگیرم. یه کاری دارم که باید با آقای ویگتایت درباره‌ش صحبت کنم.»»

کاربر ۶۱۶۳۰۰۰
۱۴۰۲/۱۰/۱۴

خیلی کتاب عالی هستش ذهن آدم رو مشغول میکنه آدم رو به فکر میندازه . کارآگاهی هستش .در مورد دو افسر هستش که به دنبال قاتل جاسلین گری می‌گردند ، مرد اشراف زاده ای که همه از مهربونی و چهره

- بیشتر
کتابخوان 24 ساعته
۱۴۰۳/۰۷/۲۳

جالب بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان