کتاب میخواهم یک نامهی کوتاه بنویسم
معرفی کتاب میخواهم یک نامهی کوتاه بنویسم
«میخواهم یک نامهی کوتاه بنویسم» نوشته شهریار عباسی، نویسنده معاصر ایرانی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
اوایلِ زمستان سال ۱۳۶۶ بود. همه جای شهر پناهگاه ساخته بودند. توی حیاطِ دبیرستانِ ما هم یک پناهگاه بود که از چهار طرف در داشت. رادیو که آژیر وضعیت قرمز پخش میکرد، کلاسها تعطیل میشد و بچهها مثلِ مورچههایی که خودشان را به لانه میرسانند، باعجله میچپیدند توی پناهگاه.
«توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلامِ خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهومِ آن این است که حملهی هوایی انجام خواهد شد. محلِ کار خود را ترک و به پناهگاه بروید» . و آژیر با صدای کرکنندهاش پخش میشد.
البته خیلی وقتها وضعیت قرمز توخالی بود. همین باعث شده بود مردمِ کوچه و خیابان، خیلی به آژیر توجه نکنند. اما مادرم میگفت: کار یه دفعه میشه!
وضعیتِ قرمز که میشد، مجبورمان میکرد برویم توی زیرزمینِ خانه. اگر حرفش را گوش نمیکردیم، لبهایش کبود میشد و میلرزید. گاهی هم دندانهایش کلید میشد و غش میکرد. پس باید حرفش را گوش میکردیم. برای همین، ترجیح میدادم موقع وضعیت قرمز توی مدرسه باشم. تحملِ پناهگاهِ مدرسه آسانتر از زیرزمینِ خانه بود. نمور نبود و دور و برم شلوغ بود. توی سنگر بیشتر از کلاس خوش میگذشت و خودش یک زنگِ تفریح بود.
مادرم به آژیر حساسیت داشت. تا صدای آژیر میآمد تنش میلرزید، شانههایش جمع میشد و قوزکرده راه میرفت. بیچاره، از وقتی بمب توی کوچه پشتی خانهمان خورد و همهی شیشهها شکست، از صدای ترقه هم میترسید.
حجم
۱۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب درجه یک،خوش خوان وپرکششی که قابل تحسین است.داستانی برجست وپراحساس با ادبیاتی که خواننده را شیفته خود می کند.توصیف ها خون داشتندوزنده بودند.