کتاب یک قرار عاطفی
معرفی کتاب یک قرار عاطفی
یک قرار عاطفی سرگذشت داستانی شهید علیرضا ناصری نصب به قلم عباس شهریاری است.
شهید علیرضا ناصرینصب، زادهٔ شهرستان خرم آباد، سال ۱۳۲۶ دیده به جهان گشود. وی سرانجام در روز بیست و دوم آذرماه سال ۱۳۶۸ در منطقه اسلام آبادغرب، به شهادت رسید.
خواندن کتاب یک قرار عاطفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به خواندن داستانهای با موضوع جنگ و پایداری و دفاع مقدس علاقه دارید و دوست دارید درباره زندگی شهدا بیشتر بدانید، این کتاب برای شما است.
جملاتی از کتاب یک قرار عاطفی
امسال هوا چه زود سرد شده. سرما تا بیخ استخوان میرود. دست توی جیبهای اورکتم میکنم و کنار خیابان میایستم. اولین تاکسی که نگه میدارد، سوار میشوم. راننده بخاری ماشین را روشن کرده و توی تاکسی گرم است. زود گرم و یخام آب میشود. از شیشه نگاه دیگری به ساختمان بیمارستان میاندازم. کاش میشد بیشتر پیش علیرضا بمانم. این روزها دست و دلام به هیچ کاری نمیرود و اگر به خودم بود، همه روز کنارش میماندم. دیگر از شوخیهای بامزهاش خبری نیست؛ ولی به چهرهاش که نگاه میکنم، حرفهایش یادم میآید. سر برمیگردانم و این بار از شیشه عقب به عمارت بیمارستان نگاه میکنم. با خودم میگویم که لابد حالا که تنهاست، چشمهایش را بسته، شاید هم خوابیده است. اما زود یاد دردهایش میافتم و این بار به خودم میگویم که اگر این درد لعنتی بگذارد!
توی حفره شکمام احساس درد میکنم. بیاختیار دست میگذارم روی دلم و لبم را میگزم. گاهی چنان درد بر او مستولی میشود که با همه مقاومتش چروکیده میشود و من یکی طاقت دیدن رخسار رنگپریده و پیشانی عرقکردهاش را ندارم.
حجم
۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه