کتاب نشان دهنده
معرفی کتاب نشان دهنده
کتاب نشان دهنده نوشتهٔ ریموند چندلر و ترجمهٔ فتح الله جعفری جوزانی است. نشر آناپنا این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب نشان دهنده
کتاب نشان دهنده (The Finger Man) حاوی یک رمان آمریکایی است که به قلم یکی از پایهگذاران رمان پلیسی واقعگرایانه نوشته شده است. در این رمان که ۱۱ فصل دارید، میبینید که «فیلیپ مارلو» بهتازگی شواهدی درمورد یک موضوع فساد در شهرداری پیدا کرده است. این موضوع باعث میشود تا این بازرس در میان زنجیرهای از رویدادهای نسبتاً پلیسی و کاراگاهی قرار بگیرد. ماجرا چیست؟ بخوانید تا بدانید. این رمان در حالی آغاز میشود که راوی میگوید کمی بعد از ساعت چهار از دست هیئتمنصفه خلاص شد. او از پلههای عقبی رفت به دفتر «فِنوِثِر». دادستان فِنوِثِر مردی است با قیافهای که انگار پیکرتراش تراشیده و موهای روی شقیقهٔ سفیدی دارد که بهگفتهٔ راوی، زنها عاشقش هستند. با راوی همراه شوید.
خواندن کتاب نشان دهنده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ریموند چندلر
ریموند تورنتون چندلر، زادهٔ ۲۳ جولای ۱۸۸۸ بود. او ۲۶ مارس ۱۹۵۹ درگذشت. او فیلمنامهنویس و رماننویسی آمریکایی بود که در شیکاگو به دنیا آمد و سالهای ابتدایی زندگیاش را بههمراه والدین، خاله و داییاش در نبراسکا گذراند. چندلر بهخاطر شرایط سخت مالی در دورهٔ رکود بزرگ اقتصادی، برای امرارمعاش به نویسندگی روی آورد و رماننویسی را بهصورت خودآموز فرا گرفت. ریموند چندلر در طول عمر خود ۲۳ داستان کوتاه منتشر کرد؛ بااینحال کتابخوانها از میان این آثار نسبتاً اندک تنها ۱۵ داستان را میشناسند. ۸ داستان دیگر که از جمله بهترین آثار او هستند نزدیک به یک ربع قرن در میان صفحات کاهی مجلههای پالپ (عامهپسند) مدفون بودند (این ۸ داستان عبارتند از «قاتل در باران»، «مردی که سگها را دوست داشت»، «پرده»، «دختر را محاکمه کن»، «سنگ یشم ماندارین»، «بیسیتی بلوز»، «بانوی دریاچه» و «جنایتی در کوهستان رخ نداده»). ریموند چندلر در سال ۱۹۵۰ مجموعهٔ داستانهای کوتاه خود را با عنوان «هنر بیدردسر قتل» منتشر ساخت، اما این کتاب هیچیک از هشت داستان منتشرنشدهاش را شامل نمیشود.
بخشی از کتاب نشان دهنده
«تام اسنید توی اتاق جلویی خونهٔ ییلاقیِ کوچیکش روی یه تخت به پشت دراز کشیده بود. یه حولهٔ مرطوب روی پیشونیش بود. یه دختر کوچولو با موهایی به رنگ عسل کنارش نشسته بود، دستش را گرفته بود. زنِ جوونی با موهایی که یکی دو درجه تیره تر از موهای اون دختر کوچولو بود یه گوشه نشسته بود و با رضایت و خستگی به تام اسنید نگاه می کرد.
وقتی اومدیم داخل هوا خیلی گرم بود. تمام پنجره ها بسته بودن و پردهٔ کرکره ها کشیده بودن. اُهلز یکی دوتا از پنجره های جلو را باز کرد و نشست کنارشون و به بیرون سمتِ اون ماشین طوسی نگاه کرد. اون مکزیکی تیره از مچ دستِ سالمش به فرمون اون ماشین بسته شده بود.
تام اسنید از زیرِ حوله گفت: «حرفی که دربارهٔ دختر کوچولوم زدن بود. اون بود که دیوونه ام کرد. گفتن برمی گردن و حسابِ اون را می رسن، اگه باهاشون کنار نیام.»
اُهلز گفت: «خیلی خب، تام. بیا از اول شروع کنیم.» یکی از اون سیگار برگ های کوچولوش گذاشت توی دهنش، با شک و تردید به تام اسنید نگاه کرد و روشنش نکرد.
من نشستم روی یه صندلی چوبی خیلی سفت و سرم را انداختم پایین و به موکتِ ارزون قیمتِ نو نگاه کردم.
تام اسنید با احتیاط گفت: «من داشتم مجله می خوندم، منتظر بودم وقتِ خوردن غذا بشه و برم سرِ کار. دختر کوچولوم در را باز کرد. اون ها با اسلحه وارد شدن، همه مون را آوردن اینجا و پنجره ها را بستن. تمامِ پردهٔ کرکره ها را کشیدن به جز یکی شون و مکزیکیه نشست جلوی اون و بیرون را نگاه کرد. اون یک کلمه هم حرف نزد. گنده هه نشست اینجا روی تخت و من را وادار کرد تمام ماجرای دیشب را واسه اش تعریف کنم، دو مرتبه. بعدش گفت که باید فراموش کنم که کسی را دیده بودم یا با کسی اومده بودم توی شهر. بقیه اش اشکالی نداشت.»
اُهلز با تکون دادن سر تأیید کرد و گفت: «این مردی که اینجاست را ساعت چند واسه اولین بار دیدی؟»
تام اسنید گفت: «متوجه نشدم. یازده و نیم، یه ربع به دوازده. وقتی رفتم دفتر ساعت یک و ربع بود-درست بعد از این که تاکسیم را از کاریلون برداشتم. راحت یه ساعت طول کشید تا از ساحل رسیدیم به شهر. حدود پونزده دقیقه، شاید هم بیشتر، توی دراگ استور صحبت می کردیم.»
اُهلز گفت: «با این حساب حدود نصف شب باهاش آشنا شدی.»
تام اسنید سرش را تکون داد و حوله افتاد پایین روی صورتش. دوباره هُلِش داد بالا.
تام اسنید گفت: «خب، نه. اون یارو توی دراگ استور بهم گفت که ساعت دوازده تعطیل می کنه. وقتی اونجا را ترک کردم در حال تعطیل کردن نبود.»»
حجم
۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه