دانلود و خرید کتاب شه خاک نسرین حاتمی‌پور
تصویر جلد کتاب شه خاک

کتاب شه خاک

انتشارات:نشر حکمت کلمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شه خاک

کتاب شه خاک نوشته نسرین حاتمی‌پور است. کتاب شه خاک داستان سفرهای زنی در مناطق مرزی ایران است که روایت‌هایی حیرت‌انگیز دارد.

درباره کتاب شه خاک

شه‌خاک نام منطقه‌ای در روستای فیلبندِ مازندران است که نویسنده مدتها برای نوشتن کتابش در آنجا ساکن شده است. این کتاب سفرنامه زنی تنها است که ۸ هزار کیلومتر را دور ایران می‌گردد. داستان زنی که به منطقه‌ای می‌رود که موبایل آنتن ندارد تا بتواند از دیگران فاصله بگیرد و با کسی در تماس نباشد، زنان و مردانی را می‌بیند که با خلوص نیست زندگی می‌کنند و قلب پاکی دارند. 

این کتاب داستان زنی است که می‌خواهد روبه‌روی تابوها و کلیشه‌ها بایستد و برای این موضوع بسیار تلاش می‌کند. سفر زنی را می‌خوانیم که ما را کم‌کم با زندگی گذشته‌اش آشنا می‌کند و زمانی که با او احساس صمیمیت کردیم در سفرهایش همراهش می‌شویم. 

خواندن کتاب شه خاک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به سفرنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شه خاک

فکر کرد، مردم چطور می‌تونند این‌قدر راحت باشن، چطور می‌تونم بهشون اعتماد کنم. وَ ماشین را به‌آرامی به حرکت درآورد.

ساعت شش صبح، سوم خرداد ماه از تهران حرکت کرده بود و مستقیم به‌سمت شهر تالش آمده بود. می‌خواست سفرش را از آنجا آغاز کند چراکه قبلاً برای عکاسی تقریباً به اکثر شهرهای شمالی رفته بود بنابراین در طول راه بیشتراز دو سه جا توقف نداشت، از شهرهای مختلفی عبور کرده بود و تنها جایی که نظرش را جلب کرد، شقایق‌های داخل بلوار شهر کوچک اسالم بود که توقف کرد و از آنها عکس گرفت. او قصد داشت قبل از رفتن به‌قسمت شمال غربی ایران مناطق سوباتان را ببیند، قبلاً بارها تصویر آنجا را دیده بود و همیشه در حسرت عکس گرفتن از آن مناظر به سر می‌برد. در شهر تالش به او گفته بودند به جز ماشین‌های شاسی‌بلند و نیسان‌ها هیچ ماشینی نمی‌تواند به‌سمت ارتفاعات برود ولی اکنون او یک ساعتی از مسیر را طی کرده بود.

جاده بسیار خاکی و پرپیچ و خم بود و سنگ و کلوخ و دست‌اندازهای زیاد و چاله‌های عمیق و شیب‌های تند، حرکت ماشین را هر لحظه کندتر می‌کرد. سمت چپ، دره‌ای جنگلی، پوشیده از درختان بلندقامت و سرسبز و زیبایی پیدا بود و گه‌گاهی صدای پرندگان از دور و از لابلای جنگل شنیده می‌شد. هوا نیمه ابری و خنک بود و خوشبختانه از رطوبت و شرجی بودن خردادماه خبری نبود.

همان طور که به‌جلو می‌راند، موتور سوارِ جوانی در حال رد شدن از کنار او پایش را روی ترمز گذاشت و گفت:

- خانم کجا می‌رید؟ با این ماشین نمی‌تونید برید بالا.

- چرا؟ تا اینجا که اومدم بقیه‌ی راه و هم حتماً می‌تونم.

جوان درحالی‌که با دست به جاده اشاره می‌کرد، ادامه داد:

- نه خانم هرچه جلوتر برید سنگ‌ها بزرگ‌تر می‌شه و جاده بدتر می‌.شه هیچ کس هم نیست کمکتون کنه؟ اینجا آنتن نداره که بتونید با کسی تماس بگیرید، بازهم خودتون می‌دونید و بعد گاز را پیچاند و به‌سرعت از آنجا دور شد. با خود فکرکرد:

- عجب وضعیتیه‌، اغلب مردها همه جا باید نظر بدهند و کارشناسی کنند. خصوصاً وقتی به یک زن می‌رسند که تو نمی‌تونی و از پسش برنمیای و... غرلندکنان به راهش ادامه داد.

ذرات خاک از هر طرف ماشین به هوا برمی‌خاست، و او با دقت ماشین را به جلو می‌راند و سعی می‌کرد از سنگ‌ها و کلوخ‌ها به آرامی عبور کند. دیگر حتی توجهی به طبیعت و مناظر اطراف هم نداشت.

نیم ساعتی گذشت. از دور، کنار جاده قهوه‌خانه‌ای قدیمی را دید که در حیاط آن ماشین‌ها توقف کرده بودند، به سمت آنجا رفت و ماشین را کناری پارک کرد و پیاده شد، خانمی که در راه دیده بود چای‌به‌دست به‌سمتش آمد و گفت:

- دختر تا اینجا چه‌جوری اومدی؟ 

mohsen
۱۴۰۱/۰۲/۱۳

این کتاب نیر خوب و زیبایی دارد، به دوست داران سفر نشان می دهد که می توان تنها هم سفر کرد و با کم ترین امکانات، ضمن اینکه به معرفی مکان هایی هم پرداخته، بطور مثال ماسال و....

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان