کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی
معرفی کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی
کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی نوشتهٔ کریستوفر سیمپسون و ترجمهٔ محمد معماریان است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر از ارتباطات و نقش آن در جنگ روانی در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۰ سخن گفته است.
درباره کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی
علوم ارتباطات اجتماعی بهمثابه یک حوزهٔ نوپا که در قرن بیستم شکل رسمی به خود گرفت، مانند بسیاری از شاخههای علوم انسانی کمابیش متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی دوران خود بوده است. از قضا خاستگاه این علم در قالب رسمیاش با یکی از تلخترین تجربههای بشری، یعنی جنگ، پیوندی تنگاتنگ داشته است. جنگ جهانی دوم (و پس از آن، جنگ سرد) نقشی کلیدی در توسعهٔ این علم و شکلدهی به جهتگیریهای اولیهٔ آن بازی کرده است. در آن دوران، در یک سوی میز، حاکمان، سیاستمداران و گروههای ذینفوذی نشسته بودند که ضمن دسترسی به منابع مادی و غیرمادی فراوان، پرسشهایی کلیدی در باب ارتباطات بهمثابه یک ابزار کارامد در نزاع بر سر قدرت سیاسی داشتند و در سوی دیگر، گروههایی از دانشمندان قرار میگرفتند که به دلایل مختلف مایل بودند تخصص علمی خود را بهکار بگیرند تا ضمن یافتن پاسخ آن پرسشها، مرزهای دانش را نیز پیش ببرند. بدین ترتیب، نوزاد ارتباطات از دل این همکاری زاده شد. کریستوفر سیمپسون در کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی (Science of Coercion: Communication Research and Psychological Warfare) بررسی مفصل و مستندی در مورد آن دسته از پیوندهای سیاسی دانشگاهی که تکامل مطالعات ارتباطات را در نیمهٔ قرن بیستم در آمریکا هدایت کردهاند، ارائه داده است نویسنده تکههای مختلف این پازل را در کنار هم میچیند تا بُعدی دیگر از این علم را به علاقهمندان نشان دهد و علل دوام آن پیوندها و میراث آن در حوزهٔ علوم ارتباطات را ردیابی کند.
خواندن کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و علوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانش ارتباطات و جنگ روانی
«همانند پروپاگاندای «سیاه» و عملیات مخفیانه، حوزهٔ پروپاگاندای علنی یا «سفید» نیز پیش از جنگ کره تکامل یافته بود. کمتر از سه ماه پس از تصویب ان.اس.سی ۴ و ان.اس.سی ۴ ـ ای توسط شورای امنیت ملی در اواخر سال ۱۹۴۷، کنگره با تصویب قانون اسمیتمونت، اجازهٔ تأسیس «دفتر اطلاعرسانی بینالمللی» را صادر کرد. این دفتر در نهایت به «آژانس اطلاعرسانی ایالات متحد» تبدیل شد که شاخهٔ خارجی آن «سرویس اطلاعرسانی ایالات متحد» نام داشت. صدای امریکا در این عملیات وارد شد و بودجهٔ آن پس از بحرانهای اواخر دههٔ ۱۹۴۰ در چکسلواکی، برلین و چین بهشدت افزایش یافت.
بهنظر میرسد که در اوان کار، نفوذ روزنامهنگاران و مجریان روابطعمومی در عملیات پروپاگاندای علنی ایالات متحد بیشتر از جامعهشناسان بود. آموزههای منتشره توسط «دفتر اطلاعرسانی بینالمللی» و «آژانس اطلاعرسانی ایالات متحد» (در اوایل تشکیل آن) بیش از آنکه نشاندهندهٔ نظریههای علوم اجتماعی باشد، منعکسکنندهٔ نظریههای کارکردی روزنامهنگاران و نظریههای «عُرفی» ناظران (به تعبیر دنیس مککوئیل در نظریهٔ رسانهایاش) بود. بهعنوان مثال، هرچند اولین برنامههای تبادل دانشجو و استاد بهطور مشخص بر نخبگان خارجی و حرفهایهای جوان که شانس ورود به مجموعهٔ نخبگان را داشتند تمرکز میکردند، اما آموزههای مذکور تمایزی بسیار مبهم میان مخاطبان نخبه و عامی اکثر برنامههای پروپاگاندای ایالات متحد قائل میشدند. البته سخنپراکنیهای رادیویی امریکا در اروپای غربی کاملاً تخصصی شدند، و تحقیق مخاطبان در آن منطقه طی قراردادهایی به کارشناسان خصوصی پیمایش واگذار شد که آنها نیز بدین منظور از مصاحبهگرهای بومی بهره گرفتند (گفته میشود که چون حمایت علنی دولت امریکا میتوانست بر پاسخدهندگان به این پیمایشها تأثیر بگذارد، دولت ایالات متحد از پوشش خصوصی برای اینگونه تحقیقات بهره میگرفت). در سوی دیگر، سخنپراکنیهای پرهزینه و حساس سیاسی در جامعههای بستهٔ اروپای شرقی و چین کمونیستی بیشتر شانسی و بدون شناخت دقیق مخاطب بود، چرا که امریکاییها اطلاعات چندانی دربارهٔ میزان عبور سیگنالهای رادیوییشان از پارازیتهای دولتهای این مناطق نداشتند و اصلاً نمیدانستند چند درصد از مردم درعمل به سیگنالهایی که به آنها میرسد گوش میدهند. آژانسهای اطلاعاتی و پروپاگاندای ایالات متحد اطلاع چندانی دربارهٔ اثرات برنامههای امریکا نداشتند. آیا این برنامهها توانسته بودند دوستانی برای ایالات متحد ایجاد کنند؟ آیا شعارهای تندتر مناسب بود یا باید از آن اجتناب میشد؟ آیا برنامههای «اطلاعرسانی» بهواقع اثری مثبت داشتند؟»
حجم
۳۹۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه
حجم
۳۹۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه