کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری
معرفی کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری
کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری اثری از خانم فاطمه حمزه وی است. این کتاب را انتشارات پادینا در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است.
درباره کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی بوده و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و سازگاری فرد با جامعه آثار وسیعی دارد. سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی خانواده وابسته است.
روانشناسان رشد از دهۀ ۱۹۲۰ به بعد علاقهمند بودند بدانند که چگونه والدین، رشد اجتماعی و شایستگی را در کودکان پرورش میدهند. یکی از نیرومندترین رویکردها در این زمینه، مطالعهای تحت عنوان شیوههای فرزندپروری است که توسط «دارلینگ» صورتگرفته است. شیوۀ فرزندپروری بهعنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد - کودک را در طول دامنۀ گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوۀ فرزندپروری، عاملی تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی را در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان ایفا میکند.
رفتارهای کودکان و نوجوانان بهشدت تحتتأثیر شیوههای والدینی حاکم بر خانواده قرار دارد. ریشۀ بسیاری از مشکلات رفتاری و شخصیتی کودکان را باید در الگوهای تربیتی والدین جستجو نمود. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون درنظرگرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری والدین، تقریباً غیرممکن است.
خواندن کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری شامل اطلاعات موردنیاز والدین و مربیان عزیز در حوزۀ آموزش مهارتهای زندگی و فرزندپروری است.
بخشی از کتاب مقدمه ای بر فرزندپروری
«تا نیمقرن پیش بسیاری از والدین انتظار داشتند فرزندان آنها بیچونوچرا از اوامر آنها پیروی کنند. ولی در حال حاضر بسیاری از والدین، دیگر چنین انتظاراتی ندارند. باتوجهبه گسترش اطلاعات درمورد شیوههای فرزندپروری، نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینهها دستخوش تغییر شده است. به نظر میرسد در قرن معاصر والدین نسبت به نیازهای فرزندان خودآگاهتر، هوشیارتر و بهمراتب انعطافپذیرتر هستند. باتوجهبه تغییری که در نگرش کلی والدین صورت میگیرد، یافتههای تحقیق درباره اثرات خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد و نمیتوان برای همیشه به این یافتهها متکی بود.
در قرن بیستم توصیههایی درباره اهمیت محیط درون خانواده برای اجتماعی شدن کودک بهعنوان بخشی از نظریههای روانشناختی مطرح شد. تقریباً از دهۀ ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ نظریههای یادگیری رفتارگرا حاکم بودند. از نظر آنان، کودکان بهمنزلۀ لوحی سفید هستند و قدرت والدین برای آموزش آنها بهصورت خوب یا بهعنوان عامل اصلی قلمداد میشود. نظریههای روانکاوانه بر اهمیت تجربههای اولیۀ خانوادگی در تعیین پیامد اضطرابهای درونی سازوکارهای دفاعی و اجتماعی شدن ارزشها تأکید میکرد. از زمانی که انقلاب شناختی به وجود آمد و نظریۀ یادگیری بهعنوان نظریۀ اجتماعی - شناختی بازنگری شد، به نقش فعال کودکان بهعنوان عامل مهم در اجتماعی شدن خودشان تأکید فزایندهای شد و در حال حاضر بهصورت روزافزونی بر نقش ادراکهای متقابل والد و کودک در زمینۀ خواستهها و تصمیمات یکدیگر بهعنوان تعیینکننده تأکید میشود. اما هیچ یک از این تغییرات نظری بهصورت عمده این فرض اساسی را که والدین تأثیر نیرومندی بر رشد ویژگیهای کودکان و سرپرستی زندگی آنها دارند، تحتتأثیر قرار نداده است.»
حجم
۸۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۸۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه