کتاب قطع شدن زنجیره غذایی
معرفی کتاب قطع شدن زنجیره غذایی
کتاب قطع شدن زنجیره غذایی نوشتهٔ کریس دولیسی و ترجمهٔ فرمهر منجزی است. نشر قطره این رمان را برای نوجوانها را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب قطع شدن زنجیره غذایی
کتاب قطع شدن زنجیره غذایی حاوی رمانی برای نوجوانها است که در ۷ فصل نوشته شده است. این رمان با دیالوگی از «خانم هریسون» آغاز میشود. او دارد سر کلاس به دانشآموزان میگوید که قرار است امروز درمورد زنجیرهٔ غذایی حیوانات صحبت کنند؛ در واقع این خانممعلم میخواهد درمورد وابستگی غذایی همهٔ موجودات زنده به یکدیگر صحبت کند.
خواندن کتاب قطع شدن زنجیره غذایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قطع شدن زنجیره غذایی
«برنامهٔ جمعآوری کمک مالی برای پاکسازی با موفقیت زیادی همراه بود. جوزی دوازده حامی مالی پیدا کرد و بیلی یازدهتا. او از هرکس که میشناخت کمک خواست؛ آقای شیر فروش، آقای پستچی و فروشندهٔ دورهگردی که درِ خانهها جارو میفروخت. حتی آقای گریبل، همسایهٔ بداخلاقشان هم حاضر شد برای اجرای این نمایشِ پاکسازی دو پوند بدهد، اما به این شرط که بیلی هم در عوض ماشین او را تمیز و حسابی بشوید.
شستن فرش صبحِ شنبه شروع شد. همهٔ پدر و مادرها برای تماشا آمده بودند. یک گزارشگر از روزنامهٔ گازت، روزنامهٔ آن منطقه، هم آمده بود. خانمِ گزارشگر از بچهها در حالی عکس گرفت که توی یک دستشان بُرس بود و توی دست دیگرشان مادهٔ پاککننده! بیلی فکر کرد مردی را با یک دوربین فیلمبرداری دید، اما نمیتوانست خیلی به آن توجه کند.
دقیقاً سرِ ساعت ده، خانم هریسون فرش را در زمین بازی پهن کرد. آقای کرک مور، مدیرِ مدرسه، نفت را روی فرش ریخت. همه فریاد زدند: «هو!» خانم هریسون سوتی میان لبهایش گذاشت.
خانم هریسون فریاد زد: «آماده؟» بچهها همه فریاد شادی سَر دادند. خانم هریسون سوت کشید ـ و ساییدن فرش شروع شد!
بیلی فکر کرد کار خیلی سختی است، حتی سختتر از ساییدن یک خرسِ قطبی. زمانیکه خانم هریسون دوباره سوت زد، بیلی احساس کرد الان است که بازوهایش از تنش جدا بشوند. آقای کرک مور شلنگ آب را آورد و مواد پاککننده را شست. والدین دست زدند، اما اکثر بچهها از خستگی لبولوچهشان آویزان بود. هنوز لکههای نفتی زیادی روی فرش مانده بود.
بهنظر میرسید خانم هریسون حسابی از این کار خوشحال است. او نگاهش را از بچهها بهسوی والدین چرخاند و گفت: «از همهٔ شما متشکریم که از کار ما حمایت کردید. توجه دارید که با وجود تلاشِ سخت بچهها هنوز هم لکههای نفتی روی این فرش بهچشم میخورد. این نشان میدهد که پاککردن آلودگیهای نفتی چهقدر مشکل است! تصور کنید بهجای این فرش، یک خرسِ قطبی بود!»
به نظر میرسید والدین تحتِتأثیر قرار گرفتهاند.
خانم هریسون با قاطعیت اعلام کرد: «بچهها! حالا برای فرستادن نامه به شرکتهای تولیدکنندهٔ نفت در تمام دنیا میرویم توی کلاس، حاضرید؟»
بچهها همه با هم گفتند: «بعله!» و با شتاب بهسوی کلاس رفتند.»
حجم
۹۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۹۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه