دانلود و خرید کتاب قصاص واهه کاچا ترجمه ابراهیم صدقیانی
تصویر جلد کتاب قصاص

کتاب قصاص

نویسنده:واهه کاچا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قصاص

کتاب قصاص نوشتهٔ واهه کاچا و ترجمهٔ ابراهیم صدقیانی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان خارجی را منتشر کرده است.

درباره کتاب قصاص

واهه کاچا در رمان «چشم در برابر چشم» که در ایران با نام قصاص منتشر شده است، به دنیای پیچیدهٔ روان انسان و روابط اجتماعی پرداخته است. این رمان که با استقبال گسترده منتقدان روبه‌رو شد، با روایتی روان و شخصیت‌پردازی دقیق، مخاطب را به در داستان همراه می‌کند. این رمان دو قهرمان با نام‌های «پی یر هرمه، پزشک و جراح فرانسوی و «بوتارک» چایخانه‌چی لبنانی دارد که در این داستان مقابل هم قرار می‌گیرند. وقایع داستان‌های واهه کاچا اغلب در جنوب و مرکز کالیفرنیا می گذرد و قهرمانان داستانش آدم‌هایی معمولی هستند که با موضوعاتی همچون خشونت، تقدیر و بی‌عدالتی درگیر هستند.

خواندن کتاب قصاص را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره واهه کاچا

واهه‌ کاچا در سال ۱۹۲۸ در لبنان از پدر و مادر ارمنی زاده شد. او در ۱۷سالگی با کشور فرانسه آشنا شد و در شهر پاریس، پیش از آنکه به حرفۀ روزنامه‌نگاری روی آورد، از نظر علاقه‌ای که به سینما دارد دوره‌هایی را در رشتۀ کارگردانی طی گذراند. نخستین کتاب واهه‌ کاچا به نام «ته‌سیگارهای روز یکشنبه» در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. کتاب دومش به نام «چشم در برابر چشم» یا «قصاص» در سال ۱۹۵۵ انتشار یافت و از روی آن فیلمی هم ساخته شد. او برای نگارش این کتاب جایزۀ «ریوارول» را دریافت کرد. واهه‌کاچا در کنار کار داستان‌نویسی، سناریوهایی نیز برای سینما نوشته است، از جمله سناریوی «گالیله»، که از روی رمان خودش به نام «شادی برای دل» نگاشته شده است.

بخشی از کتاب قصاص

«اکنون هرمه جلو افتاده است. سنگریزه‌ها زیر گام‌های سنگینش می‌لغزید. بی‌آنکه درنگی کند با گام‌های استوار بالا می‌رود و زمانی را که برای رسیدن به قلۀ کوه لازم دارد، حساب می‌کند. ساعت هشت است. سه ساعت دیگر، شاید هم کمتر. آن‌وقت، سرانجام طرابلس را خواهد دید. آن‌وقت جز سرازیری چیزی نخواهد بود. شاید هم اتومبیلی پیدا کند، چون دلش گواهی می‌دهد که دهکده‌های کوچکی در آن دامنۀ کوه واقع شده‌اند.

اکنون بیش از یک ساعت نمانده است. عرقی را که در امتداد مهرۀ پشتش روان است احساس نمی‌کند، دندان‌ها را برهم می‌فشرد، بالا می‌رود و باز بالا می‌رود. زمین به‌نظرش سبک می‌آید. قدم را بد برمی‌دارد، می‌لغزد، به‌پا می‌خیزد و باز راه می‌افتد. هرچه پیش‌تر می‌رود، شیب تندتر می‌شود. سنگ‌ریزه‌ها در زیر پاهایش بیشتر می‌شوند و از سرعتش می‌کاهند. سه گام به پیش، یک گام به پس. سه، چهار، شش گام به پیش، دو گام به پس. هنوز دویست متر مانده است. پرده‌ای سفید جلوی چشمانش کشیده می‌شود. گویی کوه در پس شعله‌های آتش است، گاه کشیده و گاه جمع می‌شود؛ وز وز در گوش‌هایش می‌افتد. هنوز پنجاه متر مانده است. گام را بلند برمی‌دارد، خاک زیر پایش سرمی‌خورد و پنج متر فرود می‌آید. زود به‌پا می‌خیزد و به بالا رفتن ادامه می‌دهد. باز ۲۵ متر مانده است. زمین بیش‌ازپیش لغزنده می‌شود. به نظرش چنین می‌آید که از پله‌ای گردان بالا می‌رود که در جهت مخالف می‌گردد. برای اینکه یک متر پیش برود، باید پنج متر را بپیماید. اینک چندک زده است. پاها، دست‌ها و انگشتانش به زمین می‌چسبند و شیب را ملایم‌تر می‌کنند. ده متر دیگر. به فشار پاها و آرنج‌های خزیده و آرام‌آرام و با احتیاط خود را بالا می‌کشد. سرانجام به قله می‌رسد. به‌پا می‌خیزد.

به زیر پاهایش دشتی انباشته از تخته سنگ‌های سیاه گسترده شده که جای جای درختان وحشی قد برافراشته‌اند. گرداگرد دشت رشته کوه‌های بلندتر از کوه پیشین کشیده شده است. نشانی از زندگی دیده نمی‌شود. خلوت محض.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان