کتاب رکوئیم برای یک راهبه
معرفی کتاب رکوئیم برای یک راهبه
کتاب رکوئیم برای یک راهبه نمایشنامهای نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ کیاسا ناظران است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رکوئیم برای یک راهبه
این نمایشنامه را آلبر کامو، بر اساس رمانی از ویلیام فاکنر به همین نام نوشته است. این اثر، از کارهای دورهٔ جوانی کاموست و چندان شناختهشده نیست. رنج و رستگاری، درونمایهٔ اصلی این کار است.
باید توضیح دهیم که فاکنر در رمان خود داستان بنیانگذاری جفرسون را در نیمهٔ اول قرن نوزدهم باز میگوید و آن را به صورت عالم صغیری از عالم کبیر باز میآفریند و به بررسی بنیانهای تمدن و رابطهٔ انسان و تمدن، جدال میان تمدن و وحش بوم میپردازد.
همچین در این نمایشنامه با زنی مواجه میشویم که فرزند کوچکش توسط دایهاش که یک روسپی سیاهپوست است کشته شده و آن زن در انتظار اعدام است. حالا مادر بچه میگوید نباید دایه کشته بشود و سرنوشت خودش و دلیل کار او را میگوید... .
خواندن کتاب رکوئیم برای یک راهبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار آلبر کامو پیشنهاد میکنیم.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو (Albert Camus)، فیلسوف و روزنامهنگار مشهور، ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. او با داستانهای زیبایی که آفرید در سال ۱۹۵۷ موفق شد تا جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. به دلیل «آثار مهم ادبی که بهروشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» او پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزه نوبل است.
کامو در سال ۱۹۴۹ یک اتحادیهٔ بینالمللی را تأسیس کرد. اساس کار این اتحادیه، «محکومکردن هر دو ایدئولوژی شکلگرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود. آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود.
کامو در طول دوران فعالیتش رمانها و نمایشنامههای بسیاری را نوشت. طاعون، سقوط، بیگانه، نمایشنامه کالیگولا، نمایشنامه صالحان، افسانه سیزیف و خطاب به عشق که مجموعه نامههای عاشقانهٔ او و ماریا کاسارس است از آن جملهاند.
آلبر کامو، ۴ ژانویه ۱۹۶۰ در ۴۶ سالگی و در ویلبلویل فرانسه، به علت یک سانحهٔ رانندگی، چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب رکوئیم برای یک راهبه
«صدای یک مرد: (پشت پرده) متهم، بایستید!
همزمان با بالارفتن پرده، متهم در جایگاه مخصوص خود میایستد و بخشی از دادگاه آشکار میشود.
دادگاه، سمت چپ و بالای صحنه قرار دارد. سمت راست و قسمت پایین صحنه در تاریکی فرو رفته است.
پس، آن بخش از دکور که دیده میشود با روشنایی نورافکنها محدود شده است و نسبت به دیگر نقاط صحنه در سطحی بالاتر قرار دارد. بهاینترتیب، تماشاگران تنها بخشی از صحن دادگاه را میبینند: جایگاه قاضی، خود قاضی، مأموران اجرایی، وکلای طرفین دعوا و هیئتمنصفه. وکیل مدافع، حدوداً چهل ساله است و گاوین استیونز نام دارد.
متهم ایستاده است. زنی است سیاهپوست، تقریباً سی ساله به این معنا که میتواند هر سنی بین بیست تا چهل سال داشته باشد با چهرهای آرام، نفوذناپذیر و تقریباً رؤیایی. به نظر، بلندبالا میرسد. نیازی به کمک ندارد. همهٔ نگاهها بهسوی او چرخیده است. اما او به کسی نگاه نمیکند. چشمانش را بالا گرفته و به نقطهای در دوردست، در انتهای دیگرِ صحن دادگاه خیره شده است. گویی تنهاست. سکوتی مرگبار بر سالن حکمفرماست. همه به او خیره شدهاند.
قاضی: نانسی مانیگو، قبل از آنکه دادگاه رأی خود را اعلام کند، حرفی دارید که در دفاع از خود بزنید؟
نانسی نه پاسخی میدهد و نه حرکتی میکند. انگارنهانگار که چیزی شنیده است.
قاضی: یادآوری میکنم که دادگاه پس از اعلام رأی، حق صحبت کردن به شما نمیدهد. منم اجازهٔ هیچ اعتراضی را نمیدهم. پس اگر حرفی برای گفتن دارید، همین حالا بگویید. (نانسی، همان بازی) آقای استیونز، ممکنه خواهش کنم مطلبی رو که الان گفتم برای موکلتون تکرار کنین. مایلم این کار رو با دقت انجام بدین. چون موکل شما از شروع محاکمه، با پاسخهایی مبنی بر گناهکار بودنِ خود، در روند این پرونده ایجاد اخلال کرده، درحالیکه شما ادعا میکردین اون بیگناهه. گویا شما موفق به تفهیم پاسخهای مناسب به اون نشدین. مایلم شما حرفاتون رو بهتر به ایشون تفهیم کنین و ایشون بعد از اعلام حکم، رفتار مناسبی داشته باشن.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه