دانلود و خرید کتاب خوک کریسمس جی. کی. رولینگ ترجمه دنیا صحبتی
تصویر جلد کتاب خوک کریسمس

کتاب خوک کریسمس

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خوک کریسمس

کتاب خوک کریسمس نوشتهٔ جی. کی. رولینگ و ترجمهٔ دنیا صحبتی است و انتشارات فرنام آن را منتشر کرده است. نویسندهٔ هری پاترْ کتاب جالب خوک کریسمس را برای  گروه سنی کودکان و نوجوانان نوشته است.

درباره کتاب خوک کریسمس

نسخهٔ اصلی کتاب خوک کریسمس با عنوان «The Christmas Pig» اکتبر ۲۰۲۱ منتشر شد و خیلی زود به فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها راه یافت و نقدهای مثبتی از طرف مخاطبان و منتقدان دریافت کرد.

خوک کریسمس دربارهٔ پسری است به نام جک که عاشق اسباب‌بازی دوران خردسالی‌اش است. این اسباب‌بازی در خوشی‌ها و ناخوشی‌ها همیشه کنارش بوده است. تا اینکه در شب کریسمس اتفاق بدی می‌افتد و گم می‌شود؛ اما شب کریسمس شب معجزه‌ها و جبران ازدست‌رفته‌هاست؛ شبی که در آن همه می‌توانند سرشار از روح زندگی شوند، حتی اسباب‌بازی‌ها. جدیدترین اسباب‌بازی جک که خوک کریسمس نام دارد و جایگزین اسباب‌بازی قبلی شده است، نقشه‌ٔ جسورانه‌ای در سر دارد: هر دو برای یافتن اسباب‌بازی گمشده، به سفری جادویی می‌روند تا صمیمی‌ترین دوست جک را نجات دهند... .

خواندن کتاب خوک کریسمس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کودکان نوشته شده و داستانش ارتباطی به شخصیت‌های آثار قبلی رولینگ ندارند.

درباره جی کی رولینگ

جوان رولینگ متولد ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵ است. خودش می‌گوید در محاصره کتاب‌ها بزرگ شد. او از کودکی علاقه به نوشتن داشت. اولین کتابش را وقتی فقط ۶ سالش بود نوشت. داستانی درباره یک خرگوش با نام «خرگوش».

در یازده‌سالگی اولین رمانش را نوشت. داستانی در مورد هفت الماس نفرین‌شده و افرادی که آنها را داشتند.

جی کی رولینگ در دانشگاه اکستر تحصیل کرد. بعد از این‌که مدرک خود را از پاریس گرفت به لندن برگشت و در مشاغل مختلفی کار کرد. اما بالاخره روز رسیدن به رولینگ واقعی فرا رسید. روز انفجار ایده‌‎ای که جهانی شد.

همه ما، تأخیر قطار و انتظار برای رسیدن را تجربه کرده‌ایم. اما فقط یکی از ما انسان‌ها از این تأخیر بهترین استفاده را برد. رولینگ در قطاری نشسته بود که از منچستر به سمت کینگز کراس در حرکت بود. قطاری که هیچ‌وقت تصور نمی‌کرد تأخیرش باعث به وجود آمدن ایده‌ای جهانی در مغز نویسنده‌ای شود.

رولینگ در ۵ سال بعد، روی هفت کتاب دیگر و موضوعاتش کار کرد. با تمام ایده‌ها و یادداشت‌هایش عازم پرتغال شد تا زبان انگلیسی را تدریس کند. در سال ۱۹۹۲ با خوخه آرانتیس ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام جسیکا بود. اما ازدواج او در اواخر ۱۹۹۳ به پایان رسید و رولینگ به ریتانیا بازگشت.

زندگی او در بریتانیا به عنوان معلمی در ادینبورگ ادامه پیدا کرد. در کنار تدریس، به نوشتن داستان خود هم پرداخت و وقتی توانست آن را به سرانجام مطلوب برساند سه فصل را برای چند انتشارات فرستاد.

فقط یکی از آنها بود که در نامه‌ای خواست تا باقی داستان را هم بخواند. رولینگ می‌گوید این بهترین نامه‌ای بود که در زندگی‌ام دریافت کردم.

نام جی کی رولینگ هم ماجرای جالبی دارد. انتشارات از او خواست تا نام اصلی خود را از روی کتاب بردارد. به عقیده آنان پسران جوان و نوجوانی که مخاطب این کتاب بودند با دیدن نام یک زن ممکن بود اشتیاقی به خواندن کتاب پیدا نکنند.

(K) مخفف کاتلین، نام مادربزرگ پدری جوان بود. او این کلمه را به نام خود اضافه کرد و عنوان جی کی رولینگ روی کتاب‌های هری پاتر نقش بست.

جالب است بدانید که در سال ۲۰۰۷ نام رولینگ در بین پولدارترین زنان انگلیس نوشته شد. او رتبه سیزدهم را از آن خود کرد. رتبه‌ای که با نوشتن و خلق هری پاتر به دست آورده بود. 

بخشی از کتاب خوک کریسمس

«هوک، خوک عروسکی کوچکی بود که جنسش مثل یک حولهٔ نرم بود. توی شکمش دونه‌های ریز پلاستیکی بود؛ به همین خاطر خیلی کیف می‌داد او را به این طرف و آن طرف پرت کنی. پاهای پنبه‌ای و نرمی داشت که برای پاک کردن قطره‌های اشک کاملاً مناسب بودند. وقتی جک، خیلی کوچک بود، هرشب با مکیدن گوش هوک به خواب می‌رفت.

هوک را به این نام صدا می‌زدند چون وقتی جک تازه شروع به حرف زدن کرده بود، به جای خوک، گفته بود هوک. وقتی هوک نو بود، رنگ صورتی روشن، با چشم‌های پلاستیکی مشکی و براق داشت، اما جک آن موقع را که هوک این شکلی بود یادش نمی‌آمد. از نظر جک، هوک همیشه همین شکلی بود، مایل به خاکستری و رنگ و رو رفته و گوشی که از بس جک آن را مکیده بود، سفت شده بود.

چشم‌های هوک افتادند و برای مدتی جای چشم هایش سوراخ بود؛ اما مادر جک که پرستار بود، دکمه‌های کوچکی را جای چشم‌های پلاستیکی گُم شده دوخت. آن روز، وقتی جک از مهد کودک به خانه آمد، هوک روی میز آشپزخانه دراز کشیده و در شالی پشمی پیچیده شده و منتظر بود تا جک باندپیچی را که دور

چشمانش بود، باز کند. مامان حتی برای هوک پروندهٔ پزشکی تشکیل داده بود:

"آقای هوک جونز. عمل پیوند دکمه. جراح: مامان."

بعد از عمل جراحی چشم، همه آقای هوک را به اختصار "آهوک" صدا کردند. جک از دو سالگی، هرگز بدون آهوک به رختخواب نمی‌رفت، که اغلب باعث بوجود آمدن مشکلاتی می‌شد، چون معمولاً هر وقت، موقع رفتن به تختخواب می‌شد، آهوک گُم می‌شد. گاهی خیلی طول می‌کشید تا مامان و بابا پیدایش کنند که در همه جور جایی پیدا می‌شد؛ یا در یکی از کفش‌های بابا مخفی یا توی گلدانی مچاله شده بود.

مامان، هر بار که آهوک را مچاله شده در یکی از کشوهای آشپزخانه یا زیر بالشتک مبل پیدا می‌کرد، می‌پرسید: «جک! چرا همش آهوک رو قایم می‌کنی؟»

جوابش یک راز بود، بین جک و آهوک. جک می‌دانست که آهوک جاهای دنج را دوست دارد که بتواند آنجا مچاله شود و بخوابد. آهوک دوست داشت دقیقاً همان کارهایی را انجام دهد که جک انجام می‌داد؛ هر دویشان دوست داشتند زیر بوته‌ها بخزند، در چاله چوله‌ها بیفتند و کسی آن‌ها را به هوا بیاندازد، جک را پدرش می‌انداخت هوا و آهوک را جک. تا زمانی که آهوک و جک با هم وقت می‌گذراندند، آهوک بدش نمی‌آمد کثیف شود یا تصادفاً در چاله‌ای‌بیفتد.»

Lily Julia Granger
۱۴۰۲/۰۶/۱۷

بد نیست. حالا بازاین ترجمه‌ش از انتشارات سایه گستر بهتره.

کاربر ۵۴۹۹۱۸۳
۱۴۰۲/۰۵/۱۸

من عاشق داستان های تخیلی هستم و از این کتاب خوشم آمد.

بوک وورم
۱۴۰۲/۰۸/۰۹

خیلی کتاب قشنگی بوددد. شخصیت داستان، جک، بعد از اینکه خواهر ناتنیش عروسک مورد علاقه اش رو از ماشین پرت می کنه بیرون؛ برای اینکه با از دست دادن عروسکش کنار بیاد خواب سفر به یه دنیای جادویی رو می

- بیشتر

حجم

۹۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

حجم

۹۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان