کتاب ملکه سرخ (کتاب اول)
معرفی کتاب ملکه سرخ (کتاب اول)
کتاب ملکه سرخ (کتاب اول) نوشتهٔ ویکتوریا اویارد و ترجمهٔ محمدصالح نورانی زاده است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان فانتزی آمریکایی برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب ملکه سرخ (کتاب اول)
«ملکهٔ سرخ» (Red Queen) عنوان یک مجموعه و کتاب ملکه سرخ (کتاب اول) نخستین جلد از این مجموعهٔ چهارجلدی است که برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب اول گودریدز در سال ۲۰۱۵ میلادی بوده است. این رمان که برای نوجوانان نوشته شده، ۲۸ فصل دارد. جلد دوم این مجموعه به نام «شمشیر شیشهای» (Glass Sword) در فوریهٔ ۲۰۱۶ چاپ شده و جلد سوم و چهارم بهترتیب در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ چاپ شده است؛ همچنین دو نیمجلد (الکترونیکی) درمورد شخصیتهای مهم این مجموعه در نظر گرفته شده است که اولین آن به نام «آواز ملکه» (Queen Song) در سپتامبر ۲۰۱۵ و نیمجلد دوم به نام «زخمهای پولادین» (Steel Scars) در ژانویهٔ ۲۰۱۶ چاپ شد. این مجموعه به قلم ویکتوریا اویارد است که اولین تجربهٔ او در هنر نویسندگی رمان محسوب میشود. اویارد خاطرنشان کرده است که ایدهٔ اولیهٔ این داستان را از مجموعههای مسابقات عطش (The Hunger Games)، مردان ایکس (X Men)، بازی تاجوتخت (Game of Thrones) و سیندرلا گرفته است. داستان از این قرار است که مردم بهوسیلهٔ رنگ خونشان جداسازی شدهاند. افرادی که خون سرخ دارند و افرادی که خون نقرهایرنگ دارند، دو دسته را تشکیل دادهاند. یکی از این دو دسته دارای ویژگیهای ابرانسانی هستند؛ مثلاً بسیار قهرمان و سعادتمندند. دستهٔ دیگر بهعنوان خدمتکار فعالیت میکنند. پیرامون این وضعیت، یک جنگ وجود دارد. این جهان غریب را همراهی کنید.
خواندن کتاب ملکه سرخ (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملکه سرخ (کتاب اول)
«وقتی میون و من داخل خودرو از روی پل میگذریم و بعد از روزی طولانی پر از دست دادن و نقشههای پنهانی، به قصر بر میگردیم، آرزو میکنم که به جای فردا صبح، امشب طلوع شروع میشد. همانطور که از بین شهر میگذریم، شدیداً متوجه همهمهٔ اطرافمان هستم. از خودروهای داخل خیابان گرفته تا لامپهایی که داخل فولاد و بتن فرو رفتهاند، همه چیز پر از انرژی است. من را یاد خیلی وقت پیش در گلستان بزرگ میاندازد که دیدم نیمفها در حوضچه بازی یا سبزفامها به گلهایشان رسیدگی میکردند. در آن لحظه، دنیایشان برایم زیبا بود. حالا میفهمم چرا دوست دارند این دنیا و حکومتشان را بر بقیه حفظ کنند اما به این معنی نیست که اجازهٔ این کار را به آنها میدهم.
معمولاً به احترام برگشت پادشاه به شهرش جشنی ترتیب داده میشود اما به خاطر اتفاقات اخیر، میدان سزار از آنچه که باید ساکتتر است. میون حداقل برای پر کردن سکوت هم که شده وانمود میکند از نبود جشن ناراحت است.
وقتی از دروازههای بزرگ رد میشویم، میگوید: «اندازهٔ سالن مهمانی اینجا دو برابر سالن تالار خورشیده.» میتوانم قسمتی از لژیون کال را ببینم که در پادگاه مشق میبینند، هزار نفرشان همزمان رژه میروند و قدمهایشان صدای طبل میدهد. «قدیمها تا طلوع آفتاب میرقصیدیم، حداقل کال میرقصید. دخترا خیلی از من تقاضای رقص نمیکردن، مگر اینکه کال مجبورشون میکرد.»
در حالی که چشمانم هنوز به پادگان خیره شدهاند، آرام زمزمه میکنم. «من ازت تقاضای رقص میکنم.» این نیروها فردا مال ما خواهند بود؟
میون جوابی نمیدهد و با متوقف شدن خودرو برای پایین رفتن آماده میشود. اون همیشه تو رو انتخاب خواهد کرد.
وقتی از خودرو بیرون میآییم، در گوشش زمزمه میکنم: «من هیچ احساسی به کال ندارم.»
لبخند میزند، دستش را دور دستم حلقه میکند و من به خودم تلقین میکنم که حرفم دروغ نیست.»
حجم
۴۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
نظرات کاربران
من کتابهای فانتزی این سبکی زیاد خوندم و میتونم بگم خیلی کتاب جذاب و خوبی بود فضاسازی و سناریوی نویسنده واقعا قوی بود و همچنین توصیفات و نوع نوشتنش هم خیلی گیرا و و قشنگ بود. پیشنهاد میکنم از دستش ندید.