کتاب نظریه روایت پسامدرن
معرفی کتاب نظریه روایت پسامدرن
کتاب نظریه روایت پسامدرن نوشتهٔ مارک کوری و ترجمهٔ آرش پوراکبر است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب نظریه روایت پسامدرن
روایتشناسی، نظریه و مطالعۀ ساختمند روایت است. در طول قرن بیستم، روایتشناسی به یکی از یکپارچهترین و دقیقترین حوزههای تخصصی مطالعات فرهنگی و ادبی تبدیل شده است. روایتشناسی در آغاز، بهعنوان علم صورت و ساختار روایت، جایگاهی تأثیرگذار در برخورد با روایت ادبی یافت و رویکرد تاریخی را برای چند دهه در سایه قرار داد و این روند ادامه داشت تا اینکه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰ میلادی با مشکلاتی روبهرو شد. بعد از سالها اعتراضِ تاریخباوران و دو دههٔ انتقاد پساساختگراها بر علمگرایی و اتوریتۀ روایتشناسی، آوازۀ مرگ آن بلند شد. اگر یک کلیشه در روایتشناسی معاصر وجود داشته باشد، آن است که روایتها همه جا وجود دارند. بسیاری از مطالعات اخیر نشان میدهند که روایت منحصر به ادبیات نیست. اگرچه این موضوع بارها بیان شده است، یکی از مشخصههای کلیدی تحولات اخیر در روایتشناسی گسترش حوزۀ کاری آن بوده است، یعنی گسترش محدودۀ ابژهها برای تحلیل روایتشناختی. فیلم، موسیقی، تبلیغات، روزنامهنگاری، افسانه، نقاشی، آواز، کمیکاستریپ، جوک، جملۀ قصار، خاطرات تعطیلات و یادداشتهای روزانه نمونههای معروف روایت در زندگی روزانۀ ما هستند. به بیانی دانشگاهی، روایت بهعنوان مرکز بازنمایی هویت در خاطرۀ فردی و خودبازنمایی یا هویت جمعی گروههایی چون ساکنان یک منطقه، ملتها، نژادها و جنسیتها شناخته میشود. توجه بسیار زیادی به روایت در عرصۀ تاریخ، عملکرد نظام قضایی، روانکاوی، تحلیلهای علمی، اقتصاد و فلسفه شده است. روایت، درست مثل زبان در معنای عام آن، علیت، تفکر و بودن، امری ناگزیر است. بعد از انتشار تحقیقات تأثیرگذاری همچون کتاب «زمان و روایت» اثر پل ریکور ، مبالغه نیست اگر انسان را حیوان روایی یا «آدمسان افسانهپرداز» بنامیم. در حقیقت، انسان، حیوان قصهگو و تفسیرگر قصه است. در پرتوی این بازشناخت از انسان، دیدن مرگ روایتشناسی دشوار است. شاید آنچه در میان است بحران خودوالابینی و انتظار هماهنگی روشهای روایتشناسی با تقاضاهای جدید، یا بحران هویت باشد، بحران هویتی ناشی از تنوعبخشی. اما این تنوعبخشی است، نه مرگ. مارک کوری در کتاب نظریه روایت پسامدرن، نظریهٔ پسامدرنیسم در باب روایت را شرح داده است.
خواندن کتاب نظریه روایت پسامدرن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب روایتشناسی و دانشجویان مطالعات فرهنگی و ادبیات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نظریه روایت پسامدرن
«یکی از خطوط اصلی حمله به صورتگرایی تحلیلهای ساختگرای روایتْ جهتگیری بهاصطلاح همزمانی آنها بود. مدل سوسوری نشانهها این الزام را ایجاد میکرد که تحلیل معنا بایست به عنوان ساختاری حجمی در رابطهاش با تصویری از نظام زبان به عنوان یک کل در لحظهای مشخص انجام بگیرد. تصور معمول این بود که این نگاه زمان و تاریخ را به طور کلی از روایتشناسی ساختگرا بیرون میگذاشت، در حالی که نیازی به جستوجوی زیادی در دستورنامههای ساختگرا نیست تا بدین نکته پی برد که زمانمندی داخلی یک روایت ــ نظم و بسامد حوادث آنــ یکی از دغدغههای اساسی ساختگراها بود. و برداشت چنان تصویر لحظهای از نظام زبان بهخودیخود ناتاریخی نیست، چراکه دستکم در تئوری بازسازی نظام قراردادها، تضادها و رمزها به عنوان نوعی بافت زبانشناختیتاریخی برای هر نوع گفتاری را شامل میشود. اگرچه در عمل تعداد اندکی از زبانشناسان ساختگرا خود را به این دردسر انداختند که نظام متضادها و مترادفها را که به یک نشانه در زمان بیان آن معنا میدهند بازسازی کنند یا تفاوتهای تاریخی را بین نظام (زبان) در زمان تولید متن با زمان تحلیل آن نشان دهند. در عمل، نوعی بیتوجهی به جنبۀ تاریخی ممکن در تحلیل همزمانی و تمایل به دیدن توالی درونی و زمانی روایت به عنوان سازمانی ساختاری یا حجمی (فضایی) از عناصر روایت وجود داشت. به طور نظری، روایتشناسی ساختگرا نه ناتاریخی بود و نه بیعلاقه به سازمان زمانی روایت، اما در عمل هر چیز زمانمند سریعاً به روابط حجمی و تفاوتها ترجمه میشد.
مفهوم دریدایی تفاوط مبین مدل ساختگرای تفاوت با بازگرداندن زمان به تحلیل به نظر میرسید: «تفاوط» علاوه بر معنای حجمی (فضایی) معنایی زمانی نیز در بر داشت. در سطح جمله، مدل تفاوت تحلیل را به سمت روابط همنشینی بین اجزای جمله یا رابطۀ بین هر نشانه و جمله به مثابۀ یک کل میبرد، گو اینکه اینها روابط ساختاری ثابتی هستند. در مقابل، مدل تفاوط بیان میکرد که روابط بین عناصر یک جمله همواره در حرکت و تغییرند یا به عبارتی معنای هر نشانه به نوعی همیشه آنچه را پیش از آن در توالی حضور داشتهاند توصیف میکند یا در انتظار توصیف شدن توسط آنچه در پی آن میآید است. این همان چیزی است که دریدا از آن به عنوان ساختار ردّ نشانه یاد میکند: هر نشانه در بافتی قرار گرفته و معنایش ردّ نشانههای اطرافش را در خود دارد، نشانههایی که قبل از آن آمدهاند یا بعد از آن خواهند آمد. به طور خلاصه، معنای یک نشانه به طور کامل در خود آن نیست، بلکه به گونهای در میان بقیۀ نشانهها پراکنده است و محدودهای برای انتشارمعنا در طول دیگر نشانهها وجود ندارد. دریدا در باب معنا آنگونه صحبت میکند که گویی وقفهای در «ارجاع نامتناهی دال به دال» (Derrida, ۱۹۷۸, ۲۵) ا است، چراکه مدل تفاوط بیان میکند که نه ابتدا و نه انتهای یک جمله یا یک کتاب این حرکت را متوقف نمیکند.»
حجم
۲۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۲۲۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه