کتاب زنان پنجشنبه
معرفی کتاب زنان پنجشنبه
کتاب زنان پنجشنبه نوشتهٔ لوله بلون و ترجمهٔ راحله فاضلی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک نمایشنامهٔ درام فرانسوی.
درباره کتاب زنان پنجشنبه
کتاب زنان پنجشنبه دربردارندهٔ نمایشنامهای درام و معاصر از فرانسه است. «سونیا»، (حدوداً ۶۰ساله)، «ویکتور»، (بین ۳۵ تا ۴۰ساله، پسر سونیا)، «ماری»، (حدوداً ۶۰ساله)، «هلن»، (حدوداً ۶۰ساله)، «ژان»، (برادر هلن، شوهر ماری، بسته به خاطراتی که به یاد میآورند سنوسال ژان تغییر میکند) و صدای مادر شخصیتهای این متن نمایشی هستند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب زنان پنجشنبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی درام و عاقهمندان به نمایشنامههای معاصر فرانسوی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زنان پنجشنبه
«ماری: (با خنده) این امپریالیسمه... پس ژان چی؟ لورا؟ اونها رووِه نیستن؟
هلن: زندگی اونها جای دیگهاییه...
ماری: این جلوی مردنشون رو نمیگیره!
هلن: توی یه خونوادهٔ دیگه. من میخوام تو خونوادهٔ «خودم» بمیرم. میخوام با خونوادهٔ خودم دفن بشم. بین اونها.
ماری: خب پس به من چی پیشنهاد میکنی؟ برم یه جای دیگه خودم رو دفن کنم؟
هلن: باید دربارهش حرف بزنیم. باید دید.
ماری: این باعث نمیشه قبر بزرگتر بشه.
هلن: چطور میتونی همچین چیزهایی بگی؟ شرمآوره!
ماری: ولی این تویی که بیشرمی. میخوای قبرم رو ازم بگیری، نه؟ فکر این که من کنار ژانوی تو بپوسم، نمیذاره بخوابی؟ بعد از این همه وقت هنوز هم حسودی؟
هلن: همهٔ خونوادهٔ من توی اون آرامگاهان. برادرم، پدر و مادرم، پدربزرگ و مادربزرگ. ولی تو فقط شوهرت اونجاست.
ماری: خب پس چی پیشنهاد میدی بهم؟ گور جمعی؟
هلن: بذار برات توضیح بدم. من یه نفر رو دیدم که مسئول امتیازات دائمی بود. ظاهراً میتونیم زمین رو بکنیم... و بعدش به اندازهای که میخواییم جا هست... بعد اونها رو سرجاشون میذاریم. (مکث.) این وحشتناکه. (مکث.) بعدش یه مشکل دیگه هست. (داخل کیفش دنبال یک کاغذ میگردد.) این کار گرون درمیآد. حتی اگه شریکی پولش رو بدیم. اون برام برآورد قیمت کرد. درکل حدود پنج میلیون میشه.
ماری: مرگ زیادی...
هلن: (با کاغذ توی دستش) نظرت چیه؟
ماری: (بعد از مکثی کوتاه) اگه کاملاً رک بودم، بهت جواب میدادم که برام مهم نیست. ولی این درسته که مشکلی هست. نه برای ما چون ما دیگه اینجا نیستیم. برای اونهایی که میمونن و دنبال جایی میگردن که تو دفن شدی. مسلماً قبرها گرونان... سوزوندن منطقیتره. ولی قبولوندن این مصیبت به دخترهام... (مکث.) گوش کن، این کار رو میکنیم: اگه من اول مردم، برای تو خیلی حیف میشه، من میرم توی قبر... ولی اگه تو اول مردی، من میشم زن زیبا و یه جای دیگه دنبال یه گوشهٔ دنج میگردم... اطراف شهر، هنوز هم جا پیدا میشه؟
سونیا وارد میشود. تارت را روی میز میگذارد و مینشیند.
سونیا: یه جای دوستداشتنی سراغ دارم... خیلی مسکونی نیست ولی شاعرانهست. یه قبرستون کوچیک که خیلی هم از پاریس دور نیست، تو خروجی یه روستا وسط مزارع. اگه بخوای قیمت میگیرم. من هم همینطور، هیچ...
ماری: میتونستیم کنار هم دفن بشیم، اونجوری خوشحالتر بودیم!
سونیا: (با خنده) نزدیک هم؟
ماری: (با خنده) بتونیم همدیگه رو لمس کنیم؟
سونیا: سر یکی کنار پای اون یکی؟»
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه