کتاب مقنع و سپیدجامگان
معرفی کتاب مقنع و سپیدجامگان
کتاب مقنع و سپیدجامگان نوشتهٔ پاتریشیا کرون و ترجمهٔ استاد مسعود جعفری جزی است و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. مقنّع در انقلاب عباسی بر ضد بنیامیه مشارکت داشت و پس از آن نیز در روزگار حکمرانی دو حاکم در مرو مقامهای عالی نظامی و اداری داشت. مقنّع در جایگاه صاحب منصبی نظامیاداری به زبان فارسی سخن میگفت. در منابع مختلف دربارهٔ مهارت او در جادوگری و تردستی و شعبده به گونهای سخن گفتهاند. مقنّع مردی درسخوانده و عالِم بود. مقنّع در دورهای ادعای پیامبری کرد و او را دستگیر کردند و مدتی در بغداد زندانی بود تا اینکه آزاد شد و به خراسان بازگشت. پس از آن در روستایی در نزدیکی مرو ساکن شد و به شغل گازری (رختشویی) اشتغال ورزید. پس از مدتی دوباره به تبلیغ آیین خود دست زد و جنبشی تازه را شکل داد. مجددا حکم دستگیری مقنّع را صادر کردند. از این پس مقنّع مخفی شد و بعدتر با گذر از جیحون به ماوراءالنهر رفت. پیش از ورود مقنّع به ماوراءالنهر برخی از یاران او توانسته بودند در برخی مناطق آن سرزمین هوادارانی برای او گرد آورند. او به یاری پیروانش که سپیدجامگان نامیده میشدند، در یک کوه دژی ساخت که به اسم سنام معروف است و این آغاز قیام و مبارزههای مقنع است. سرگذشت عجیب و جالب مقنع در این کتاب آمده است.
درباره کتاب مقنع و سپیدجامگان
کتاب مقنع و سپیدجامگان شامل چهار گفتار است: در گفتار نخست ترجمهٔ فارسی مدخل «مقنّع دانشنامهٔ ایرانیکا آمده است. اصل انگلیسی این مقاله را پاتریشیا کرون نوشته است. گفتار دوم که تألیف مشترک پاتریشیا کرون و مترجم فارسی است، پیش از این در دو شماره از مجلهٔ مدرسهٔ مطالعات شرقی و افریقایی لندن چاپ شده است. گفتار سوم شامل ترجمهٔ فارسی بخش سپیدجامگان کتابی است که یکی از داعیان اسماعیلی درباب عقاید فرقههای مختلف نوشته است. گفتار چهارم که آخرین بخش کتاب را شکل میدهد ترجمهٔ فارسی مقالهای است که اصل انگلیسی آن به قلم پاتریشیا کرون منتشر شده و به تحلیل اطلاعاتی میپردازد که همان داعی اسماعیلی درباب سپیدجامگان فراهم آورده است.
در گفتار نخست با سیمای کلی مقنّع و چگونگی قیام او و فرجام کارش بهاختصار آشنا میشویم. گفتار دوم خود شامل چهار بخش فرعی است: مقدمه، متن تصحیحشدهٔ ماجرای مقنّع در تاریخنامه طبری، شرح و تفسیر این متن و سرانجام تحلیل آن. در مقدمهٔ این بخش درباب اهمیت متن تاریخنامه، نسخههایی که نویسنده در اختیار داشته و چگونگی تصحیح این متن میخوانیم. سپس متن روایت تاریخنامه به همراه نسخهبدلها آمده است.
در بخش پایانی این گفتار که تحلیل عنوان دارد چند نکتهٔ بحثانگیز تاریخی در ذیل چند عنوان جداگانه بررسی شده است: پیروان مقنّع چه کسانی بودهاند؟ آیا سمرقند در جریان این شورشها دو بار فتح شده یا یک بار؟ و مسائلی از این دست. بخش تحلیل با بررسی چگونگی شکلگیری روایت مقنّع در تاریخنامه به پایان میرسد. گفتار سوم به سخنان یکی از داعیان اسماعیلی درباب سپیدجامگان اختصاص دارد و گفتار چهارم و پایانی به بررسی اطلاعات نویافتهای میپردازد که همان داعی اسماعیلی به نام ابوتمّام نیشابوری برای ما به یادگار نهاده است.
پاتریشیا کرون استاد مطالعات ایران و اسلام در مؤسسهٔ تحقیقات عالی پرینستون است و پیش از این کتاب تاریخ اندیشهٔ سیاسی در اسلام او به فارسی ترجمه شده است.
خواندن کتاب مقنع و سپیدجامگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ ایران و کسانی که دوست دارند دربارهٔ شخصیتهای تاریخی ایران بیشتر بدانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مقنع و سپیدجامگان
«فرقهٔ سیزدهم سپیدجامگاناند. آنان پیروان مقنّعاند که ادعای مهدویت کرد.
نام اصلی مقنّع هشام بن حکیم مروزی بود. به اعتقاد سپیدجامگان خدا جسمی لطیف است که طول و عرض و عمق دارد و همهٔ پیامبران خدایانی هستند که جسمهایشان رسولان خداوند و روحهایشان خودِ اویند. خداوند هرگاه اراده کند که با موجودات جسمانی سخن بگوید به صورت یکی از این پیامبران درمیآید و او را به جانب آنان میفرستد تا به آنچه خود میخواهد و میپسندد فرمانشان دهد و از آنچه خود نمیخواهد و از آن ناخرسند است برحذرشان دارد. سپیدجامگان در تأیید نظر خود به این سخن خداوند استناد میکنند: «وَماینطِقُ عَنِالهَوی. اِنْ هُوَ اِلّا وَحْی یوحی. عَلَّمَهُ شَدیدُ القوی. ذومِرَّةٍ فَاستَوی ( ۳/۵۳ ـ ۶ )(و سخن از روی هوی نمیگوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی میشود. او را آن فرشتهٔ بس نیرومند تعلیم داده است. صاحب نیرویی که استیلا یافت.) تا آنجا که میگوید: «ثُمَّ دَنی فَتَدَلّی.»( ۵۳/ ۸ )(سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد.)، یعنی آنکه خداوند نزدیک شد و خود را فرود آورد تا با محمد (ص) رویاروی شد؛ «فَکانَ قابَ قوسَینِ اَو اَدنی.»( ۵۳/ ۹ )(تا به قدر دو کمان یا نزدیکتر.)، یعنی آنکه خداوند به محمد (ص) از مغز و قلب خود او ــ که برای انسان شجاع مانند تیروکمان است ــ نزدیکتر بود. «فَأَوحی اِلی عَبْدِه ما اَوحی»( ۵۳/ ۱۰ )(پس وحی کرد به بندهاش هرچه باید.)، یعنی آنکه خداوند به محمد (ص) الهام بخشید و وحی کرد تا اینکه خود به صورت او درآمد؛ «ما کذَب الفُؤادُ ما رَأی.»( ۵۳/ ۱۱ )(دل آنچه را که دید دروغ نشمرد.)، یعنی آنکه قلبِ متعلق به محمد (ص) چون دید که خداوند وارد جسم او میشود آن را تکذیب و انکار نکرد؛ «أَفَتُمارونَهُ عَلی مایری.»( ۵۳/ ۱۲ )(آیا در آنچه میبیند با او جدال میکنید؟)، یعنی آنکه آیا بدان سبب که خداوند پیامبر را از شما برتر شمرد و به صورت او درآمد و به صورت شما درنیامد، با پیامبر مجادله میکنید و به او حسد میورزید؟ سپیدجامگان معتقدند که هرگاه خداوند به صورت انسان درآید تا سالیان بسیار و قرنهای متمادی این عمل را تکرار نخواهد کرد. سپیدجامگان میگویند که چون خداوند آدم را آفرید، به صورت او درآمد و سرانجام پس از مرگِ آدم به عرش خود در آسمانها بازگشت. سپس چون نوح را آفرید، در پیکر او حلول کرد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس به صورت ابراهیم درآمد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس به صورت موسی درآمد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس چون عیسی را آفرید، در پیکر او حلول کرد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس چون محمد (ص) را آفرید، در پیکر او حلول کرد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس چون ابومسلم را آفرید، در پیکر او حلول کرد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپس چون مقنّع را آفرید، در پیکر او حلول کرد و پس از مرگ او به عرش خود بازگشت. سپیدجامگان در انتظار رجعت دوبارهٔ خدا و حلول او در پیکر کسی هستند که انتظار دارند دینشان را از نو نیرو دهد و رونق بخشد. خداوند یکتا از اینگونه نسبتها منزه و برتر است.»
حجم
۱۸۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۸۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه