
کتاب وقت سعد
معرفی کتاب وقت سعد
کتاب الکترونیکی «وقت سعد» نوشتهٔ کلاریس لیسپکتور و با ترجمهٔ نریمان افشاری، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معاصر قرار میگیرد و داستانی از زندگی دختری اهل شمالشرق برزیل را روایت میکند که در زاغههای ریودوژانیرو روزگار میگذراند. روایت کتاب از زبان نویسندهای است که با نگاهی تیزبین و گاه بیرحم، به زندگی و ذهنیت شخصیت اصلی نزدیک میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وقت سعد
«وقت سعد» از جمله رمانهایی است که در قالب داستانی ناداستانگونه و با روایتی درونی، به زندگی شخصیتهایی از طبقات فرودست جامعه میپردازد. کلاریس لیسپکتور، نویسندهٔ برزیلی، در این کتاب با بهرهگیری از زبان اول شخص و روایت ذهنی، داستان دختری به نام ماکابه را بازگو میکند. این رمان در دهههای میانی قرن بیستم نوشته شده و فضای اجتماعی و فرهنگی برزیل را در آن دوران بازتاب میدهد. ساختار کتاب بر پایهٔ مونولوگهای طولانی و تکهنگاریهای ذهنی استوار است؛ جایی که راوی، خود را درگیر زندگی شخصیت اصلی میکند و مرز میان نویسنده و شخصیت را بارها درمینوردد. «وقت سعد» اثری است که میان داستان و تأملات فلسفی و اجتماعی حرکت میکند و با نگاهی بیپرده، فقر، تنهایی، و جستوجوی معنا را در زندگی روزمره به تصویر میکشد. این کتاب نهتنها داستانی دربارهٔ یک دختر، بلکه روایتی دربارهٔ نوشتن، بودن و زیستن در جهانی بیثبات است.
خلاصه داستان وقت سعد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «وقت سعد» با معرفی راوی آغاز میشود؛ نویسندهای که تصمیم گرفته است دربارهٔ دختری از شمالشرق برزیل بنویسد. این دختر، ماکابه، کودکی سختی را پشت سر گذاشته و پس از مرگ والدینش، نزد عمهای خشکمقدس بزرگ میشود. ماکابه پس از مرگ عمه، به ریودوژانیرو میآید و در اتاقی کوچک با چند دختر دیگر زندگی میکند. او تایپیستی ساده است که در یک فروشگاه کار میکند و زندگیاش میان کار، تنهایی و رؤیاهای کوچک میگذرد. ماکابه شخصیتی است که با فقر، بیکسی و بیتوجهی جامعه دستوپنجه نرم میکند. او نه زیبایی خاصی دارد و نه مهارتی ویژه، اما با نوعی ایمان ساده و کودکانه به زندگی ادامه میدهد. روایت داستان، مدام میان ذهن راوی و زندگی ماکابه در رفتوآمد است؛ راوی گاه خود را با شخصیت اصلی یکی میبیند و گاه فاصله میگیرد. ماکابه در طول داستان با مردی به نام الیمپیکو آشنا میشود و رابطهای میان آنها شکل میگیرد که سرشار از تردید، امید و ناامیدی است. داستان با جزئیات زندگی روزمره، رؤیاها، ترسها و لحظات کوچک شادی و اندوه ماکابه پیش میرود و تصویری از زیستن در حاشیهٔ جامعه را ارائه میدهد، بیآنکه به قضاوت یا نتیجهگیری قطعی برسد.
چرا باید کتاب وقت سعد را بخوانیم؟
«وقت سعد» با نگاهی بیواسطه و صادقانه به زندگی انسانهایی میپردازد که اغلب در حاشیهٔ جامعه قرار دارند و صدای آنها کمتر شنیده میشود. این کتاب فرصتی است برای تجربهٔ زیستن در دنیای ذهنی و عاطفی شخصیتی که با فقر، تنهایی و جستوجوی معنا روبهروست. روایت خاص و ساختارشکنانهٔ لیسپکتور، خواننده را به تأمل دربارهٔ هویت، نوشتن و معنای زندگی دعوت میکند. مطالعهٔ این اثر میتواند دریچهای تازه به ادبیات معاصر برزیل و دغدغههای انسانی باز کند و مخاطب را با سبک روایی متفاوت و نگاه فلسفی نویسنده آشنا سازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، ادبیات آمریکای لاتین، و کسانی که به روایتهای درونی و شخصیتمحور علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای خوانندگانی که دغدغهٔ مسائل اجتماعی، فقر، تنهایی و جستوجوی هویت را دارند، «وقت سعد» میتواند اثری تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب وقت سعد
«تمام جهان با یک آری آغاز شد. مولکولی به مولکول دیگر آری گفت و زندگی زاده شد. اما پیش از پیشاتاریخ پیشاتاریخ پیشاتاریخ بود و نیستی بود و آری بود. هميشه همینطور بوده. چرایش را نمیدانم, فقط همین را میدانم که این عالم هرگز آغازی نداشته است. نمیخواهم به اشتباه بیندازمتان. ماجرا این است که من فقط با تلاش زیاد میتوانم بهسادگی برسم. پس تا زمانی که پرسشهای بیپاسخ داشته باشم به نوشتن ادامه خواهم داد. آدمی چطور میتواند از آغاز آغاز کند اگر چیزها پیش از آنکه عملا رخ دهند رخ داده باشند؟ اگر غولهای آخرالزمانی پیش از پیشاتاریخ وجود داشته باشند؟ اگر این داستان در همین لحظه وجود نداشته باشد. خوب به وجود خواهد آمد. اندیشیدن یک عمل است و احساس کردن یک واقعیت؛ خدا همان جهان است. حقیقت نیرویی درونی است که توضیحی برای آن در کار نیست. اصیلترین بخش زندگی من هم همان بخش ناشناختنی و تمنایی را پس زده و خود را تا حد آن ضربان نخستین یا وایسین فرو کاسته است. مرحمت این دنداندرد که تا آخر این روایت حضور دارد هم اين است که کام دهانم مدام تیر میکشد. من دارم این ملودی گوشخراش و بسیار بالا با آن ریتم لنگ را میخوانم. صدای درد خودم است. درد کسی که جهانی را به دوش میکشد که خوشبختیای در آن نیست. خوشبختی؟ هیچوقت واژهای احمقانهتر از این؛ که ساختهی دختران اهل شمالشرق آن بیرون است ندیدهام.»
حجم
۵۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۵۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه